شناسه پست: 11461
بازدید: 437

بررسي رابطه دختر و پسر در جامعه امروز

فهرست مطالب

مقدمه : 4
ديدگاه جامعه و خانواده ها بر روابط دختر و پسر 6
نظريه ارتباط بين فردي ساليوان 9
نظريه مبادله اجتماعي: هومنز 10
تأثير خانواده در رابطه دختر و پسر: 15
عوامل زمينه ساز اجتماعي در ايجاد برخوردهاي نامناسب بين دختر و پسر : 18
دوستي هاي دختران و پسران: 19
مقدمه 23
عامل موثر در کيفيت رابطه دختر و پسر: 24
خلق و خوي 25
تاثير شخصيت در تعاملات اجتماعي دختر و پسر: 25
– برخي از عوامل موثر در رفتارهاي نامطلوب: 26
– شخصيت رشد نيافته جوان : 26
– شيوه برخورد خانواده با جوان: 27
– روش صحيح برخورد خانواده با جوان : 27
– شيوه برخورد اجتماع با جوان : 28
– مکالمه و گفتگوي دختر و پسر : 29
فرهنگ پذيري و رشد رواني – اجتماعي جوانان 31
روابط عاطفي- انساني 32
پيش شرطهاي تکوين فرهنگ پذيري جوامع 33
وظيفه مسئولان 35
توصيه هايي به والدين 36
وظيفه آموزش و پرورش 38
استقلال طلبي 40
تفاوت هاي فردي 41
تفاوت هاي جسمي 41
تفاوت هاي شناختي 42
تفاوت هاي رواني – اجتماعي 43
جايگاه اجتماعي جوانان 45
حقوق و مسووليت هاي جوانان 50
آسيب شناسي روابط دختر و پسر 53
موانع ازدواج عاملي در افزايش دوستي هاي دختران و پسران 62
قرارهاي ممنوع دختران و پسران 67
جوانان و تعارض رفتاري 69
شکست تحصيلي بارز ترين عارضه دوستي دختران و پسران 73
مقدمه :
آنچه نسل امروز ما را دچار نوعي سردرگمي و پريشاني مي کند از سويي زندگي در جامعه اي اسلامي و آميخته با فرهنگ و رسوم ايراني است که قدمتي کهن دارد و از سوي ديگر رويارويي با مسأله ارتباط تمدن ها از طريق شبکه هاي ماهواره اي و اينترنت است که ميل مختلف را به گونه اي شگرفت به يکديگر نزديک مي سازد.
نسل امروز ما بايد قادر باشد از طرفي بين عرف، نگرش اي سنتي و ديرينه جامعه ، ارزش هاي ديني و مذهبي و حتي شرايط خانواده اي که در آن پرورش يافته است و از سوي ديگر با افکار و گرايش هاي جديدي که خاص ذهن پوياني او و نشدت گرفته از پيچيدگي هاي دنياي امروز است هماهنگي ايجاد کننده بديهي است که در هر جامعه، گروه يا قبيله ، ارزش ها، الگوها و نگرش ها با يکديگر فرق مي کنند و حتي شامل اداب و عادات تغذيه، سبک پوشش، رفتار و کردارد. ساير مسايل روزمره و اجتماعي نيز مي شود. امروزه يکي از مسايلي که جوان ما را در تضاد و تنش قرار مي دهد چگونگي روابط دختر و پسر با توجه فهرست بندي گرايش هاي فرهنگي، مذهبي، عرض، اجتماعي و خانوادگي او مي باشند. در حالي که در بسياري از کشورهاي جهان در صحنه فيلم هاي مختلف سينمايي آزادي رابطه دختر و پسر مشهود است و اين امر براي جوان ماجاذبه اي است که خود را در جامعه اي اين چنين رويايي و آرماني ببيند. در اين شرايط نسل جوان در ميان انبوهي اتهام و پرسش اسير است و نمي داند با اين مسأله چگونه برخورد کند. او جامعه را پيش روي خود دارد، خانواده را، قوم و خويش و دوستانش را و جمعي که اگر وي را با دوست دختر يا برعکس با دوست پسر ببينند، قضاوتهاي مختلفي خواهند کرد. او مي خواهد ديگران را قانع کند که راجع به وي فکر خطا کنند و بپذيرند که وقتي او با دوستي از جنس مخالف خود وارد صحنه اجتماع مي شود، درست مانند اين است که با جنس موافق خود معاشرت مي کند. او مي خواهد متناسب با سنش، ژست و پرستيز و کليه احساسات و عواطفش و در رفت و آمدهايش در پارک ها و رستورانها، سينماها و جاهايي که مايل است با دوست از جنس مخاطف خود ظاهر شود اما مورد انتقاد و بدبيني همگان واقع نشود. اما آيا به راستي اين رواط منطقي و خواسته اي به جا و عدم پاسخگويي به آن شکنجه به عذاب و بدبختي است ؟ و چه چيز سبب تشويش و نگراني پدران و مادران در مورد فرزندان مي شود؟ آيا هدف اين است که اين نوع روابط کاملاً منسوخ شوند يا که صورت هدايت شده باقي بمانند؟ آيا به راستي دختران و پسران براي داشتن اين روابط مجاز هستند؟ قضاوت جامعه ، دوستان، آشنايان و مسئولان در اين باره چگونه است؟ آيا عقيده بر اين است که دختر و پسر هيچ گونه رابطه اي نداشته و حتي هرگز با يکديگر هم کلام نيز شوند و يا اينکه فقط از ديدارها و مکالمات پنهاني بپرهيزند؟ آيا والدين مي توانند بر اين روابط نظارت داشته باشند؟ آيا ممکن است در صورت سرکوب اين ميل ميزان فساد در جامعه کاهش يابد؟ آيا دختران و پسراني که درصد در صد کنترل مي شوند سعي در رسانيدن خود به يکديگر ندارند؟ به راستي نيازهاي عاطفي که موجب روز تمايل به ايجاد رابطه از اين نوع مي شود چيست؟ و چرا گاه دختر جواني از خانه مي گريزد يا پسري به اعتياد روي مي آورد؟ آيا محدوديت جامعه در اين نوع امور اين مسايل را به دنبال دارد؟ آيا دختر و پسر جواني که تمام انرژي خود را صرف روابط دوستانه و يا عاشقانه مي کنند در نهايت نا اميد و تنها باقي نخواهند ماند؟
ديدگاه جامعه و خانواده ها بر روابط دختر و پسر
طبيعت انساني پيچيده و رنج آور است. به همين سان رفتار او نيز اين خافيت را دارد انسان به طور اجبار براي زيستن بايد با ديگران تجانس و همسازي پيدا کند يعني داراي مناسبات متقابلي شود که اين مسأله با عضويت و ارتباط در جامعه شکل مي گيرد. انسان در اجتماع نقش هاي گوناگوني مي پذيرد و کنش هاي اجتماعي در مقابل هر يک از اين نقش ها متفاوت است. بنابراين شناخت رفتار گروهي و جمعي تنها زماني ميسر است که رفتار انفرادي گروه را مورد قضاوت و بررسي قرار دهيم. اجتماع در حقيقت از تک تک افراد آن تشکيل شده است  نگرش و بينش هر اجتماع در هر مسأله اي به نگرش ها و ايدئولوژي افراد آن بر مي گردد. انسان در کنش هاي اجتماعي خود، هدف مشخصي را دنبال مي کند. اجتماع نيز متضمن رويدادها و معاشرت ها و همزيستي هاي اعضاي يک جامعه است که مي تواند تأثيرات جسمي و رواني سرعت انسان داشته باشد که به اين تأثير و نفوذ «واکنش» مي گويند. بناراين با اينکه کنش هاي فردي هرکس مخصوص به خود اوست ولي وقتي در جامعه قرار مي گرد بايد نوعي هماهنگي را فهرست بندي وجود آورد. وسعت يک جامعه مي تواند به اندازه روستا يا شهري کوچک تا به اندازه يک شهر بزرگ و صنعتي تغير کند. تنوع و سبک زندگي ها در اين جامع بسيار است به خصوص در شهرهاي بزرگ برخورد و ارتباط افکار و عقايد بيشتر مي شود. در کشور ما که هر ناحيه اي داراي فرهنگ بنوعي مبوط به خود است ايجاد هماهنگي اجتماعي کمي مشکل به نظر مي رسند ولي بازهم براي ريشه کن شدن همه مشکلات و رسيدن به يک توافق کلي در مسايل و مباحث، بايد نظام فکري واحدي به وجود بيايد که بتواند اقشار و سنين مختلف را سازماندهي کند.
در مورد روابط دختر و پسر در شهرهاي کوچک چون آوازه موردي زود مي پيچد.
مردم کمي محتاط تر عمل مي کنند تا آبروي خانواده شان حفظ شود در حالي که در شهرهاي بزرگي ، چون ازدحام، تراکم و وسعت شهر بيشتر است . وجود چنين روابطي حتي به صورت مخفيانه شايد نظر عابدين و بينندگان را لحظه اي به خود جلب کند اما کمتر آوازه اي که آبروي خانواده را به مخاطره اندازد مي پيچد لذا محدوديت ها کمتر بوده و دختران و پسران آزادي بيشتري مي يابند تا بتوانند با يکديگر مصاحبت و مجالست داشته باشند. البته اين بدان معنا نيست ما کل جامعه را مورد بحث قرار دهيم بلکه منظور فقط افرادي هستند که تمايل به چنين روابطي دارند. چون ستياري از اين روابط بدون اطلاع خانواده ها مشکل ساز مي شود. خانواده هاي ايراني سعي مي کنند دخترانشان خوب و پارسا با علم و دانش و هنر و صاحب کمالات و فضايل و پسرانشان نيز موظف و مسئول، لايق و نجيب و متعهد بار آيند تا در آينده بتوانند زدگي زناشويي خود را به خوبي اداره کنند و دچار معضلات ناشي از يک ازدواج نابسامان نشوند.
نظريه ارتباط بين فردي ساليوان
در اين نظريه کيفيت الگوهاي اتباطي بين والد – فرزند در زمان کودکي و کيفيت روابط تين فردي در اجتماع، در تعيين ميزان نفوذ پذيري افراد نقش تبييني مهمي دارد . اين نظريه در تبيين شخصيت، خويشتن و کيفيت شکل گيري خود آدمي، براي تعامل اجتماعي اهميت زيادي قائل است تا آنجا که ملتقد است ايجاد و بروز الگوهاي ارتباطي فرد يا ديگران تنها چيزي است که به تکوين شخصيت و هويت آدمي منجر مي شود. در اين نظريه شخصيت مفهومي قرض است که در خارج از روابط بين فردي معنايي ندارد. شکل گيري شخصيت زماني است که فرد در ارتباط . با ديگران خايلي يا واقعي، رفتاري از خود نشان دهد. از آنجا که هيچ بعدي از انسان از تأثيرات اجتماعي مصون نمي ماند، بنابراين شخصيت فرد را نمي توان مستقل از ارتباط شخص با ديگران ورد مطالعه قرار داد . مفهوم خويشتن نيز منشأ اجتماعي دارد . ساليوان معتقد است خود از احساساتي ناشي مي شود که از تماس با ديگران و ارزيابيهايي که ديگران از خود فرد به عمل مي آورند، به وجود مي آيد ما هميشه متأثر از موقعيتهاي بين فردي هستي اما ديگران که در شکل گيري شخصيت اما عنصر تعيين کننده اي هستند ممکن است در دوره هاي مختلف رشدي تغيير يابند. مثلاً در دوران نوزادي و کودکي، والدين نقش تعيين کننده اي دارند و در دوره نوجواني تجارب او ا دوتان و معلمان و با تأثيرات والدين رقابت مي کند. در اين سن، مقبوليت اجتماعي اهميت پيدا مي کند و اعتبار نوجوان در ميان ديگران منبع مهمي براي عزت نفس و اضطراب اوست محتواي خويشتن يا خود در نظريه ساليوان کاملاً ماهيق تعاملي دارد . اين دستگاه در وجود روان شاختي آدمي فقط براي تنظيم يک رابطه رضايت آميز و اجتناب از تنش ايجاد مي شود . آن چيزي که در دوره رشد اوليه موجب شخصيت بخشي و رشد من مي شود الگوي تعاملي خاصي است که نوع مراقبت مادري به فرزند منتقل مي کند. روابط خوشايند، گرم و تأييد کننده مادر با کودک به پرورش من خوب کودک مي انجامد. اين بخش روانشناسي همرنگي با جماعت (روانشناسي اجتماعي) (حميد لطفي)
نظريه مبادله اجتماعي: هومنز
نظريه ديگري که مبتني بر اصول تقويت است شديداً بر تعامل بين دو فرد متمرکز است . مطابق نظريه مبادله اجتماعي چنين تعاملي بر پاداشها و هزينه ها مبتني است . فرد در پي آن روابطي است که پاداش بيشتري را نسبت به هزينه عايدش کند و از روابطي که هزينه هاي آن فراتر از پاداشها باشد اجتناب مي کند جرج هومانز، که در سال 1958 اولين مدل مبادله اجتماعي را ارائه داده است فرض مي کند که مردم اساساً لذت طلت هستند. به عبارت ديگر آنها درپي افزايش لذت و کاهش درد هستند . افراد تعامل خود را به گونه اي تنظيم مي کنند تا به لذت بيشتري دست يابند. مبادله بين افراد ممکن است شامل اهداف مادي يا غير مادي باشد: مثلاً کسب تأييد و اعتبار اجتماعي اهداف غير مادي هستند و پول به عنوان يک پاداش مادي مورد توجه قرار مي گيرد. اغلب هر مبادله اي شامل هر دو هدف است . از نظر هومانز اصل اساسي در مبادله اجتماعي «عدالت توزيعي» است.
قاعده اي که مي گويد پاداش بايد با هزينه هاي فرد تناسب داشته باشد در اين مدل باور اين است که اصل عدالت توزيي مي تواند در روابط کاري يا خانودگي کاربرد داشته باشد. جان سيبات و هارولد کلي نسخه پيچيده تري از نظريه مبادله اجتماعي و يا به تعبير آنها «نظريه به هم پيوستگي» را ارائه دادند. نظريه آنها بر جنبه هاي پوياي تعام بين افراد تأکيد دارد. فرآيندي که در آن شخصي که در کنش و واکنش با شخص ديگر است ، ممکن است خود تحت تأثير آن شخص قرار گيرد يک جزء تعيين کننده اي که مدل آنها را از چارچوب ساده تر مدل هومانز متمايز مي کند اين پيشفرض است که مردم بين برونزادهاي فعلي خود و ساير شقوق احتمالي مقايسه هايي را انجام مي دهند . به عبارت ديگر نه تنها فرد هزينه ها و ياداشتهاي مربوطه را که در يک مبادله فعلي ارزيابي مي کند بلکه همچنين هزينه ها و پاداشهايي را که ممکن است با يک رابطه متفاوتي مرتبط باشد مورد توجه قرار مي دهد سيبات و کلي به منظور تحليل فرايند تعامل ماتريس بروندادها را ترسيم کردند. اساساً اين ماترس نشان مي دهد که هر شخص در تعامل خود با ديگران با مجموعه اي از شقوقي که هزينه ها و پاداشهاي متعددي را ايجاب مي کند مواجه مي شود. تداوم تعامل بين فردي در صورتي است که ميزان رضايت طرفين به حداکر برسد اگر ارزشهاي يک شخص مستقل از ديگري مورد توجه قرار گيرد تعامل به شکست منتهي مي شوند