شناسه پست: 1392
بازدید: 453

فهرست مطالب

فصل اول: طرح پژوهش
1-1- عنوان پژوهش
1-2- بيان مسئله
1-3- اهداف پژوهش
1-4- سؤالات پژوهش
1-5- تعريف مفاهيم
فصل دوم: پيشينيه تحقيق
2-1- ويژگي‌هاي گفتار كودكان دچار آسيب‌ شنوايي
2-1-1- اشتباهات در بعد زنجيره‌اي گفتار
2-1-2– اشتباهات در بعد زبرزنجيره‌اي گفتار
2-2- خاصيت‌هاي صوتي گفتار
2-3- درك شنيداري گفتار
2-4- آموزش مهارت‌هاي شنيداري براي كودكان دچار آسيب شنوايي
2-5- انواع روش‌هاي ارزيابي مهارت‌هاي شنيداري براي كودكان دچار آسيب شنوايي
2-5-1- درآمد
2-5-2- آزمون‌هاي غيرفارسي ارزيابي مهارت‌هاي شنيداري كودكان دچار آسيب شنوايي .
2-5-3- آزمون‌هاي فارسي ارزيابي مهارت‌هاي شنيداري براي كودكان دچار آسيب شنوايي ….
2-6- مروري بر اطلاعات و آمار موجود
فصل سوم: روش پژوهش
3-1- نوع پژوهش
3-2- محيط پژوهش
3-3- جامعه و نمونة پژوهش
3-4- روش گردآوري اطلاعات و مشخصات ابزار گردآوري اطلاعات
3-5- نحوة انجام كار
3-5-1- پيش‌آزمون
3-5-2- نحوة ارزشيابي آزمون
3-6- روش تجزيه و تحليل اطلاعات
3-7- نحوة رعايت نكات اخلاقي
3-8- مشكلات اجرايي در انجام طرح
فصل چهارم : يافته هاي پژوهش
4-1- درآمد
4-2- اعتبار ساختاري آزمون تعيين سطح مهارتهاي شنوايي خرداد
4-2-1- تعيين اعتبار ساختاري آزمون با استفاده از مقايسة امتيازات دوگروه كودكان دچار كم شنوايي شديد و عميق
4-2-2- تعيين اعتبار ساختاري آزمون با استفاده از مقايسه امتيازات دو گروه كودكان 3 و 4 ساله
4-3- پايايي آزمون تعيين سطح مهارتهايي شنوايي خرداد
4-4- تأثير نوع آموزشهاي مخصوص ناشنوايان بر امتياز آزمون
4-5- تأثير ميزان آموزشهاي دريافتي كودك بر امتياز آزمون
4-6- تأثير نوع سمعك بر امتياز آزمون
4-7- تأثير سن كودك هنگام دريافت سمعك بر امتياز آزمون
4-8- تأثير جنسيت بر امتياز آزمون
4-9- يافته هاي توصيفي مدت زمان اجراي آزمون
فصل پنجم :‌نتيجه گيري
5-1- بحث و نتيجه گيري
5-2- كاربرد پژوهش
5-3- پيشنهاد جهت تحقيقات آتي
منابع
References
پيوست 2: برگه كسب اطلاعات پايه اي
پيوست 3: برگه ثبت نتايج
پيوست 4 : تصاوير زيرآزمون تمايزگذاري بين اصوات
پيوست 5: تصاوير زيرآزمون شناسايي اصوات
پيوست 6: تصاوير زيرآزمون درك جمله
پيوست 1: داده هاي آماري
فهرست نمودارها
صفحه عنوان
نمودار (4-1) :‌نمايش تأثير ميزان آسيب شنوايي بر امتيازهاي آزمون
نمودار (4-2) : تأثير سن بر امتيازهاي آزمون
نمودار (4-3) : نمايش همبستگي آزمون اوليه و مجدد
نمودار (4-4) :‌نمايش همبستگي ،‌در كل آزمون
نمودار (4-5) : تأثير نوع آموزشهاي مخصوص ناشنوايان بر امتياز كل آزمون
نمودار (4-6) : تأثير ميزان آموزشهاي دريافتي كودك بر امتياز كل آزمون
نمودار (4-7) : تأثير سن كودك هنگام دريافت سمعك بر امتياز كل آزمون
نمودار (4-8): تأثير نوع و آرايش سمعك و جنسيت بر امتياز كل آزمون
فصل اول
طرح پژوهش
   1-1- عنوان پژوهش
ارزشيابي آزمون تعيين سطح مهارت‌هاي شنوايي براي كودكان 3 و 4 ساله دچار آسيب شنوايي شديد و عميق فارسي زبان شهر تهران.
1-2- بيان مسئله
آسيب شنوايي در كودكان منجر به عوارض سوء متعددي مي‌گردد كه از جمله اين عوارض مشكلاتي در كسب مهارت‌هاي شنوايي (يعني كشف صدا، تمايز اصوات، شناسايي اصوات، درك گفتار و …)، مشكلاتي در رشد طبيعي زبان، مشكلات عديده گفتاري و غيره مي باشند. براي غلبه بر اين عوارض سوء، پس از آن كه كودك مناسب‌ترين وسيله كمك شنوايي را دريافت نمود، بايد آموزش‌هاي ويژه در حيطه‌هاي گوناگون توانبخشي شنوايي مثل، تربيت شنوايي، زبان‌آموزي، توليد و اصلاح گفتار، مشاوره و غيره به فراخور نياز كودك ارائه شود. ترتيب شنوايي، نوعي آموزش ويژه براي ايجاد و يا بهبود مهارت‌هاي شنوايي است. اما چگونه مي‌توان فهميد كه سطح مهارت‌هاي شنوايي كودك چقدر است و او به كداميك از آموزش‌ها در حيطه تربيت شنوايي نياز دارد؟ اين اولين سؤا لي است كه شنوايي‌شناسان در حيطه توانبخشي شنوايي با آن روبرو هستند. روش درست اين است كه ابتدا آزمون‌هاي شنوايي مختلف روي كودك انجام شود، سپس پاسخ‌هاي وي مورد تجزيه و تحليل قرار گيرد. بدين‌گونه كه بايد آنچه را كه به كودك گفته شده (محرك) و از وي انتظار مي‌رود را با نوع پاسخي كه مي‌دهد، مقايسه نمود (اربر ، 1982). مربيان كودكان ناشنوا، مايلند هر يك از شاگردان خود را با روش و وسيله يكسان ارزيابي نموده و با توجه به نتيجه ارزيابي توانايي‌هاي شنوايي شاگردان، آن‌ها را براي قرارگيري در برنامه‌هاي آموزشي تربيت شنوايي، طبقه‌بندي نمايند.
نربون وشو در سال 1989 چند دليل براي اهميت انجام ارزيابي‌هاي توانايي بازشناسي شنيداري ذكر نمودند:
الف) ضمانت اجرايي براي آغاز تربيت شنوايي است.
ب) پس از يك دوره درمان، صرف‌نظر از نوع روشي كه در درك گفتار فراهم شده باشد، با اندازه گيريهاي مجدد، مقدار پيشرفت درك گفتار در مقايسه با نتايج آزمون قبلي تعيين مي گردد.
ج ) ناتواناييهاي خاصي كه منجر به مشكل درك گفتار شده، شناسايي مي گردد تا متعاقباً در برنامه ترتيب شنوايي لحاظ شوند.
از ديگر دلايل ارزيابي مهارتهاي شنيداري مي توان به موارد زير اشاره كرد:
 1- استفاده از اين آزمون‌ها به عنوان راهنمايي براي طراحي برنامه درماني.
2- اطلاعاتي در زمينه انتخاب يا تغيير روش‌هاي آموزشي مختلف فراهم مي‌نمايد.
3- تمرينات مناسب گفتاري و شنيداري توسط درمانگران انتخاب مي‌شود.
بايد اذعان داشت كه آزمون‌هاي شنوايي و گفتاري استاندارد شده موجود قادر به تخمين دقيق سطح مهارت‌هاي شنوايي كودكان دچار آسيب شنوايي نيستند. زيرا اولاً براي كودكان شنوا استاندارد شده‌اند و از آنجا كه مشكل درك گفتار، بيشتر در آسيب شنوايي است. بنابراين ميزان درك گفتار دو كودك شنوا و ناشنواي هم‌سن بسيار از هم فاصله دارد. ثانياً در آن دسته از آزمون‌هايي كه پاسخ كودك شفاهي است، به دليل وجود مشكلات گفتاري، براي كودكان دچار آسيب شنوايي قابليت اجرا ندارد. بنابراين براي تعيين سطح مهارت‌هاي شنوايي كودكان دچار آسيب شنوايي به آزموني معتبر و پايا نياز داريم.
در سال 1375، يك نوع آزمون تعيين سطح مهارت‌هاي شنوايي به نام آزمون مدرس براي كودكان كم‌شنواي 6 تا 7 ساله فارسي‌زبان استاندارد شد (احمدي، 1375) و در سال 1382 آزمون سطح‌بندي ديگري بر مبناي آزمون اپت/هاي  (آلن  و سرواتكا ، 1994) براي افراد مبتلا به كم‌شنوايي ملايم تا عميق ردة سني 5 تا 20 سال ساخته و ارزشيابي شد (مظاهر يزدي، 1382). بعلاوه در چند سال اخير بر اهميت تشخيص سريع آسيب‌شنوايي براي ارائه هر چه سريعتر خدمات توانبخشي تأكيد مي شود. ياشيناگا – ايتانو  و همكارانش (1998) مطالعه اي را در دو گروه از كودكان دچار آسيب شنوائي انجام دادند كه در يك گروه تشخيص كم شنوايي قبل از 6 ماهگي بوده و در گروه ديگر بعد از 6 ماهگي . هر يك از كودكان ظرف دوماه مداخلات توانبخشي و درماني را دريافت كردند. اين مطالعه نشان داد، كودكاني كه بين سنين تولد تا 6 ماهگي تشخيص داده شدند، داراي مهارت‌هاي بسيار بالاتر در عملكردهاي دركي – دريافتي، شخصي -اجتماعي، رشدي، رفتارهاي ارتباطي و زبان بياني بودند. كودكان دچار آسيب‌ شنوايي ملايم تا شديدي كه داراي مهارت‌هاي شناختي طبيعي، در سنين 31 تا 36 ماهگي بودند،  ميانگين مهارت‌هاي واژگان بياني آن‌ها نزديك به ميانگين سطح واژگان بياني كودكان همتاي شنوايي خودشان بود. حتي كودكان دچار آسيب شنوايي عميقي كه در بدو تولد تشخيص داده شده بودند، در 40 ماهگي عملكردشان از هم‌سن و سالان خودشان، خيلي پايين‌تر نبود (ياشيناگا – ايتانو و همكارانش، 1998) و اين اطلاعات اهميت مداخله توانبخشي شنوايي به موقع را براي اين گروه كودكان نشان مي‌دهد. همچنين ASHA  توصيه مي‌كند، سن تشخيص و ارائه خدمات براي كودكان دچار ناشنوايي مادرزادي را به زير يك سال برسانيم. با اين حال هيچگونه آزمون معتبري براي سنين كمتر از 5 سال، براي تعيين ميزان مهارت‌هاي شنيداري اين كودكان براي شروع و يا بررسي ميزان پيشرفت كودك در تربيت شنوايي نداريم. به همين دليل نياز به آزمون‌هايي كه محتوا و شيوه اجراي آن متناسب با كودكان كمتر از 5 سال باشد، وجود دارد.
از آنجا كه آغاز آموزش مهارت‌هاي شنوايي در سنين نوزادي و خردسالي از ارزش بسيار بالاتري برخوردار است (جاواللهي، 1380)، در اين پژوهش آزمون ساخته شدة تعيين سطح مهارت‌هاي شنوايي كودكان 3 و 4 ساله كم‌شنوا، ارزشيابي مي‌شود. تا در مرحله بعدي بتوانيم از آن براي تشخيص ميزان تأثير تربيت شنوايي بر پيشرفت مهارت‌هاي شنوايي كودكان دچار آسيب شنوايي اين سنين استفاده نماييم. بعلاوه به دليل كمبود واژگان كودكان ناشنوايي خردسال ساخت آزموني معتبر در سنين كمتر از 3 سال امكان‌پذير نبود و اين پژوهش، سنين كمتر از 3 سال را شامل نمي‌شود.
1-3- اهداف پژوهش
1-3-1- هدف كلي
ارزشيابي آزمون تعيين سطح مهارت‌هاي شنوايي كودكان 3 و 4 ساله دچار آسيب شنوايي.
1-3-2- اهداف ويژه:
1- تعيين اعتبار ساختاري  براي هر يك از چهار زير آزمون و كل آزمون
2- تعيين پاياني  براي هر يك از چهار زير آزمون و كل آزمون
توضيح: اعتبار محتوايي آزمون فوق پس از ساخته شدن، توسط سازندة آن، تعيين گرديده است…