شناسه پست: 1372
بازدید: 356
فهرست مطالب
شكستگي هاي استخواني ديرجوش خورده 4
شكستگي هاي استخواني جوش نخورده 5
درمان شكستگيهاي اسخواني ديرجوش خورده 21
شكستگيهاي استخواني ديرجوش خورده غير عفوني: 21
شكستگيهاي استخواني جوش نخوردة غير عفوني غير زيستا 28
درمان شكستگيهاي استخواني بدجوش خورده 35
محيطهاي الكترومغناطيسي تعديل يافته 42
فراصوت تعديل يافته شدت پايين 43
I- سلولهاي استخواني (Bone cells) 48
انواع بافت استخواني 52
انواع مغز استخوان 57
چكيده: 59
معرفي 60
III. تغييرات دائمي بر حجم استخواني : 62
تأثيرات استروئيدهاي جنسي. 62
A . نمونه تغييرات در طول عمر بر حجم استخواني. 62
B . تأثيرات استروئيدهاي 64
C.كاهش استخواني مربوط به سن و ارتباط با استروئيدهاي جنسي 66
IV : تأثيراتي اسكلتي استروژن: مكانيسمهاي عمل 69
فصل چهارم :‌ نتايج 106
دير جوش خوردن، جوش نخوردن دو سر استخوان شكسته ،‌بدجوش خوردن قطعات استخوان شكسته
ryll.millis and Aaron M.Jackson
عموماً ترميم شكستگي استخوان در يك شيوة منظم و با اجزاي تشكيل دهنده مكانيكي و بيولوژيكي مناسب كه در حال حاضر موجود است، دنبال مي شود. تكنيكهاي جراحي بهبود يافته و جراحيهاي پيوند زدن، به جراحان اين اجازه را مي دهد كه شكستگي استخوان نسبتاً پيچيده را با نتيجه موفقيت آميزي معالجه نمايند. با وجود اين ، برخي عارضه ها با اين جراحي در بيمار رخ خواهد داد و ترميم هاي متعاقب شكستگي در استخوان شامل،‌استئوميليت (عارضه عفونت مادة استخوان بوسيله ميكروب چركزا) ، شل شدن درون كاشت، ‌و عدم استحكام شكستگي استخوان خواهد بود. همه اين عارضه ها ممكن است به ديرجوش خوردن استخوان ، جوش نخوردن دو سر استخوان شكسته، يا بدجوش خوردن قطعات استخوان شكسته منجر شود، و اگر قوانين ثابت سازي شكستگي در استخوان بطور دقيق دنبال نشود، ممكن است كل اين سه پيامد در بيمار رخ دهد.
 شكستگي هاي استخواني دير جوش خورده و جوش نخورده
 شكستگي هاي استخواني ديرجوش خورده
دير جوش خوردن شكستگي استخواني در مقايسه با ترميم پيش بيني شده براي شكستگي استخوان مشابه تكنيكهاي ثابت سازي مشابه، زمان گير تر مي باشد. اين يك بيان مهم به نظر مي رسد و هنگامي كه يك استخوان دير جوش مي خورد، هميشه آشكار نمي باشد چون عامل هاي فراواني در سرعت ترميم شكستگي استخوان تأثير مي گذارند. زمان ترميم پيش بيني شده براي جوش خوردن استخوانها، گوناگون مي باشد و توسط سن و نوع جانور، محل و وضعيت شكستگي، درجه اي صدمه باعث نرم، وجود نقصان هاي استخواني و نوعي از تكنيك ثابت سازي بكار برده شده33 ، تحت تأثير قرار مي گيرد (براي نمونه، يك شكستگي عرضي از استخوان ران در يك توله سگ 4 ماهه ، نسبت به يك شكستگي معادل در سگ 14 ماهه، در ترميم زود به هنگام اثر خواهد گذاشت). قبل از اينكه ترميم استخوان ديرجوش خورده شروع شود، همه فاكتور بايد بطور دقيق مورد مطالعه قرار بگيرند. پرتونگارها عموماً تشكيل پينه ها را با ترميمهاي بهبود آن در پرتونگارهاي متعاقب نشان مي دهند. (شكل 1-131) . هنگامي كه ترميم شكستگي استخوان طولاني مي شود، علت آن بايد تعيين و ارزيابي شود تا بتوان تصميم گرفت كه آيا درمان محافظه كار يا دخالت براي نائل شدن به ترميم كامل استخوان، ضروري مي باشد يا نه.
 شكستگي هاي استخواني جوش نخورده
يك شكستگي استخوان جوش نخورده يك مشكلي است در پيشرفت ترميم شكستگي كه ظاهراً اين توالي ترميم متوقف شده است، و يك جنبش يا تكان در محل شكستگي وجود داشته است كه درمان آن بدون مداخله درمان ديگر بعيد به نظر مي رسد33. درمان استخوان ديرجوش خورده بر استخوان جوش نخورده مقدم مي باشد و تفاوت ميان آنها در رابطه با درجات آنها مي باشد استخوان جوش نخورده ممكن است بر طبق فعاليت بيولوژيكي در محل شكستگي، بيشتر يا با عنوان شكستگي زيست (قابل زيست) يا غير زيست طبقه بندي شود. اين طبقه بندي به راهنمايي بيشتري در معالجه كمك خواهد كرد.
گاهي اوقات به شكستگي هاي جوش نخورده زيست ، همچنين عنوان جوش نخوردگيهاي رگي يا واكنشي اطلاق مي كنند، كه از لحاظ بيولوژيكي در محل شكستگي فعال مي باشند و گواهي از واكنش استخواني و تشكيل پينه هستند، و آنها مجدداً به سه طبقه بندي ديگر بر طبق مقدار پينه هاي تشكيل شده تقسيم بندي مي شوند.41و33 استخوانهاي جوش نخوردة بزرگ شده، اغلب در پاي فيل بوجود مي آيد كه مقدار پينه هاي فراواني را دارا هستند و اغلب اين پينه ها از طريق نقصان در درون كاشتها، حذف زود رس درون كاشتها، يا فعاليت بيش از حد حاصل مي شوند. استخوانهاي جوش نخورده اي كه به مقدار متوسط بزرگ شده اند داراي پينه هاي كمتري مي باشد و گاهي اوقات در پينه هاي سم اسب بوجود مي آيند. استخوانهاي جوش نخوردة كم تغذيه شده داراي پينه هاي كم و يا هيچ پينه اي ندارند، و قسمتهاي انتهايي استخوان شكسته توسط بافت فيبروز و رگهاي خوني به هم وصل مي شوند (شكل 2-131). اين استخوانهاي جوش نخورده زيست ممكن است كه در متمايز شدن از استخوانهاي جوش نخورده غير زيستا، به علت تشكيل پينه هاي كمتر مشكل تر قابل تشخيص باشند، هر چند فعاليت كمتري در محل شكستگي وجود دارد و قسمتهاي انتهايي استخوانهاي نزديك به محل شكستگي، هنوز زيستا مي باشند. سنتي گرافي هسته اي ممكن است نشان دهد كه يك ذخيره خون نزديك قسمتهاي انتهايي شكستگي موجود مي باشد (شكل 3-131) . در بررسي راديوگرافيكي، ممكن است كه يك بي قاعدگي و يك واكنش پذيري در قسمتهاي انتهايي شكستگي مشاهده گردد.
استخوانهاي جوش نخوردة غير زيستا هم اندازه، غير معمولي هستند و داراي وقفة شديدي در ذخيرة‌خون مي باشند. اين استخوانهاي جوش نخوردة غيرزيستا به چهار گروه طبقه بندي مي شوند.41و33
يك استخوان جوش نخوردة اختلال تغذيه اي توسط حالت كم رگ درارا بودن يك يا دو محل مسير شكستگي تشخيص داده مي شود. در يك شكستگي به حالت ساييده شده، يك تكه استخوان ممكن است كه تنها يك انتهايي از محل شكستگي را ترميم كند؛ اين تكه استخوان به دليل ذخيرة‌خون ناكافي شكاف ايجاد شده در استخوان را به قطعه استخوان اصلي ديگر وصل كند. يك شكاف در شكستگي استخوان از طريق راديوگرافيك، قابل رؤيت است، و قسمتهاي انتهايي شكستگي با سفتي (سختينگي) لبه هاي استخوان، به حالت برگشته در مي آيند. اين نمونه از جوش نخوردن استخواني در درمان بيماران سالخورده عموميت دارد. شكستگيهاي جوش نخوردة نكروزي (مرده) داراي قطعات استخواني بدون رگهاي خوني هستند كه در نزديكي محل شكستگي بصورت سكستر (تكه استخوان مرده اي كه از استخوان زنده جدا شده و در داخل نسوج باقي مانده باشد ) باقي مي مانند. اين شكستگي هاي جوش نخورده نكروزي ممكن است توسط شكستگيهاي ساييده شدة‌زياد با صدمه شديد بافت نرم، قطع ذخيرة خون،‌و عفونت اتفاق بيافتد. با اين وجود، اين قطعات استخواني ممكن است از لحاظ آناتومي ، بدون هيچ شكاف شكستگي بعد از ترميم كاهش پيدا كند (قطعاتي كه بدون رگ هاي خوني هستند و ترميم نمي شوند ) . از لحاظ راديوگرافي اين قطعات استخواني داراي لبه هاي تيزي هستند و سفت مي باشند. جوش نخوردگي استخواني نقصان هنگامي رخ مي دهد كه يك نقص استخواني بزرگ در محل شكستگي موجود باشد. اين نقص معمولاً يك پيامد از ؟؟‌اوليه و يا همچنين مي تواند به علت جداشدگي استخوان مرده از استخوان زنده،‌جذب مجدد، و يا حذف قطعات استخواني در هنگام جراحي باشد. يك مقدار، نقص بحراني در استخوان وجود دارد اين است كه پينه ها نمي توانند شكاف را به استخوان شكسته وصل نمايند. فورم آ÷ر از جوش نخوردگي استخواني غير زيستا يك جوش نخوردگي ناپروره اي (كوچك شدن) است. اين نوع جوش نخوردگي معمولاً يك پيامد يك نمونة ديگر جوش نخوردگي استخواني غير زيستا مي باشد. جوش نخوردگي استخواني ناپرورده اي توسط افتي از حالت رگ دار بودن استخوانها، ضربه و برگشتن (خم شدن) قسمتهاي انتهايي قطعات استخواني، و پوكي استخوان بيان مي شود.
در اثر يك تكان يا حركت در محل استخوان جوش نخورده ، يك مفصل كاذب در محل شكستگي بوجود خواهد آمد. در ميان قسمتهاي انتهايي شكستگي و كپسول فيبرز پر شده با سرم،‌سختينگي هاي انتهايي استخواني و تشكيل فيبررو كارتيلاژ وجود دارد. 41و33و12 سگها ممكن است عملكردهاي دست و پايي معمولي داشته باشند و اين امر ممكن است يك تكان قابل ملاحظه اي در محله مفصل كاذب، به ويژه هنگامي كه به محل مفصل نزديك است ايجاد كند.
بافت شناسي شكستگيهاي ديرجوش خورده و شكستگيهاي جوش نخورده يك شكستگي استخواني ديرجوش خورده، ممكن است گواهي از مراحل گوناگون استخوان سازي درون غضروفي و درون غشايي باشد كه شامل بافت فيبرز، غضروف، غضروف آهكي شده، و ماتريكس استخوان معدي شده در محل شكستگي مي باشد (شكل 4-131) . پنبه ها در اين شكستگي روي سطوح ضريعي و آندوستيل با ترميم درون قشري (درون پوسته اي) موجود مي باشند.
مراحل مشابه ترميم استخواني در شكستگيها ممكن است در يك شكستگي جوش نخوردة زيستا با مقدارهاي متفاوت پينه ها موجود نمي باشد. علامتي از فعاليت استخوان سازي ممكن است در قسمتهاي انتهايي شكستگي موجود باشد اما هيچ ذخيره رنگي در ميان شكاف شكستگي ها موجود نمي باشد. بافت فيبروز يا فيبروكارتيلاژ معدني شده در شكاف شكستگي استخواني باقي مي ماند (شكل 5-131) . يك مفصل كاذب ايجاد شده در محل شكستگي كه قسمتهاي انتهايي استخوان محل شكستگي را بر مي گرداند (خم مي كند)
بوسيله غضروف شيشه اي (شفاف) پوشيده مي شود و اين غضروف ممكن است در استخوانهاي جوش نخوردة قديمي تر موجود باشد.52 يك فضاي مفصل و يك كپسول مفصل مشخص شده با سلولهاي مربوط به مايع زلالي، در اين شكستگيها وجود دارد.
 علتهاي شكستگي هاي استخواني ديرجوش خورده و شكستگيهاي استخواني جوش نخورده علت شكستگيهاي ديرجوش خورده مقدم تر از شكستگيهاي جوش نخورده است. بنابراين عاملهايي كه به ديرجوش خوردن شكستگيها و جوش نخوردن آنها كمك مي كند،‌در هر دو مشابه هستند. برخي عاملها ممكن است در ايجاد ديرجوش خوردگي و جوش نخوردگي شكستگيها تأثير بگذارند، كه اين عوامل شامل ناكافي نبودن بي تكاني شكستگي (تكان نخوردن محل شكستگي)، كاهش كم يا كنارهم گذاري استخوانهاي شكسته،‌نارسائي در ذخيرة خون، عفونت و از دست دادن قطعات استخواني مي باشند.
ترميم استخواني نرمال ممكن است جزء ترميم اصلي يا فرعي شكستگي استخواني باشد. ترميم استخواني اصلي با تشكيل پينه هاي كمتر رخ مي دهد و نمونه اي از ترميم استخواني است كه با فورمهاي محكم و ثابت سازي و بدون هيچ شكافي در شكستگي پيش بيني شده است. يك مقدار نسبتاً بزرگي از پينه ها،‌با ترميم استخواني فرعي رخ مي دهد كه اين امر به علت بي تكاني نسبي (استحكام نسبي) محل شكستگي مي باشد، و يا اين مقدار بزرگ پنبه ها ممكن است با شكستگيهاي ثابت سازي شده توسط جا افتادن خارجي استخوان شكسته، رخ دهد. در طي ترميم استخواني فرعي، آغاز ترميم با بافتهاي با تحمل كشش بالا، همانند بافت گرانولاسيون (بافت گوشت مانند در زخمها) شروع مي شود.31 اين ترميم مقداري استحكام (بي تكاني) ابتدايي براي استخوان شكسته فراهم مي كند و اين در حالي است كه هنوز اجازة‌حركت در محل شكستگي بدون قطع كامل فرآيند ترميم. به بيمار داده مي شود. با وجود اين ، چيزي كه مهم به نظر مي رسد اين است كه اين حركت يا تكان در محل شكستگي ، تحمل كشش بافت گرانولاسيون را افزايش نمي دهد بلكه به ترميم تلاش رگهاي رخوني براي عبور از شكاف شكستگي منجر مي شود. اين تكان ممكن است به شكل فشارهاي قيچي كردن،‌چرخشي، و يا خم كردن در محل شكستگي باشد. همانطوريكه پيشرفت ترميم شكستگي همانن غضروف استخوان حجم بافت پينه ها و حذف متوالي بافتهاي ديگر را افزايش مي دهند، بطور مؤثري ، استحكام بيشتري را براي استخوان شكسته فراهم مي كنند. غضروف و بويژه استخوان قبل از اينكه دچار آسيب شوند، در حركت يا تكان محل شكستگي، تحمل كششي كمي را دارا هستند. بنابراين ، تكان يا حركت زياد درمحل شكستگي سبب آسيب بافتها و صدمه به رگهاي ميان محل شكستگي مي شود كه اين آسيب منجر به ترميم كند و يا احتمالاً جوش نخوردن شكستگي مي شود. يك مطالعه در مراحل اوليه اي از شكستگهياي جوش نخوردة آزمايشي، يك سري سلولهاي پاية مزانشيمي متمايز شده و تحويل شدة كمتر را آشكار كرد و نشان داد كه تفاوت هاي آنها از شكستگيهاي جوش نخوردة مزمن (طولاني) جلوگيري مي كند…