شناسه پست: 9889
بازدید: 449

بررسی روند پیشرفت ماشین های بافندگی راپیری سولزر

فهرست مطالب

چکیده : 11
مقدمه : 12
فصل اول 16
اساس بافندگي تاري پودي 16
شكل (1)  : نماي شماتيك ماين بافندگي 17
2-2-1-  تشكيل دهنه نخ هاي تار 19
شكل (2): طرز تشكيل دهنه 19
شكل (3) : باز شدن دهنه تار به صورت منظم يا نا منظم 20
شكل(4) :  خط صفر يا خط دهنه كامل 21
شكل (5) :  اجزاء تشكيل دهنه 21
شكل(6) :  طبقه بندي ماشين هاي بافندگي 22
5-2-1- دفتين زدن 24
شكل  8 : كوبيدن دفتن براي دهنه دير و زود 25
شكل9 :  فاصله گذاري بين نخ هاي پود در طي دفتين زني 26
6-2-1- پيچش پارچه 26
شكل 4-9 پارامترهاي تراكم و توليد پارچه 27
شكل( 10) : اثر كنترلي تكميلي بر عرض پارچه 28
شكل( 12) : حاشيه هاي پارچه 30
3-3-1- مکانیزم تشکیل دهنه دابی 32
شكل (14) : دابي روتاري الكترونيكي 34
شكل (15) : اساس عملكرد دابي روتاري 35
شكل (18) : ماكو و ماسوره 37
شكل (19) :  انواع ماسوره 37
شكل (21) : نمودار زماني براي ماشين بافندگي ماكوئي 39
شكل 1-8 روش پودگذاري « دواس»   41
پودگذاری روش دواس : 42
فصل  دوم  : 46
بررسی دستورالعمل تنظیم ماشین بافندگی راپیری سولزر مدل 46
G6200 46
جدول(1-2) : نسبت صحيح دنده براي سلسله تراكم مناسب پود 48
جدول(2-2) : جدول تراكم پود 50
جدول : جدول تراكم پود 51
جدول (4-2) : جدول تراكم پود 52
4-2-1-2-  وارد كردن چله نخ تار 53
5-2-1-2-  تغيير چله نخ تار 56
1-5-2-1-2- تنظيم فرستنده علامت 57
شکل : غلتك پل  تار 59
1-3-1-2- عملكرد 59
4-3-1-2- موقعيت غلطك نخ تار در رابطه با نقطة ثابت (A ) 61
5-3-1-2- موقعيت هاي افقي و عمودي: 64
6-3-1-2- بلوكه كردن غلتك نخ تار : 65
7-3-1-2- نصب كردن حس گر : 66
9-3-1-2- جاذب ضربة هيدروليكي 68
3-1-4-1-2- تنظيم ميله هاي جدا كننده: 71
جدول (7-2)  : اطلاعات عمومي وزن پيشنهادي لامل ها 73
جدول(9-2) : فاصله «a» بين ماسوره خالي راهنما (6) و آخرين ميلة چله كشي در هر دو طرف 76
جدول (10-2) :جایگاه تیغه عرضا الکتریکی لامل 78
2-2- ناحیه تشکیل پارچه : 80
4-1-1-2-2- تنظيم بستن دهنة نخ تار: 83
5-1-1-2-2- تنظيم رديف تسمة دندانه دار: 85
6-1-1-2-2- سرويس كردن : 86
2-2-2- سیستم پود گذاری راپیری: 86
1-2-2-2-2- برداشتن بست اهرمي: 88
2-2-2-2-2- سوار كردن بست اهرمي: 91
4-2-2-2-2- تنظيم بست محوري: 93
6-2-2-2-2- راپير دريافتي (گيرندة نوع گوه): 95
7-2-2-2-2- نصب سر شبه ماكويي را بر روي نوار راپير: 97
8-2-2-2-2- كنترل راپيرها در ماشين بافندگي: 98
1-9-2-2-2-2- نصب ورقة اتصال: 101
2-10-2-2-2-2- راهنماهاي نوار : 102
3-10-2-2-2-2- برداشتن راپير به همراه نوار راپير : 103
11-2-2-2-2- غلتك هاي تسمه اي: 104
1-11-2-2-2-2- برداشتن و نصب غلتك تسمه اي بيروني : 104
2-11-2-2-2-2- برداشتن و نصب غلتك تسمه اي داخلي : 105
1-12-2-2-2-2- كنترل ارتفاع راهنماي نواري به همراه حداكثر مقدار و مقدار كاهش يافته عرض بافندگي : 109
تنظيم ارتفاع راهنماي نوار 109
يادداشت 308
1-1-4-6-3- بست U شكل : 309
2-1-4-6-3- بست فلت : 311
3-1-4-6-3- بست اهرمي همراه با سر شانه با نخ فيلامنتي به كار مي روند : 312
جدول (21-3) : جدول فشار فنرها 313
2-5-6-3- جایگاه نصب انگشت پود : 314
جدول(22-3) :  فاصله آزاد با توجه تعداد رنگ پود 315
7-3- سیستم دفتین زدن : 317
1-2-7-3- نصب دندانه هاي محافظ : 318
جدول (23-3):  تنظیم براي كنترل مسافت b و a بين خط كش راهنماي نواري 5 و دندانه هاي محافظ 7و8 320
1-2-2-7-3- تشخيص كشيدگي صفحه ماكو : 322
4-2-7-3- تبديل از دندانه هاي محافظ به صفحه ماكو 323
1-4-7-3- طول شانه و نخ كشي : 325
2-4-7-3- نصب شانه 326
8-3- ترمز و کلاج : 328
1-8-3- محرک اصلي (181 FG ) : 328
2-1-8-3- دستگاه ژاكارد نگهدارنده ترمز (FG452) 329
2-2-1-8-3- تنظيم آزاد كردن دستي : 330
2-8-3- ورودي نوار(FG171/172) 330
1-2-8-3- نصب كردن اورتراول راپير ( over travel) : 330
جدول (25-3) : جدول اورتراول 331
پيچ شل كننده (4) بر روي رينگ جلوگيري كننده از لغزش نخ 332
2-2-8-3- نظارت ها : 335
فصل چهارم: 338
بررسی قسمت هایی از ماشین های راپیری سولزر مدل F2001 و مدل G6100 338
1-1-1-1-4- تنظيمات مكانيكي : 339
جدول (1-4) : جدول تنظیم پل اسنو با توجه به نوع پارچه 341
جدول(2-4) : تعداد پود در سانتی متر با توجه به نوع دنده حلزونی 1 341
جدول(3-4) : تعداد پود در سانتی متر با توجه به نوع دنده حلزونی 2 342
1-2-1-4- تنظيمات اساسي ترمز : 345
2-2-1-4- ضربه گير هيدروليكي : 346
2-4- قسمت ناحیه بافت : 347
2-1-2-4- تنظيم اساسي زمان بادامك قيچي : 349
4-1-2-4- تنظيم بادامكهاي كنترل : 351
5-1-2-4- تنظيمات مكانيكي : 352
2-2-4- تنظيمات : 355
2-2-2-4- تنظيم محفظه كابل : 357
6-2-2-4-  تنظيم و كنترل سر راپيرها : 362
4-2-4-کنترل رنگ پود : 367
3-4- دفتین : 368
5-4- کلاج و ترمز : 370
1-1-2-1-6-4-  تنظيم قيچي : 374
3-1-2-1-6-4-  تنظيم ترمز نخ : 377
2-2-2-1-6-4- تنظيم قيچي : 380
3-2-1-6-4-  تنظيمات نساجي حاشيه ساز : 382
5-2-1-6-4- نخكشي حاشيه در شانه : 384
7-4- سولزر مدل G6100 : 385
1-1-7-4- ساختمان فشرده : 387
4-1-7-4- قسمتهای ماشین : 389
3-4-1-7-4- دفتین : 390
4-4-1-7-4- کنترل پارچه : 392
5-1-7-4- طرح : 393
6-1-7-4- جریان تار الکترونیکی : 394
1-2-7-4- مشخصات فنی و تکنیکی G6100,EP,SP,J,F : 397
منابع انگليسي : 404
چكيده :
با توجه به روند پيشرفت كمپاني هاي مختلف سازنده ماشين آلات بافندگي نساجي علي الخصوص كمپاني سولزر بر آن شديم در اين پرو‍‍‍ژه دانشگاهي ابتدا در فصل اول  به بررسي اساس سيستم تاري پودي و همچنين به مقايسه كلي بين ماشينهاي باماكو و بي ماكو پرداخته در ادامه  نيز در فصل هاي دوم و سوم و چهارم به بررسي دستورالعمل تنظيم ماشين هاي راپيري سولزر در مدل‌هاي F2001 ،G6100 ،G6200 ،G6500 پرداخته ايم. در آخر نيز موفقيت تمامي دانشجويان عزيز در اين رشته را از خدواند متعال خواستاريم .

چکیده :
مطالب ارائه شده در این پروژه به اساس سیستم تاری و پودی  و آشنایی با ماشین های بافندگی راپیری سولزر پرداخته است.
در ابتدای این تحقیق دانشگاهی در فصل اول به تحلیل اساس سیستم تاری و پودی اعم از با ماکو (قدیمی) و بدون ماکو پرداختیم اما ساختار اصلی این پروژه در فصل های بعد در رابطه با روند پیشرفت ماشین های بافندگی راپیری سولزر می باشد، که درهمین راستا در هر فصل با دستور العمل تنظیم این نوع از ماشین ها آشنا می شویم.
هر ماشین به سه قسمت اصلی ( 1- قسمت تغذیه 2- قسمت ناحیه بافت 3- قسمت برداشت پارچه) تقسیم شده و توضیحاتی کلی در رابطه با هر بخش داده شده است و در انتهای هر فصل نیز قسمت های دیگری چون کلاج و ترمز و ناحیه حاشیه ساز به طور کامل بررسی شده اند.
در فصل دوم به توضیح ماشین G6200 و فصل سوم نیز به بررسی ماشین G6500 پرداخته اما با توجه به اینکه در سال های گذشته مطالبی در رابطه با ماشین های F2001 و G6200 ارائه شده بود در فصل چهارم به آشنایی با  برخی از قسمت های این دو ماشین پرداخته ایم.
مقدمه :

به اعتقاد اكثر كساني كه داراي تحقيقاتي در زمينه بافت منسوجات در ايران و ابزار كار مورد استفاده بافندگان هستند، اولين طريقه توليد پارچه توسط بشر عبارت بود از آويختن نخ هاي تار از يك چوب افقي و آويزان كردن وزنه هايي در انتهاي نخ ها، به منظور ايجاد كشش در داخل نخ تار وعبور نخ پود به صورت يك بسته از لابه لاي نخ هاي تار، تا بافت پارچه تشكيل شود.( مانند  بافتن تور ماهيگيري) طريقه های دیگری كه بعدها ابداع شد عبارت بود از قرار دادن نخ هاي تار در داخل يك چارچوب افقي، به طريقي كه اين نخ ها در داخل چارچوب كاملا كشيده قرار مي گرفت و نخ پود از لابه لاي نخ هاي تار عبور مي كرد، مانند بافتن كف پوش هاي حصيري كه در استان يزد مرسوم است.
به علت طول محدود قاب و نخ تار روي آن، پارچه بافته شده نيز فقط مي توانست داراي طول محدودي باشد. در قرون بعد، نخ تار بر روي غلتكي پيچيده مي شد و اين غلتك در يك دستگاه بافندگي دستي قرار مي گرفت و نخ هاي تار پس از باز شدن از روي آن به صورت افقي در آمده و در اين حالت توسط نخ پود بافته و بر روي غلتك ديگري پيچده مي شد.
اين نوع دستگاه ساليان متمادي و به عبارت ديگر تا اواسط قرن نوزدهم ميلادي تنها وسيله بافت پارچه به شمار مي رفت.
اولين تحول در راه تكنيكي شدن دستگاه بافندگي، در سال 1733 ميلادي توسط شخصي به نام (جان كي) ايجاد شد.
وی با ابداع روش پر تاب ماكوي سريع سبب سريع تر شدن عمل بافندگي نسبت به قبل شدگرچه اين اختراع در ابتدا فقط توليد دستگاه بافندگي را آن هم به مقدار كمي افزايش داد ولي باعث شد تا راه هاي جديدي براي اختراعات بعدي گشوده شود.
ادموندكارت رايت در سال 1786 ميلادي موفق به اختراع يك دستگاه مكانيكي بافندگي شد.
همزمان با اختراع این روش استفاده از انرژي بخار نيز توسط جیمز وات  در سال1776 م ارايه شد. بدين ترتيب امكاناتي فراهم آمد تا قسمت اعظم دستگاه هاي مكانيكي از آهن و چدن ساخته شود و دستگاه ها با نيروي بخار به حركت درآيد.
در سال 1809 با اختراع دستگاه تشکیل دهنده ژاکارد توسط (شارک ماری ژاکارد) صنعت بافندگی هنری که تا آن تاریخ به صورت دستی انجام می شد، به صورت مکانیزه در آمد. در ماشن های بافندگی عملیاتی مانند دفتین زدن ، پود گذاری ، تشکیل دهنه و …. توسط نیروی مکانیکی انجام می شود ولی چنانچه نخ روی ماسوره تمام شود کارگر می بایست به مجرد پاره شدن نخ پود و یا نخ تار ماشین را متوقف کند تا از ایجاد عیوب مختلف در پارچه جلوگیری کند. با این توضیح نتیجه می شود که ماشین های بافندگی احتیاج به کارگر زیادی دارند و در حقیقت در دوره ای که کارخانجات بافندگی مجهز به  ماشین های غیر خودکار بودند هر ماشین نیاز به یک کارگر داشت ، علاوه بر این توقف ماشین جهت تعویض ماسوره نیز باعث می شد تا راندمان ماشین به میزان قابل ملاحظه و محصوصی کاهش یابد.
این مسائل سبب شد که به مرور ماشین های بافندگی به مکانیزم هایی مجهز شود که عملیات فوق را به صورت اتوماتیک انجام داده و باعث شود که یک کارگر با بیش از یک ماشین کار کند.
اتوماتیک شدن ماشین های بافندگی در اواخر قرن نوزدهم شروع شد ود ر قرن بیستم به کمال خود رسید.
با توجه به آنچه در مورد کاربرد ماشین های بافندگی عمومی گفته شد، نمی توان ماشین های بافندگی را به طور صحیح و مجزا از یکدیگر تقسیم بندی کرد و اگرچه در کتاب های قدیمی نساجی تقسیم بندی ماشین های بافندگی نوع محورهای محرک آنها انجام شده، اما امروزه این تقسیم بندی صحیحی به نظر نمی رسد و ما ماشین های بافندگی را بر اساس طریقه پود گذاری آن ها تقسم می کنیم :
ماشین های بافندگی با سیستم پود گذاری معمولی :

در این نوع ماشین ها پود گذار یتوسط ماکویی که در داخل ان ماسوره پود قرار دارد انجام می شود. این ماشین ها به طور کلی شامل ماشین های بافندگی معمولی و اتوماتیک هستند. ماشین های بافندگی معمولی بیشتر در بافت پارچه های سنگین (مثلا پشمی ) مورد استفاده قرار می گیرند و امروزه اکثر ماشین های بافندگی با روش پودگذاری معمولی از نوع اتوماتیک هستند.
ماشین های بافندگی با سیستم پود گذاری غیر معمولی :

این نوع از ماشین ها به گروه های مختلفی تقسیم بندی می شوند :
1- ماشين هاي بافندگي كه در آنها عمل پودگذاري توسط يك جسم پرتاب شونده انجام مي شود . پودگذاري در اين ماشين ها يا توسط ماكوي گيره ايي كه فاقد ماسوره است و در دو سر ماكو گيره هايي تعبيه شده، و يا توسط جسم پرتاب شونده گيره داركوچكي كه ابتداي نخ پود را مي گيرد و به داخل دهنه مي كشد، انجام مي شود.
2-  ماشين هاي بافندگي كه به طور مثبت پودگذاري مي كنند و داراي گيره هايي هستند كه توسط تسمه و يا ميله به داخل دهنه رفته و نخ پود را وارد مي كنند.
3-  ماشين هاي بافندگي جت كه به وسيله ي جت آب و يا جت هوا نخ پود را به داخل دهنه وارد مي كنند.
4-  ماشين هاي بافندگي چند فازي كه در آنها همزمان چند دهنه به صورت موازي يا سري تشكيل مي شوند و چند جسم پود گذار در یک زمان چند نخ پود را وارد دهنه می کنند.
كليات :
هدف :
هدف از انجام اين پروژه دانشگاهي آشنايي هرچه بيشتر با اساس سيستم بافندگي تاري و  پودي و مقايسة كلي بين ماشينهاي باماكو و بي ماكو مي باشد .
روش تحقيق :
براي بهتر انجام شدن اين تحقيق دانشگاهي با همكاري نمايندگي كمپاني سولزر در ايران و مديريت اين شركت آقاي مهندس حميد صباغي دستورالعمل تنظيم ماشينهاي مدل F2001,G6100,G6200,G6500 را دريافت كرده و به ترجمه و بررسي آنها پرداخته‌ايم.
فصل اول
اساس بافندگي تاري پودي
1-1- اساس بافندگي تاري و پودي
Weaving Fundamentals
از آنجايي كه نخ ماده اوليه بافندگي به شمار مي رود. سؤال اين است كه چرا پروسه هاي توليد نخ مستقيماً با پروسه هاي بافندگي ادامه نمي يابد به بيان ساده تر، چرا اين دو عمليات به هم متصل نسيتند. چند دليل باز دارنده براي اين كار وجود دارد اولاً پروسه هاي ريسندگي و بافندگي از نظر مكانيكي با هم سازگاري وهماهنگي ندارند يعني اين دو را از نظر فيزيكي نمي توان به هم وصل نمود زيرا سرعت توليد نخ بسيار بالاتر از ميزان مصرف نخ هاي تار و بسيار كمتر از مصرف نخ هاي پود ايت. عامل مهم ديگر اين كه نخ ها براي بافندگي مناسب نيستند و بايد آنها را مطابق روشهاي مقدماتي بافندگي آماده نمود. از اين رو، يك تكنولوژي كاملاً جديد براي تبديل نخ به پارچه مورد نياز است.
شكل (1)  نماي شماتيكي از بافندگي را نشان مي دهد. نخ هاي تار بر روي اسنوي بافندگي ذخيره مي شوند و به سمت جلوي ماشين بافندگي، جايي كه غلطك برداشت پارچه قرار دارد حركت مي كنند. نخ هاي پود از روي بوبين نخ باز شده و در دهنه بطور عمود بر تاد قرار داده مي شود.

شكل (1)  : نماي شماتيك ماين بافندگي

2-1- مكانيزم هاي اصلي بافندگي
Basic Weaving Motion

اگر چه مكانيزم هاي زيادي در ماشين هاي بافندگي مدرن براي مقاصد مختلف وجود دارد، ولي كلا پنج مكانيزم پايه براي بافندگي لازم است:
* تغذيه نخهاي تار     (Wrap lrt – off)
* تشكيل دهنه     (shedding)
* پود گذاري     (filling insertion)
* دفتن زدن      (beat – up)
* برداشتن با پيچش پارچه    (fabric take – up)

1-2-1- تغذيه نخ هاي تار
Warp let – off
با بافت رفتن نخ تار در پارچه، مكانيزم باز شدن نخ تار، آنرا از چله بافندگي باز كرده و با كنترل سرعت باز شدن، به آنها كشش اعمال مي كند. كشش يكدست و يكنواخت بعنوان يك اصل در بافندگي بشمار مي رود و از آنجائيكه كشش در واقع چين و چروك نخهاي تار و پود را كنترل نمي كند بايد كشش روي نخ ها را ثابت نگه دارد. از طرفي افزايش كشش نخ هاي چله، چين خوردگي آنها را كاهش داده و چين خوردگي نخ پود در سطح پارچه را افزايش مي دهد كه ميزان تجعد و چين خوردگي نخ تار و پود بر روي ضخامت پارچه اثر مي گذارد و با توجه به اينكه قطر نخ ها يكسان است، چين خوردگي يكسان نخ تار و نخ پود باعث مي شود ضخامت پارچه به حداقل برسد.
مكانيزم هاي باز كردن نخ تار، به دو دسته مثبت و منفي طبقه بندي مي شوند:
– در سيستم منفي، كشش وارده بر نخ هاي تار، عامل غلبه بر نيروي اصطكاك و باعث حركت نخ ها از روي اسنو مي باشد. كشش نخ تار توسط اصطكاك بين زنجير يا تسمه با محور اسنو تنظيم مي شود.
– در مكانيزم مثبت، چله با سرعتي كه متناسب با طول نخ ميان چله و لبه پارچه است چرخانده شده و از مكانيزم هاي ديگري براي اعمال كشش ثابت به نخ تار، حين باز شدن، استفاده مي شود.
مكانيزم هاي باز شدن نخ تار را مي توان همچنين به دو دسته مكانيكي و الكتريكي طبقه بندي نمود. اكثر ماشين هاي بافندگي مدرن، مجهز به مكانيزم باز كردن الكتريكي هستند زيرا اين مكانيزم امكان كنترل بر روي باز شدن نخ تار را، از ابتدا تا انتهاي چله، ميسر ساخت كه منجر به ثابت ماندن كشش نخ مي شود، اين نوع مكانيزم براي جلوگيري از بوجود آمدن عيوب در پارچه، مثل تفاوت در تراكم پودي و يا ايجاد رگه در پارچه، بسيار مناسب است. براي اينكه بهترين كارايي حاصل گردد تنش هاي بافندگي بايد در كمترين حد ممكن باشند.
باز شدن نخ تار به صورت مثبت و خطي مي تواند توسط يك سيستم مغناتيسي بر روي يك تسمه دوار انجام گيرد. سيستم هاي الكتريكي باز شدن نخ تار، قابل برنامه ريزي بوده تا از ايجاد رگه بر روي پارچه، با دقت يك دهم، جلوگيري شود. اين سيستم ها قادرند در هنگام توقف ماشين كشش را از روي نخها برداشته و با راه اندازي مجددف كشش را اعمال كنند. با اين عمل، از وارد شدن كشش اضافي به نخ كه عامل اصلي ايجاد عيوب ناشي از توقفات است، جلوگيري مي شود. اين سيستم قادر است تا با همه عمليات ماشين هماهنگ شود (بطور مثال در هنگام كار با سرعت پايين و يا در هنگام پيدا كردن پود پاره) و به علت عدم نياز به ترمز و لنت هاي كوپلينگ، هزينه قطعات اضافي نيز كاهش مي يابد.

2-2-1-  تشكيل دهنه نخ هاي تار
Warp Shedding
تشكيل دهنه عبارتست از حركت برخي از نخ هاي تار به سمت بالا و برخي ديگر به سمت پايين براي درست كردن زاويه اي باز به منظور پود گذاري كه اين زاويه باز را دهنه نامند. قبل از گذاشتن پود بعدي، نخ هاي تار بايد مطابق طرح بافت دوباره مرتب شوند تا پارچه مورد نظر بافته شود.
1-2-2-1-  هندسه تشكيل دهنه
Shed Geometry
شكل (2) طرز تشكيل دهنه متقارن را نشان مي دهد. شرايط لازم براي باز شدن دهنه كار بر اساس نوع مكانيزم پود گذاري و ضربه دفتين تعيين مي شود.

شكل (2): طرز تشكيل دهنه
با در نظر گرفتن شكل، ماكزيمم مقدار باز شدن دهنه با فرمول زير مشخص مي شود:
H = B tan α
H  ارتفاع باز شدن دهانه نخ هاي تار B  فاصله بين ميل ميلك و لبه پارچه و α نيز زاويه بين نخ هاي تار و پارچه مي باشد. داشتن H كوچكتر مطلوب تر است زيرا مقدار بالا رفتن نخ تار كمتر شده و در نتيجه تنش روي نخ كاهش مي يابد. اما  بهر حال كنترل H بستگي به اندازه جسم پود گذار دارد. زمان بندي باز شدن دهنه بسيار مهم مي باشد. كشش نخهاي روئي و زيري در زمان تشكيل دهنه بايستي يكنواخت باقي بماند تا پارچه اي با كيفيت بالا توليد شود.
در دهنه منظم نخهاي تار و ردهاي انتهايي كشش بيشتري تحمل مي كنند زيرا اين نخ هاي بايد مسافت بيشتري را بالا و پايين بروند تا دهنه براي پود گذاري تشكيل گردد (شكل 4-3).

شكل (3) : باز شدن دهنه تار به صورت منظم يا نا منظم
از طرف ديگر در دهنه نامنظم خطر گرفتار شدن نخ پود توسط نخهاي تار يا پارگي نخهاي تار توسط جسم پود گذار را بهمراه دارد. در شرايط عادي، نخ ها تار و پارچه بايد موازي سطح زمين باشند اين خط را خط صفر يا خط دهنه كامل (A = B = C) مي نامند. (شكل 4-4)

شكل(4) :  خط صفر يا خط دهنه كامل
گاهي نخ هاي ريسيده شده را وقتي به طرف پايين برده مي شوند، تحت كشش بيشتري نسبت به حالتي كه به طرف بالا برده مي شوند قرار مي دهند تا از ايجاد خط شانه جلوگيري به عمل آيد. بالا بردن پل تار موجب كشش بيشتر قسمت پايين دهنه مي شوند در عين حال، هندسه دهنه تغيير مي يابد و دهنه نا متقارن مي شود.
شكل(5) اجزاء مكانيزم تشكيل دهنده با ورد در سيستم بادامكي يا دابي را نشان
مي دهد. سيستم ديگري نيز وجود دارد كه به نام مكانيزم ژاكارد خوانده مي شود و در آن وردي وجود نداشته و هر سر نخ تار بطور جداگانه و تكي تحت كنترل است.

شكل (5) :  اجزاء تشكيل دهنه
همانگونه كه در شكل (5) مي بينيد هر نخ تار از داخل چشمي ميل ميلك (ميله فلزي) عبور مي كند. ميل ميلك ها كه به ورود وصل شده اند نخهاي تار را براساس طرح مشخصي حركت مي دهند. زماني كه وردي بالا و پايين مي رود تمام نخ هاي تاري كه به آن وصل شده اند را هم حركت بالا و پايين مي دهد. شكل 5-5 ترتيب قرار گيري نخ هاي تار براي بافت تافته كه از متداول ترين بافتهاست را نشان مي دهد. اين بافت تنها به دو مجموعه نخ تار نياز دارد به نحوي كه در حين پود گذاري يكي از اين مجموعه ها بالا و ديگري در پايين قرار مي گيرد. از آنجائيكه هر دسته از نخ هاي تار به ورد جداگانه متصل هستند، تنها به دو ورد نياز دارد. براي پود گذاري بعدي مجموعه نخ ها جاي خود را با هم عوض مي كنند تا عمل در هم يافتن تار و پود انجام پذيرد.
3-2-1- پود گذاري
Filling Insertion
پس از هر تغيير دهنه ، نخ پود در دهنه كار قرار ميگيرد. اين نخها ميتوانند از رنگ ، نمره و…. متفاوتي باشند پس مكانيزم انتخاب نخ پود نياز مي باشد بسته به نوع ماشين ، نخهاي مختلف پود در يكپارچه قابل استفاده بوده و مكانيزم هاي انتخاب پود نخ مناسب را براي جسم پود گذار انتخاب مي كند تادر هنه كار قرار گيرد .
تقسيم بندي ماشينهاي بافندگي معمولاً بر اساس مكانيزم پود گذاري ميباشد
( شكل 4-6) . مكانيزم اصلي پود گذاري كه امروزه استفاده مي شود عبارتند از : ايرجت ، راپيري ، پروژكتايل و جت آب كه به آنها ماشينهاي بي ماكو مي گويند.

شكل(6) :  طبقه بندي ماشين هاي بافندگي
در ماشينهاي پروژكتايلي ، جسم پودگذار ، بنام پروژكتايل نخ پود را به داخل دهنه انتقال مي دهد انرژي مورد نياز براي پود گذاري از يك ميله فنري ( torsion rod) تأمين گرديده كه به محض آزاد شدن انرژي ، ميله به حالت اوليه خود بر مي گردد . در اين حالت تغيير ميزان پيچش ميله تغيير سرعت پروژكتايل را باعث مي شود پروژكتايل بوسيله يك راهنماي چنگكي شكل به راحتي در دهنه حركت كرده سپس در .واحد دريافت كننده‌، ترمز شده و توسط زنجير نقاله به نقطه شروع آورده مي شود . كوچكي پروژكتايل زمان تشكيل دهنه را كوتاهتر كرده كه باعث افزايش سرعت توليد و پهناي پارچه مي شود .
در ماتريس راپيري نخ پود توسط يكي از گيره ها تا ميانه عرض بافت در دهنه هدايت شده و در وسط پارچه به ديگري منتقل مي شود و بدين ترتيب به طرف ديگر پارچه كشيده مي شود چرخ دنده نوساني كه تسمه راپير روي وآن» قرار گرفته توسط يك چرخ لنگ حركت مي كند رپيرها در دهنه كار بدون هيچ راهنمايي حركت ميكنند  گيره هاي رپير گيرنده در مكان دقيق مبادله نخ پود قرار مي گيرند .
4-2-1- تغذيه كننده نخ پود
Yarn Feeders
تغذيه كننده هاي نخ پود يا آكومولاتورها براي پيچش مقدار مشخصي نخ براي پودگذاري استفاده مي شوندهدف اصلي آنها تغذيه مناسب نخ تغذيه به ماشين بافندگي با
كشش ثابت ومناسب مي باشد در شكل (7) انواع مختلفي از تغذيه كنتده ها را مشاهده مي نماييد .

شكل(7) : تغذيه كننده هاي نخ در ماشينهاي راپيري و پروژ كتايل
انتخاب يك آكومولاتور بستگي به عوامل زير دارد :
• حداكثر تغذيه
• نمره نخ
• جهت چرخش (‌S يا Z)
•  كنترل رزرو نخ

– حداكثر سرعت آكومولاتور بستگي به نمره نخ دارد كنترل رزور نخ نيز ، مي تواند به صورت مكانيكي الكترونيكي توسط فتوسل انجام شود نخ كشي از داخل تغذيه كننده دستي يا پنومتيكي مي باشد .
كشش نخ پود توسط كشش دهنده خروجي(CAT) و يا توسط ترمزهاي نخ كه در انواع مختلفي همچون فرچه اي ، فلزي و فلكس هستند كنترل مي شود .
5-2-1- دفتين زدن
Beat-Up
زماني كه نخ پود در دهنه گذاشته شد ، تا حدودي دور از موقعيت نهائي خود قرار مي گيرد ، موقعيت نهائي را لبه كار مي نامند كه يك خط صوري روي محل شروع پارچه است . دليل اين موضوع شكل خاص پودگذاري مي باشد ( راپير ، پروژكتايل ، ايرجت) كه نمي تواند دقيقاً به لبه پارچه بچسبند . بنابراين نخ پودي كه تازه در دهنه كار قرارداده شده است بايستي با كمك فشار نخهاي تار به موقعيت نهائي اش آورده شود . كوبيدن دفتين پورسه اي است كه آخرين نخ پود را با وسيله اي به نام شانه به لبه كار فشار مي دهد. بدلايل عملي ، تار زماني كه دفتين كوبيده نشود پارچه تشكيل نمي شود .
شانه يك مجموعه بسته اي از ميله هاي فلزي پهن است . اين ميله هاي فلزي با فاصله هاي معيني از هم قرار دارند تا فضاي مناسب براي عبور نخ تار ايجاد شود . شانه همچنين براي كنترل تراكم تار در پارچه نيز به كار مي رود . تراكم تاري بصورت تعداد سرنخ در اينچ يا سانتي متر بيان مي شود كه بر وزن پارچه موثر است . فضاي بين دو ميله تخت را دندانه گويند . شانه در هر دندانه يك يا چند نخ تار را نگه داشته و به لبه پارچه فشار مي دهد . پس از كوبيدن نخ پود و قبل از پرتاب پود بعدي ، شانه به موقعيت قبلي خود باز مي گردد .
انتخاب شانه بستگي به عواملي ار قبيل ظاهر پارچه ، وزن پارچه ، نيروي كوبيدن دفتين ، فضاي عبور هوا از پارچه و طرح بافت دارد . شانه ها با مشخصه اي به نام
” نمره شانه ”  شناخته مي شوند كه تعداد دندانه در واحد طول مي باشد . مشخص نمودن تعداد سرنخ تار در هر دندانه ،‌معرف تعداد سرنخ در اينچ پارچه مي باشد . بايستي توجه نمود كه در هم بافتن نخها بطور طبيعي باعث انقباض آنها در پارچه مي شود . بنحوي كه تراكم تاري پارچه حدود 5 درصد بيشتر ار تراكم تاري شانه خواهد بود كه بستگي به نوع بافت ، كشش و نمره نخ ها دارد .
ارتباط تنگاتنگي ما بين تشكيل دهنه و كوبيدن دفتين وجود دارد كه آن را نوع نخ و طرح بافت تعيين مي كند . براي پودگذاري موثر همراه با كمترين كشش نخهاي تاري ، تشكيل دهنه و كوبيدن دفتين بايد بنحوه مناسبي زمان بندي شده و با همديگر هماهنگ باشند . اصولا كوبيدن دفتين براي نخهاي فيلامنت در دهنه باز ( دير ) و براي نخهاي استيپل در دهنه بسته ( زود) اتفاق مي افتد ( شكل 8 )

شكل  8 : كوبيدن دفتن براي دهنه دير و زود
در طول دفتين زني،‌نخهاي پود در جهت مخالف نيروهاي اصطكاكي نخهاي تار فشار داده مي شوند . كوبيدن نخهاي پود به نيروي قابل ملاحظه اي نياز دارد . نيروي اصطكاكي به ضريب اصطكاك مابين تار و پود بستگي دارد واكنش ديگري كه باعث خم شدن نخهاي تار و پود مي شود ، مبادله چين خوردگي هاست . براي خنثي سازي اين واكنشها ، فشار دادن نخ پود به لبه پارچه بصورت نسبتاً خشني انجام مي شود كه به آن كوبيدن دفتين مي گويند .
پروسه دفتين زني بسيار پيچيده بوده و هر چه بطرف لبه پارچه نزديكتر شويم نيروي دفتين زني بيشتر مي شود . در هنگام فشار دادن نخ پود به لبه پارچه ، كشش نخ تار افزايش يافته و كشش پارچه كاهش مي يابد شكل (9) حركت نخها در حين كوبيدن دفتين را نشان مي دهد . مناطقي از پارچه كه نزديك لبه هستند ساختمان واقعي پارچه را نشان نمي دهند زيرا فاصله بين نخها يكدست نيست.

شكل9 :  فاصله گذاري بين نخ هاي پود در طي دفتين زني
پس از كوبيدن دفتين ، زماني كه شانه بر مي گردد ، كشش تار نيروئي بر روي چند پود آخر اعمال مي كند و اين پودها تمايل دارند تا به طرف اسنوي بافندگي بر گردند . اين نيرو با مقاومت اصطكاكي نخهاي پود بالانس مي شود . زماني كه سيكل بعدي دفتين انجام شود ، نخها جديد پود قرار داده شده و توسط شانه به لبه كار فشار داده مي شوند . نخهائي هم كه از قبل در حال ليز خوردن به سمت عقب بودند دوباره به لبه كار فشار داده مي شود .
در بسياري از حالات به منظور دادن فاصله كمتر به نخهاي پود و داشتن ظاهر پارچه مناسب دهنه كار نامتوازن مي شود . اين دهنه نامتعادل باعث مي گردد ، كوششهاي متفاوتي در دهنه زير و دهنه روئي بوجود آيد . نخهاي دهنه بالائي كوتاهتر شده و كشش كمتري دارند . اما نخهاي دهنه زيري بلند تر شده و كشش بيشتري ايجاد مي كنند ، كه بر كيفيت پارچه تاثير مي گذارد .
معمولاً ، لبه پارچه ثابت بوده و موقعيت آن از پودي به پود ديگر نغيير نمي كند . اما بهر حال هر گونه توقف لبه كارشده و به نوبه خود باعث تغيير موقعيت لبه كار شده و به نوبه خود باعث بد ضربه زدن دفتين مي شود . تفاوتهاي موجود در لبه پارچه باعث نايكنواختي در فاصله بين پود ها شده و عيب بشمار مي رود . فضاي ميان پودها عامل بسيار مهمي در دفتين زني است و همانگونه كه قبلا ذكر گرديد ، فضاي نا منظم ميان پودها باعث ناهمواري لبه كار شده و سبب بروز عيب در پارچه مي شود . اين عيوب از توقفات ماشين بافندگي ناشي مي شوند . اگر ماشين بافندگي بدليلي مثل نخ پارگي توقف كند و بدون درست كردن لبه كار مجدداً شروع به بافت نمايد خط شروع مجدد كار روي پارچه بوجود خواهد آمد . اين عيب در جاهائي اتفاق مي افتد كه پود قبلي بطور كامل به لبه كار فشار داده نشده است . اين خط همچنين در مواقعي بچشم مي خود كه نيروي دفتين افزايش يافته و تراكم پودي كم مي شود .