شناسه پست: 11978
بازدید: 349

افسردگی و عوامل بروز آن

فهرست مطالب

فصل اول : چارچوب کلی پژوهش
مقدمه
بیان مسأله پژوهش
اهمیت نظری و عملی پژوهش
اهداف پژوهش
سئوال ها و فرضیه های پژوهش
متغیرهای پژوهش
تعریف متغیرها واصطلاحات
افسردگی
بهنجار
سبک حل مساله
فصل دوم
ادبیات و پیشینة پژوهش
فصل سوم : روش پژوهش
۱-۳ طرح پژوهش
۲-۳  جامعه آماری
۳-۳  روش نمونه برداری و حجم نمونه
۴-۳ ابزارهای پژوهش
۱-۴-۳  مقیاس سبک حل مساله
۲-۴-۳ پرسشنامه افسردگی بک BDI
3-4-3 خودسنجی افسردگی
۵-۳ روش اجرا
۶-۳ روش تجزیه و تحلیل داده ها
فصل چهارم
تجزیه و تحلیل آ ماری
فصل پنجم
خلاصه پژوهش
بحث و نتیجه گیری
منابع فارسی
Refrence
1-1مقدمه
بسیاری از انسان ها قادر به حل مساله و برطرف کردن ، به حداقل رساندن و یا تحمل استرس نمی باشند و معمولاً از مقابله های ناکارآمد، ناسازگار و مضری استفاده می کنند که باعث بروز استرس های بیشتری می گردد که اثرات آنها وخیم تر و عظیم تر از استرس اولیه است.
افراد افسرده نسبت به آینده دید انعطاف پذیری ندارند. آنها احتمالاً بیشتر از افراد غیر افسرده آینده خود را منفی می بینند و به نظرشان احتمال دستیابی به تجارب خوشایند کمتر است به همین دلیل افراد افسرده به جای تلاش برای دستیابی به موفقیت های با ارزش در آینده تمام نیروی خود را صرف اجتناب از موقعیت های ناخوشایند موجود می کنند ( ورتهایم   ، ۱۹۸۳).
افراد افسرده احساس غمگینی می کنند چون مشکلات خود را پایدار   ، کلی   و درونی   تلقی می کنند ( هایمبرگ ، ورمیلیا، دوج   ، بیگر . و پارلو ۱۹۸۷؛ پترسون و سلیگمن ، ۱۹۸۷؛ رپس   ، پترسون ،‌رینمارد، ابرامسون   و سلیگمن   ۱۹۸۲؛ سویینی   و همکاران ۱۹۸۶) :
پایداری : افراد افسرده رویدادهای منفی زندگی شان را همیشگی و پایدار تلقی می کنند، یعتی تغییر دادن آنها را بعید می دانند. افراد غیر افسرده تجارب منفی را به عنوان موانع موقتی که زیاد هم طول نمی کشد در نظر می گیرند.
کلی نگری : افراد افسرده غرق در مشکلات خود می شوند و آنها را به همه چیز تعمیم می دهند. افراد غیر افسرده می توانند مسایل را از خود دور کنند . آنها قادرند بین رویدادهای منفی و مثبت زندگی خود تعامل ایجاد کنند.
درونی بودن : افراد افسرده خودشان را مسئول مشکلات خود می دانند. غیر افسرده ها مسئولیـــت چیزهایــی را که می‌توانند تغییر دهند می پذیرند اما خود را مسئول کامل نبودن خود نمی دانند.
به نظر جروم فرانک ( ۱۹۷۳) یکی از بهترین کارهایی که روان درمانگرها می توانند برای مراجعان خود انجام دهند کمک به آنها برای غلبه بر یأس و نا امیدی شان است . در هر مقطع معینی از زمان ۲۰-۱۵ درصد بزرگسالان در سطح قابل توجهی ازنشانه های افسردگی رنج می برند و حدس زده می شو دکه حدود ۷۵ درصد بیماران بستری در بیمارستان های روانی را موارد افسردگی تشکیل می دهند ( فنل۱ ۱۹۸۹).
در مورد اختلال افسردگی اساسی , مطالعات کلی در ممالک مختلف انجام شده است که میزان شیوع آن  را در زنان دو برابر مردان نشان می دهد. دلیل چنین اختلافی ممکن است استرسهای متفاوت , زایمان , درماندگی آموخته شده   واثرات هورمونی باشد ( کاپلان   و سادوک   , ۱۹۸۸).