شناسه پست: 8824
بازدید: 455
دانلود پروژه شناخت پیدا کردن نسبت به نگرش مردان در مورد خشونت علیه زنان
فهرست
مقدمه 3
بيان مسئله 5
عوامل گوناگون به خشونت عليه زنان دامن مي زند . 5
اهميت موضوع 6
هدف از انجام تحقيق 7
فايدة عملي تحقيق 7
فصل دوم 8
ادبيات موضوع 8
تاريخچه خشونت عليه زنان در جهان 9
خشونت عليه زنان به يونان 10
خشونت عليه زنان در اسپانيا 11
جايگاه زن در ميان اعراب ( خشونت عليه زنان ) 11
خشونت عليه زنان در فرانسه 15
خشونت عليه زنان در انگلستان 16
خشونت عليه زنان در آمريكا 17
تاريخچه خشونت در ايران 17
جامعه كنوني ايران 23
1 ـ حوزه خصوصي 24
2 ـ حوزه عمومي 25
مطالعات و تحقيقات داخلي 32
مطالعات و تحقيات نظري 32
تحقيقات عملي داخلي 35
نگرش نسبت به زنان 37
نگرش نسبت به ازدواج و تشكيل خانواده 37
تحقيقات دانشگاهي 40
بررسي وضعيت خشونت نسبت به زنان در خانواده هاي تهراني 41
نتيجه گيري از تحقيقات داخلي 44
نظريه هاي مربوط به تحقيق 47
نظريه فرهنگي ( هماهنگي فرهنگي ) 47
2 ـ نظريه خرده فرهنگ خشونت 49
3 ـ نظريه نظارت اجتماعي 51
نظريه كاركرد گرايي 54
5 ـ نظريه يادگيري اجتماعي 56
6 ـ نظريه ساختار قدرت 58
ريشه خشونت اساساً در تضاد منافع است . 59
نظريه هاي فمينيستي 60
نظريه ستمگري جنسي 61
نظريه نابرابري جنسي 62
نظريه فمينيستم راديكال 62
چار چوب نظري 65
فصل سوم 68
روش تحقيق 69
جامعة آماري 69
فرد مورد مشاهده 69
نحوه نمونه گيري 69
ابزار جمع آوري اطلاعات 69
پايايي و اعتبار پرسشنامه 70
تكنيك تحليل داده ها 70
سؤالات تحقيق 71
تعاريف نظري 72
تعريف نظري 76
تعريف نظري : 77
تعريف نظري 77
تعريف نظري 77
تعاريف نظري و عملي مفاهيم 79
تعريف نظري 79
تعريف نظري 82
تعريف نظري تحصيلات 82
مقدمه
آسيب ناشي از خشونت شوهران از فشارهايي است كه بر زنان وارد مي شود . نگاهي سريع و گذار به به تاريخ نشان دهندة عظمت آلام و مصائبي است كه به واسطه خشونت مردانه ايجاد شده است . اينگونه خشونت در جنگها ، شكنجه ها و ارتكاب ضرب و شتم مردان در حق مردان زنان ، و كودكان نمود دارد . ضرب و شتم زنان در عين ارزش تلقي شدن در جوامع متداولترين شكل خشونت فيزيكي ، خشونت رواني ، خشونت اجتماعي ، خشونت اقتصادي و خشونت جنسي ، برداشتهاي خشونت آميز نسبت به زن بازتابي است از ارزشها و عقايد اعضا اجتماع كه اغلب چندين نسل را در بر مي گيرد . و محصول سنتها ، آداب و رسوم : عقايد مذهبي ، قوانين حقوقي و به عبارتي ديگر محصول فرهنگ جامعه است . از عواملي كه تبيينهاي خشونت مردانه مورد توجه قرار گرفته است .  اقتصاد ، مذهب ، خانواده عوامل شخصي بيولوژيكي مي باشد .
الگوهاي فرهنگي تاريخي نه تنها خشونت مردان را تحريم نكرده بلكه آن را تشويق نموده است هر چه از نظر فرهنگي خشونت پذيرفته تر باشد و مورد تشويق قرار گيرد در نتيجه اين نگرش در مردان براي اعمال خشونت تقويت مي شود و نتيجه آن اعمال خشونت توسط مردان در انواع گوناگون عليه زنان مي باشد . تا زماني كه فرهنگ جامعه تغيير نكند و نگرش مردان نسبت بر خشونت عليه زنان تغيير نكند پديدة خشونت عليه زنان ادامه خواهد داشت .
متأسفانه  در جامعه كنوني ما هنوز خشونت عليه زنان به وسيلة آداب و رسوم ، نگرشهاي سنتي و تفاسير مذهبي توجيه مي شود تا حد زيادي اين واقعيت پنهان نگه داشته مي شود . حتي خود زنان نيز بر اثر فشارهاي سنتي هزاران ساله اين واقعيت را به عنوان سرنوشت گريز ناپذير خود پذيرفته اند و براي بسياري از زنان اين مسئله عادي تقلي مي شود .
بنابراين در درجة اول بايد فرهنگ ما تغيير كند و بالتبع آن نگرش افراد نسبت به خشونت عليه زنان تغيير كند .
در اين تحقيق به اين سؤال پرداخته شده است كه نگرش  مردان معلم شاغل شهر تويسركان نسبت به خشونت عليه زنان چگونه است ؟
بيان مسئله
پديدة خشونت عليه زنان در خانواده بخشي از مجموعه عناصري است كه در جامعه شناسي تحت عنوان روية تاريك زندگي خانوادگي مورد بحث قرار مي گيرد . از واژه تاريك دو مفهوم مستفاد مي شود . اول مجموعه عناصري نامطلوب در اين نهاد بنيادي جامعة بشري كه در مقابل مزاياي بي شمار خانواده قرار مي گيرند و متأسفانه آنها نيز بي شمارند ، به همين علت يك روية سكّة درخشان خانواده را تاريك مي كنند . مواردي چون تبعيضهاي ناشي از جنسيت بالحاظ كردن جنبه هاي فيزيولوژيك ، بيولوژيك ، فرهنگي ، اجتماعي  شامل بي مهري ، پيمان شكني ، مشاجرات مزمن ، اعمال خشونت به طرق مختلف من جمله ضرب و شتم فيزيكي زنان در اين زمره اند . مفهوم دوم واژة تاريك در سايه قرار گرفتن و دور از ديد واقع شدن اين پديده هاي نامطلوب است . به طور نسبي از خانواده به عنوان حريم مقدس و كانون گرم ياد مي شود كه پاسخگوي بسياري از نيازهاي اساسي بشر است و شايد به سبب همين ويژگيها « حرمت و تقدس » جنبه هاي آزار دهندة آن در مقايسه با ديگر معضلات بشري كمتر بيان شده است و در نتيجه كمتر مورد بحث قرار گرفته است .
عوامل گوناگون به خشونت عليه زنان دامن مي زند .
بسياري از بدرفتاريها نه براي مردان و نه براي زنان و نه حتي براي قانون گذاران ، بدرفتاري محسوب نمي شود . بلكه حق مرد بر زن به حساب مي آيد . از جمله اجازه كار زن و تحصيل و ازدواج بيرون رفتن از خانه و … كه چنين نگرشي از عوامل موثر در گسترش بدرفتاري و خشونت عليه زنان مي باشد . چرا كه بر اساس چنين نگرشي مرد حق دارد كه مانع از كار تحصيل رفت و آمد زن با سايرين شود و زن حق مخالفت با مرد را ندارد چرا كه تصميم گيرنده اصلي مرد خانواده ا ست . هر چه او بگويد بايد اجرا شود و اگر به حرفهايش گوش داده نشود و از اوامر او سرپيچي شود مرد حق دارد اعمال خشونت كند . و هيچ كس او را از اين كار منع نمي كند چرا كه از ديد ديگران زن مقصر است . زن باعث عصبانيت شوهر شده و مجازات  او اشكالي ندارد . چنين نگرشي در طي قرنها به مردان اجازه داده است كه بر سونوشت زن حاكم باشند و اگر زن خلاف ارادة او رفتار كرد مستحق كتك  است و بايد آن را متحمل كند و دم بر نياورد و آبروي شوهر را حفظ كند و به حرفهاي شوهر اگر چه ظالمانه باشد گوش دهد . تقويت نگرشهاي سوختن و ساختن و تقبيح مقابله زن با شرايط تحميلي زندگي و نافرماني در برابر مرد باعث افزايش قدرت مرد و تشويق و تأييد او براي اعمال خشونت مي باشد كه ريشه اين نگرشها را بايد در فرهنگ جامعه جستجو كرد . فرهنگها از جمله عواملي هستند كه در تقويت اين نگرشها مؤثرند .
در اين تحقيق به بررسي نگرش مردان نسبت به خشونت عليه زنان پرداخته شده است تا مشخص شود كه آيا نگرش مردان جامعه آماري ( معلمان ) نگرشي خشونت آميز است يا خير . به اين دليل جامعه آماري معلمان را در نظر گرفته ايم چرا كه معلّمان قشر تحصيل كرده جامعه مي باشند و انتظار مي رود كه نگرش آنان نسبت به خشونت نگرشي منفي باشد يا دست كم نگرشي معتدل باشد .
اهميت موضوع
از آنجا كه خانواده هسته اصلي تشكيل دهندة جامعه مي باشد و از آنجائي كه سلامت و بقاء جامعه بستگي به سلامت و بقاء خانواده دارد . پس محيط خانواده بايد محيطي سالم و عاري از خشونت نسبت به زنان و كودكان باشد چرا كه زنان پايه و بقاي زندگي خانوادگي مي باشند و آسيب رساندن به آنان به معناي تقويت پاية خانواده و بالتبع جامعه خواهد بود خشونت نسبت به زنان ناشي از نگرشهاي سنتي و اقتدار گرايانه مي باشد و تا زماني كه اين پديده ناشناخته باشد نمي توان به حل خشونت عليه زنان كمك كرد . شناخت و آگاهي نسبت به نگرش مردان دربارة خشونت عليه زنان به ما كمك مي كند كه بفهميم كه آيا هنوز جامعه ما فرهنگ ما ساختار اقتصادي و آموزش و پرورش ما اين نگرش را در مردان تقويت مي كنند و تأييد مي كنند يا اين نگرش را تعديل
كرده اند .
هدف از انجام تحقيق
شناخت پيدا كردن نسبت به نگرش مردان در مورد خشونت نسبت به زنان
فايدة عملي تحقيق
آگاهي از نگرش مردان در مورد خشونت عليه زنان به ما تصويري از نگرش فرهنگي حاكم بر جامعه مي دهد كه در واقع نگرش حاصل اعتقادات و ارزشها ، آداب و رسوم و عرفهايي هستند از نسلي به نسل ديگر منتقل شده اند . بنابراين با شناخت نگرش مردان در جهت ارائه الگوهاي جديد فرهنگي به ايجاد نگرشهاي مثبت نسبت به زنان و از بين بردن پديدة خشونت مي توان كمك كرد .
فصل دوم
ادبيات موضوع
تاريخچه موضوع در جهان
تاريخچه موضوع در ايران
تحقيقات خارجي
تحقيقات و مطالعات داخلي  و نتيجه گيري از مطالعات داخلي
نظريات مربوط به موضوع
 چهار چوب نظري
تاريخچه خشونت عليه زنان در جهان
اين واقعيت تلخ ريشه در اعماق تاريخ بشريت دارد . تاريخ زندگي انسان گوياي آن است كه در طي قرون و اعصار متمادي ، زنان همواره قربانيان انديشة « پست نگري » در همة ادوار و در نزد ملل و جوامع مختلف بوده اند و هميشه تلاش بر اين بوده است كه با انكار نقش محوري زنان در جامعه و ارزيابي نادرست از تواناييها و قابليتهاي او ، با تقسيم كار ناعادلانه و ساختاري ، زنان را به سوي مشاغل پست يا درجه دوم سوق دهند . بدون ترديد ريشه تمام اين تبعيضها و سنتها، عقايد قالبي و پيشداوريهاي نادرست را بايد در تكوين جوامع اوليه جستجو كرد كه متكي بر قاهريت توان جسمي و نوعاً عاري از تفكر و ظرافت و احساس بوده است . بديهي است كه در اين روند ، زنان با ويژگيهاي خاص جسمي ، رفتاري و عاطفي از جايگاه چندان مستحكمي برخوردارنبوده‌اند .
تحقير و كوچك شمري زن كه داستاني دراز دارد ، منحصر به منطقه فرهنگ خاص نيست و بسيارند جوامع پدرسالار كه زن را شرّي مي دانند كه از بخت بد قابل اجتناب نيست و به همين علت كه نمي توان از او گذشت مردان مي كوشند تا حوزة اقتدار ويرا هر چه تنگتر كنند و از زن تصويري معكوس تصوير خود بسازند تا آنجا كه مرد ، آفريدة خداوند و تجسّم خير مي شود و زن مخلوق شيطان معرفي مي شود .
در ادوار گذشته همواره اين اصل مطرح بوده است كه زن موجب شقاوت و بدبختي است و هيچ نقش مثبتي در جامعه ندارد . ارسطو را ناقص مي دانست و معتقد بود آنجا كه طبيعت از آفريدن مرد ناتوان است ، زن را مي آفريند و زنان و بندگان از روي طبيعت ، محكوم به اسارت هستند .
اقوام يهود نيز زن را مايه بدبختي و مصيبت مي دانستند و وجود او فقط از آن رو قابل تحمل بود كه يگانه منبع توليد سرباز به شمار مي رفت . يهوديان قديم به هنگام تولد دختر شمع روشن نمي كردند و مادري كه دختري به دنيا مي آورد ، مي بايست دو بار غسل كند ، اما پسر كه به عهد خود با يهود ( كه آفريننده تصوّر و خيال قوم يهود بود ) مي باليد ، هميشه در نماز خود تكرار مي كرد : « خدايا ترا سپاسگزارم كه مرا زن و كافر نيافريده اي » . در سرتا سر شرق زنان تا پسري نزاده بودند منفور بودند و اگر پسري مي زادند ، تا در ميدان جنگ كشته نمي شد ، مورد  احترام واقع نمي شدند حتي افلاطون كه با جديّت و تهوّر فراوان از ورود زن به هر كاري و از برابري زن و مرد در همة موقعيتها پشتيباني مي كرد ، خدا را شكر مي كرد كه مرد آفريده شده است . »

فرمت : WORD | صفحات: 83

*********************************

نکته : فایل فوق قابل ویرایش می باشد