شناسه پست: 1695
بازدید: 350
فهرست مطالب
چكيده يك
پيشگفتار سه
فصل اول: ‌ساسانيان
1-1- دودمان ساساني 1
1-2- پادشاهي ساسانيان تا قباد 3
1-3- مزدك و جنبش مزدكيان 25
1-4- خسروانوشيروان در تاريخ   27
1-4-1- جنگ اول با بيزانس 28
1-4-2- جنگ دوم با بيزانس 29
1-4-3- جنگ با هياطله 30
 1-4-4- دست نشاندگي يمن 30
1-4-5- جنگ با تركها 31
1-4-6- جنگ سوم با بيزانس 31
1-5- اصلاحات خسرو انوشيروان 33
1-5-1- برقراري نظم و آرامش 33
 1-5-2- ماليات 34
1-5-3- اصلاحات ارضي 36
1-5-4- اصلاحات در تقسيمات كشوري و نظامي 38
1-6- شخصيت و خصال انوشيروان 40
1-7- سكه هاي انوشيروان و جام خسرو 43
1-7-1- سكه هاي انوشيروان 43
1-7-1-1- كليات 43
1-7-1-2- سكه‌هاي دوره انوشيروان 46
1-7-2- جام خسرو 54
1-8- دانش در دوره خسرو انوشيروان 55
1-9- ايوان مداين يا طاق كسري 61
فصل دوم : خسرو انوشيروان در ادبيات باستاني ايران
2-1- بررسي نام خسروانوشيروان   64
2-2- خسرو انوشيروان در آثار فارسي ميانه زرتشتي 66
2-2-1- بندهش 66
2-2-2- زند وهمن يسن 67
2-2-3- كارنامه انوشيروان 70
 2-2-4- اندرز خسرو قبادان 73
 2-2-5- گزارش شطرنج و وضع نرد 75
2-2-6- توقيعات انوشيروان 77
فصل سوم: خسرو انوشيروان در كتابها و آثار دوران اسلامي
3-1- شاهنامه فردوسي 80
3-2- پادشاهي خسرو انوشيروان به روايت مورخان دوران اسلامي 120
3-2-1- مسعودي 120
 3-2-2- دينوري 122
3-2-3- حمزه اصفهاني 123
3-2-4- گرديزي 125
3-2-5- ابن اثير 126
3-2-6- ابن خلدون 127
نتيجه‌گيري 129
فهرست منابع فارسي 131
فهرست منابع تصاوير 136
فهرست منابع لاتين 137
چكيدة انگليسي 138
فصل اول
ساسـانيان
1-1- دودمان ساساني
ساسان موبد آتشكده اي بود كه در استخر براي ستايش ايزد بانو آناهيتا اختصاص داشت. همسر وي، رام بهشت ، دختر يكي از پادشاهان بازرنگي بود و اين سلسله پادشاهان در نيسايه سلطنت داشتند. ( شهر مزبور به مناسبت ديوارهاي سفيد از زمان استيلاي عرب در فارس موسوم به بيضا شد).
پاپك پسر ساسان روابط خود را با بازرنگي‌ها مغتنم شمرد و يكي از پسران خويش را كه اردشير نام داشت در دارابگرد به مقام عالي نظامي ارگبد رسانيد. مقارن اين احوال پاپك بر گوچهر (گوزهر) شاه كه خويشاوند او نيز بود شوريد و مكان گوچهر را كه معروف به كاخ سفيد بود به تصرف در آورد. سپس او را كشت خود بر اريكه سلطنت نشست.  آنگاه از اردوان پنجم لقب پادشاهي براي پسر بزرگ خود شاپور خواست.
اردوان امتناع نمود ولي با وجود اين شاپور پس از فوت پدر خود را پادشاه دانسته،‌ اردشير را مجبور كرد كه تابع وي شود وليكن طولي نكشيد كه به جهت خراب شدن زير زميني در قصر ملكه كه هماي نام داشت شاپور زير آوار ماند و درگذشت و اردشير پادشاه شد.
كريستين سن معتقد است شاپور زماني كه به دارابگر حمله كرد درخانه اي ويرانه فرود آمد اما ناگهان سنگي از سقف جدا شد و او را از پاي درآورد.
اردشير پس از سركوبي شورش دارابگرد به كرمان حمله كرد. و پس از فتح آنجا و ضميمه كردن خوزستان و اصفهان به متصرفات خويش در سال 224 م. با اردوان پنجم آخرين پادشاه اشكاني در هرمزگان خوزستان به نبرد پرداخت، در اين نبرد اردوان كشته شد و سلسله اشكاني از هم فرو پاشيد. بدين ترتيب اردشير اول، كه تاريخ، وي را موسس شاهنشاهي ساساني مي دانند، به سلطنت رسيد و سلسله ساسانيان بنا نهاده شد.  مي توان گفت وقتي در بيست و هشت آوريل دويست و بيست و چهار ميلادي اردوان پنجم پادشاه اشكاني در آن نبرد جان باخت اين به معناي پايان قريباً پانصد سال فرمانروايي اشكانيان بر ايران و تاسيس سلسله اي جديد بود.
1-2- پادشاهي ساسانيان تا قباد
اردشير اول: (226-241)
اردشير بابكان رسماً در سال دويست و بيست و شش ميلادي تاج شاهنشاهي ايران را بر سرگذاشت، گمان مي رود اين تاجگذاري را در زادگاه خود پارس، يا در معبد آناهيتا واقع در شهر استخر و يا در تنگة نقش رجب نزديك استخر انجام داده باشد، زيرا اردشير و شاپور اول در اين جاي نقش جلوس خود را بر سلطنت بر روي سنگ حجاري كرده‌اند.
اردشير حكومت ملوك طوايفي عهد اشكاني را برانداخت، از قدرت خاندان هاي بزرگ كاست و با ايجاد سپاه منظم وحدتي در قلمرو خود پديد آورد. البته استقرار قطعي حكومت اردشير چند سال پس از غلبه بر اردوان به دست آمد.
وي پس از تاجگداري و لشكر كشي به شمال بين النهرين و توفيق در تصرف اين مناطق، بر سر ارمنستان با دولت روم درگير شد و تقريباً تا پايان دورة شاهي با روميان در جنگ بود.  وي با تعرض به بين النهرين رومي ، نصيبين  حران  ظاهراً دورا- اوراپوس  را هم تسخير كرد.
به هر حال اردشير در نزد جانشينانش اهميت و حيثيت فوق العاده يافت و بعدها سرمشق حكمت و خرد تلقي شد.
شاپور اول:  (241-271)
اين پادشاه فرزند اردشير بود و در سال دويست و چهل و يك ميلادي به تخت نشست.
سلطنت شاپور اول، به جنگهاي متعدد در شرق و غرب با كوشانيان و روميان گذشت. در جريان همين جنگها، گرديانوس امپراتور روم كشته شد( دويست و چهل و چهار ميلادي) و والريانوس امپراتور ديگر روم در سال دويست و پنجاه و نه يا دويست و شصت ميلادي با سپاهيانش به اسارت افتاد.
حكومت مقتدرانه شاپور اول، بنياد فرمانروايي ساسانيان را در ايران مستحكم كرد. و نشر تعاليم ماني در قلمرو ساسانيان كه با اجازه شاپور اول صورت گرفت، باعث ناخرسندي موبدان زرتشتي شد.
شاپور اول، ظاهراً انديشه ماني را وسيلة ايجاد وحدت بين پيروان اديان مختلف قلمرو خويش مي پنداشت. احتمال مي رود علت ديگر تسامح شاپور در خصوص آيين ماني، جلوگيري از گسترش رو به رشد قدرت روحانيون زرتشتي و مداخلة‌ آنان در امور حكومتي بوده باشد.
وي در سال دويست و هفتاد و يك ميلادي در گذشت و پسر وي هرمز اول پس از وي به تخت نشست.
هرمز اول:  (271-273)
پس از مرگ شاپور اول در سال دويست و هفتادو يك ميلادي و به قولي دويست و هفتاد و سه ميلادي هرمز اول به جاي پدر به تخت نشست. هرمز كه در هنگام حيات پدر در جنگهاي روم و ارمنستان شجاعتها از خود نشان داده بود با عنوان «دلير» خوانده مي شد و شاپور مدتي فرمانروايي پارت و بعد ارمنستان را به وي سپرد. دربارة پادشاهي كوتاه او آمده است كه با سغديان جنگيد، آنان را مغلوب كرد و بر آنان خراج نهاد.   پادشاهي هرمزد كمتر از دو سال بود و در سال دويست و هفتاد و دو ميلادي درگذشت.
بهرام اول :  (273-276)
وي پسر شاپور اول بود كه بعد از مرگ برادرش (هرمز اول) به تخت نشست.
در زمان اين پادشاه ساساني، زنو بيا   ملكة تدمر براي رهايي از فشار و تهديد روم از ايران كمك خواست، اما بهرام، از روي بي تدبيري تنها نيرويي اندك به كمك او فرستاد در نتيجه هم زنوبيا و تدمر به دست روميان افتاد وهم اورليانوس   امپرتور روم از مداخله ايران رنجيد، و به قصد انتقامجويي طوايف قفقاز را تشويق به هجوم بر مرزهاي ايران كرد، اما خودش كه عازم بيزانس بود، در شورش سربازانش كشته شد. (دويست و هفتاد و پنج ميلادي)
در زمان بهرام اول با اصرار كرتير موبدان موبد، ماني دستگير شد و در زندان جان سپرد.
بهرام دوم: (276-293)
پس از درگذشت بهرام اول پسرش بهرام دوم در سال دويست و هفتاد و شش ميلادي بر تخت نشست. در ايام سلطنت بهرام دوم بين ايران و روم جنگ درگرفت امپراتور روم به قلمرو ساسانيان حمله كرد. روميان تا تيسفون پيشروي نمودند ولي سرانجام امپراطور روم ارليوس كاروس كشته شد و لشكريان روم مجبور به عقب نشيني شدند. در سال دويست و هشتاد و سه ميلادي. بين ايران و روم معاهدة صلحي برقرار شد و از آن پس توجه بهرام به سمت شرق معطوف گشت و به آساني توانست بر اين نواحي مسلط شود. او پسر خود را كه بهرام نام داشت به حكومت سرزمين سكاها گماشت وي را با نام سقانشاه (سكانشاه) ملقب ساخت. بهرام به قولي در سال دويست و نود و سه ميلادي فوت كرد.
بهرام سوم : (293-293)
بهرام دوم در سال 293 ميلادي در گذشت و پسرش بهرام سوم جانشين وي گرديد اين شاه ملقب به سكانشاه بود زيرا در حيات پدرش به حكومت سرزمين سكاها ( سيستان) منصوب گشته بود.
وي 4 ماه بيشتر پادشاهي نكرد زيرا بدست يكي از پسران شاپور اول بنام نرسي از سلطنت خلع شد.
نرسي: (293-302)
نرسي پسر شاپور اول و نوة اردشير بابكان است. او به ارمنستان حمله كرد و پادشاه اين كشور را كه تيرداد نام داشت از آنجا بيرون راند. بدين سبب دوباره ميان ايران و روم جنگ درگرفت اما سرانجام نرسي از روميان شكست خورد و مجبور گرديد با روميان صلح نمايد و به موجب آن قسمتي از ارمنستان صغير را به آنان واگذار كند و از ادعاهاي خود دربارة بقيه خاك اين كشور صرف نظر كند.  وقتي كه نرسي از ارمنستان به سوي تيسفون آمد. عدة زيادي از بزرگان و نجبا ، در پايكولي واقع در شمال قصر شيرين كنوني، نزديك سليمانية عراق از وي استقبال كردند و براي شركت در مراسم تاجگذاري، تا پايتخت موكب وي را همراهي كردند. به فرمان نرسي براي جاودان كردن خاطرة اين استقبال ، يك كتيبه دو زبانه ( پهلوي و پارتي) در محل پايكولي نقش گرديد. نرسي به دنبال از بين بردن نفوذ موبدان و قدرت خاندانهاي بزرگ بود.
وي به علت شكست خود از روميان و عهدنامة‌ ننگيني كه بين او و روميان منعقد گرديد، ديگر نتوانست سلطنت كند. وي پس از چندي از حكومت كناره گرفت و از شدت اندوه در سال سيصد و دو ميلادي درگذشت.
هرمز دوم : (302-309)
در سال سيصد و دو ميلادي هرمز دوم جانشين پدرش نرسي گرديد و براي همراهي كوشانيان با خود با شاهزاده خانمي از اين طايفه ازدواج نمود.
مدت سلطنت وي كوتاه بود زيرا در سيصد و نه ميلادي در جنگ با اعراب كشته شد، چون اعراب نواحي احساء  بحرين را گرفته از آنجا به مرز ايران تجاوز مي كردند….