شناسه پست: 749
بازدید: 366
فهرست
فصل اول
( بیان مسئله ، ادبیات موضوع ، تعاریف مفاهیم ، پیشینه تحقیق، روش تحقیق)
فصل دوم
(بیان داده ها واطلاعات)
فصل سوم
(مطالعات اقتصادی ، اجتماعی )
فصل چهارم
( ارزیابی فرضیه ها و پیشنهاد ها )
چکیده:
دسترسی عادلانه به زمین و استفاده بهینه از آن از مولفه های اساسی در توسعه پایدار و عدالت اجتماعی است . امروزه مفهوم زمین وفضای شهری هم به لحاظ طبیعی وکالبدی و هم به لحاظ اقتصادی اجتماعی تغییر کیفی پیدا کرده ودر نتیجه ابعاد واهداف کاربری اراضی شهری نیز بسیار غنی و وسیعتر شده است . بدیهی است که اسفاده از زمین وفضا به عنوان یک منبع عمومی ، حیاتی و ثروت همگانی باید تحت برنامه ریزی اصولی انجام پذیرد. برنامه ریزی شهری به طور عام و برنامه ریزی کاربری اراضی شهری به طور اخص و در ارتباط با هم میتوانند در جهت ایجاد محیطی بهتر و سالمتر برای سکونت انسانها به کار گرفته شوند. برنامه ریزی کاربری اراضی شهری به مثابه آمایش اراضی شهری ، به چگونگی استفاده وتوزیع وحفاظت اراضی ،ساماندهی مکانی – فضائی فعالیتها و عملکردها بر اساس خواست ونیازهای جامعه شهری میپردازد و انواع استفاده از زمین را مشخص میکند .
مقدمه:
در شهرسازی سه مفهوم از تراکم قابل توجه است :
1)تراکم جمعیت :نسبت جمعیت منطقه به مساحت منطقه
2) تراکم ساختمانی مسکونی: نسبت سطح زیر بنای ساختمانهای مسکونی به مساحت منطقه
3) تراکم ساختمانی : نسبت سطح زیربنای ساختمانها (مسکونی و غیر مسکونی)به مساحت منطقه
تعیین انواع تراکم در سطح شهر و پیشنهاد آن به عنوان ضابطه ای برای جایگزینی جمعیت وتاسیسات وابسته به آن در طرح های توسعه شهری از اهمیت زیادی برخوردار است .جامعه شناسان در مورد نحوه پراکندگی تراکم و اثرات ترکم زیاد بر جمعیت ، معتقد هستند که تراکم دارای  یک سلسله اثرات مثبت و منفی میباشد.اثرات منفی تراکم زیاد را در روابط غیر صمیمی افراد و معاشرت خشک مردم با یکدیگر ،ایجاد سرو صدا ونارسائی های روانی ، گرانی زمین واجاره خانه ، بزهکاری و جنایت ، امکان مخاطرات بهداشتی وبروز بیماریهای واگیر دار میدانند. تاثیرات مثبت تراکم را در تراکم سرمایه وجمعیت در کنار یکدیگر ،امکان ایجاد شبکه های برق وآب وبهداشت و امکان اجرای برنامه های عمرانی و توسعه شبکه های ارتباطی ونتیجتا رشد شهرها تفسیر میکنند. یکی از نکات مهمی که میبایست در نظر داشت این است که در قسمتهائی از یک شهر اگر به افزلیش طبقات ساختمانی مسکونی وغیر مسکونی به اندازه ای بیش از حد قابل قبول اقدام شود ،معنایش آن است که تاسیسات وتجهیزات شهری مثل شبکه های آب و برق وفاضلاب وغیره نیز میبایستی افزایش یابد و اگر نه بین جمعیت منطقه و خدمات و تسهیلات به نوعی نارسائی به وجود خواهد آمد و بحران شروع میشود .بنابر این تعیین تراکمها ضمن آنکه در رابطه مسائل اقتصادی وفیزیکی قرار دارد از نظر اجتماعی نیز دارای اهمیت است. در این تحقیق سعی بر آن شده تا امکان افزایش تراکم ساختمانی در منطقه 4 شهر شیراز بررسی شود.
فصل اول
( بیان مسئله ، ادبیات موضوع ، تعاریف مفاهیم ، پیشینه تحقیق، روش تحقیق)
از اوسط دهه 1340 با توجه به افزایش جمعیت وتوسعه شهر شیراز ، تاثیر این توسعه بر لایه های پیرامونی شهر آغاز میشود . با توجه به استقرار کارخانه های صنعتی در این ناحیه ،جمعیت پذیری ناحیه آغاز میشود و در سالهای بعد از انقلاب به دلیل اراضی ارزان قیمت و ضعف بنیه مالی مهاجرین به طور قابل توجهی در معرض ساخت وساز قرار میگیرد . ضعف بنیه مالی ساکنین بر کوچک بودن ابعاد قطعات وکیفیت نازل ساخت وساز نیز تاثیر مستقیم داشته است . بافت کالبدی هم به دلیل نبود طرح مشخص ،فاقد پیوستگی لازم بوده واز الگوی خاصی پیروی نکرده و به صورت خود به خودی شکل گرفته است . مشکلی که اکنون در ناحیه وجود دارد عدم تعادل در کاربری زمین شهری است . معمولا در تعیین حدود مساحتهای مسکونی و غیر مسکونی به طور منطقی وبه صورتی بینابین وحدودی ، در نظر گرفتن نیمی از سطح زمین تحت پوشش برای واحدهای مسکونی و نیمی برای تاسیسات وابسته به آن مثل مراکز خرید ، راهها ، فضاهای آموزشی وفضاهای سبز ضروری است . اگر چه به نسبت اهداف طراحی و برنامه ریزی شهری ، لزوم تغییراتی در کاربری اراضی شهری وجود دارد . هنگامی که سرانه ها و تراکمهای مسکونی وغیر مسکونی تعیین شد ، بر مبنای ضوابط و معیارها به جایگزینی انواع تاسیسات و برآورد نیازمندیها اقدام میشود . وقتی تراکمهای جمعیتی تعیین شد تراکمهای ساختمانی منتج از نوع طراحی وبرنام ریزی نیز جایگاه ویژه خود را می یابد . اینکه در کدام محله چه تراکمی از جمعیت مورد نظر است ، معنای گسترده ای دارد . یعنی اینکه برای این جمعیت چه مقدار زمین ، چه تعداد مدرسه مورد احتیاج است ، شبکه های آب باید دارای چه حجم و مشخصاتی باشند و فضاهای سبز و ورزشی ، کتابخانه ها ،مراکز فرهنگی باید به نسبت جمعیت دارای چه قابلیتهائی باشد. از این رو کارائی تاسیسات و تجهیزات وابسته به مسکن در یک برنامه موفق بستگی به نوع تراکم مسکونی و میزان جمعیت استفاده کننده از آن دارد .  در ناحیه مورد بررسی متاسفانه کاربریهای خدماتی و تاسیسات وتجهیزات شهری دچار کمبود میباشند و در مقابل میتوانیم تسلط کاربری مسکونی را شاهد باشیم. با گسترش روند تغییر کاربری اراضی خدماتی عملا این فرصت به تدریج از دست رفته وبیم آن میرود که با تداوم روند ،به یک تهدید جدی در زمینه توسعه شهر بدل شود.
منطقه چهار شيراز با مساحت 4113 هكتار و جمعيت 236900 نفر در منتهي اليه جنوب غربي شيراز قرار گرفته است. مساحت كاربري مسكوني در سطح منطقه 932 هكتار مي‌باشد كه 6/22 درصد از كل سطح منطقه را به خود اختصاص داده است. در سطح كل منطقه 40491 قطعه مسكوني وجود دارد كه از اين تعداد 71 درصد كمتر از 250 مترمربع مساحت دارند و عملا نشان دهنده گرايشي مشابه توسعه‌هاي جديد شهري هستند و با كاهش متوسط سطح زمين در شيراز از 355 مترمربع در سال 60 به 195 مترمربع در سال 79 همخوان مي‌باشند. به موازات آن به لحاظ طبقات ساختماني در حدود 90درصد سطح منطقه را ساختمانهاي يك طبقه پوشانده‌است كه اين نشانگر گسترش منطقه به صورت افقي و در سطح مي‌باشد.
اين منطقه به لحاظ موقعيت استقرار آن در جنوب‌غربي شهر و در محدوده اراضي مساعد براي توسعه عملا از پتانسيل‌ها و فرصت‌هاي مناسبي براي تأمين كاربري‌هاي خدماتي برخوردار بوده است كه متأسفانه با گسترش روند تغيير كاربري اراضي خدماتي عملا اين فرصت، به تدريج از دست رفته و بيم آن مي‌رود كه با تداوم اين روند به يك تهديد جدي در زمينه توسعه شهر بدل شود.
علاوه بر روند تغيير كاربري، آنچه كه وضعيت منطقه را از نظر جذب جمعيت و فشار بر اراضي خدماتي حائز اهميت بيشتري مي‌سازد روند افزايش تراكم ساختماني و نيز كوچك شدن سطح زيربناي واحدهاي مسكوني است كه به‌عنوان يك گرايش عمومي در سطح كشور و در پاسخ به بازار مسكن صورت مي‌گيرد. بدين منظور تهيه ضوابط و مقررات مناسب درخصوص تفكيك و احداث ساختمان ضروري مي‌نمايد. اين در حالي است كه پيشنهادات طرح‌هاي تفصيلي و توسعه جنوب نيز در رابطه با تفكيك و احداث ساختمان در منطقه چهار در عمل توفيق نيافته و پهنه‌بنديهاي تراكمي پيشنهادي آنها محقق نشده است.
با اذعان به موارد ذكر شده فوق، اين مشاور براي روشن ساختن زمينه تصميم‌گيري و انتخاب‌هاي بعدي با تدوين تخمينهاي مرجع براساس افزايش تراكم ساختماني در بافت پر و همچنين اراضي داراي كاربري  مصوب و نيز تقليل سطح زيربناي واحدهاي مسكوني عملا سناريوي مرجع منطقه را در زمينه جمعيت‌پذيري و خدمات رساني به   تصوير كشيده است. در اين راستا، ضوابط و مقررات موجود به نوعي تعديل شده است تا با شرايط و ويژگيهاي منطقه (شرايط اجتماعي، اقتصادي و كالبدي) همخواني لازم را داشته باشد….