شناسه پست: 10705
بازدید: 356

نقش فرهنگ سازمانی در افزایش کارآئی کارکنان بانک

فهرست مطالب :

1-مقدمه
2-ادبیات تحقیق
2-1-فرهنگ سازمانی
شکل گیری فرهنگ سازمانی
طبقه بندی فرهنگ سازمانی :
1-فرهنگ مکانیکی( (Mechanic culture
2-فرهنگ ارگانیکی (organic cuiture)
ارزش ها :
فرض های زیرساز بنیادی :
فرهنگ سازمانی ضعیف و قوی :
الف ) فرهنگ قوی
الف –1- تعریف فرهنگ قوی
الف-2-خصوصیات فرهنگ های قوی
ب-فرهنگ ضعیف
ب-1-تعریف فرهنگ ضعیف
ب-2-خصوصیات فرهنگهای ضعیف
مدل های فرهنگ سازمانی :
الف) مدل z :
1-احساس تعهد نسبت به کارکنان
2-ارزیابی
3-مشاغل
4-کنترل
5- تصمیم گیری
در موسسات ژاپنی و آمریکائی نوع Z این انتظار قوی است که تصمیم گیری در گروهها انجام شود و بر مبنای اصول توزیع کامل اطلاعات و توافق جمعی باشد.
6-یکی از ویژگی های موسسات مدل Z بحث مسئولیت فردی و گروهی درقبال تصمیمات می‌باشد که این موضوع بستگی به نوع ارزش ها و هنجارهای فرهنگی قوی درزمینه های مختلف دارد.
7-توجه به افراد
ب) مدل AGILپارسونز :
مدل پارسونز
ج ) الگوی کیلمن و سکستن :
مرحله سوم -تعیین و تدوین هنجارهای جدید
مرحله چهارم –مشخص کردن شکاف فرهنگی
مرحله پنجم –پرکردن شکاف فرهنگی
2-2-کارائی
3-روش تحقیق
مدل رابطه فرهنگ سازمانی و کارائی
ویژگی های پنجگانه شناخت فرهنگ سازمانی
مسئولیت پذیری (ریسک پذیری ):
مشارکت
ابتکار خلاقیت
خود کنترلی
سیستم پاداش (تشویق
ویژگی های سه گانه کارائی :
انگیزش
رضایتمندی
توانمندی
4-تجزیه و تحلیل داده ها
4-1-آزمون فرضیه ها
فرضیه اصلی :
بین فرهنگ سازمانی و کارائی کارکنان رابطه معنی داری وجود دارد.
5-نتیجه گیری و پیشنهادها
5-1-نتیجه گیری
5-2-پیشنهادها
فهرست منابع

مقدمه

پیچیدگی سازمان های امروزی، تشریح آنان را تا حدودی دشوارنموده است. تکنولوژی و
پیشرفت های بشری به گونه ای سرعت گرفته است که انسان کمترشباهتی با گذشته می تواند پیداکند. افزایش تلاطم های محیطی، فضای تغییرو تحول، دگرگونی و عدم اطمینان رافراهم آورده است و ما را به توانایی های جدید و طرحی نو درافکندن، می خواند.
معیارهای پیشرفت و توسعه یافتگی به شدت دگرگون شده وهم اکنون درصحنه های جهانی، ‌جنگ برسربرتری های اقتصادی درقرن 21 آغاز شده است. ابزارهای نظامی و قهر آمیز جای خویش را به موجی ازلشگرهای اغواگر سپرده که هرلحظه ازطریق روان کردن سیل تصاویر، گفتارها و واژه ها برپیکره فرهنگ ها، ‌ارزش ها و سنت های دیرپای جوامع تاخته و بشر امروز را درمقابله با بحران هویت و ناهنجاریهای قرن خود، درمانده و نا امید ساخته است. مدیریت با تمام قدرت پابه عرصه حیات گذارده و برای پاسخ به چالش های محیطی و غیرمحیطی به جستجوی شیوه های نو و جدید پرداخته است.
یکی از تحولات عمده و اساسی‌که درمدیریت شکل گرفته است، “تحول درنگرش به سازمان است ”. بدین گونه که به سازمان ها به عنوان “ فرهنگ ها ” نگریسته می شود. پدیده جدیدی که یکی از مهارتهای اصلی مدیریت و رفتارسازمانی را شکل داده است. باورها براین است که انسانهایی که دریک چارچوب نظام اجتماعی بزرگ و یا کوچک زندگی می کنند، دارای مجموعه ای از باورها، اعتقادات، ارزش ها و سنت ها هستند که درمجموع، فرهنگ آن نظام را شکل می دهد. ضعف یا قوت فرهنگ هرنظام اجتماعی بستگی به میزان ژرفا و همبستگی با پدیده های مزبور دارد. بی شک و تردید می توان اظهارداشت که هرقدرفرهنگ سازمانی دارای نیرومندی بیشتری باشد،‌ آن سازمان از ثبات اقتصادی و اجتماعی آن سازمان و نیز از ژرفای بیشتری برخوردار خواهد بود.
سمت دادن سازمان ها درجهت اهداف اساسی و استراتژیک، چنانچه با باورها و فرهنگ سازمانی کارکنان همسو نباشد، کاری بس دشوار است و درنهایت روند اجرائی با موانع عمده مواجه خواهد شد.
مطالب فوق یاد آوری می نماید که بوجود آوردن ارزش های مشترک، باورهای عمیق ومحکم، همسو کردن باورهای اساسی و دریک کلام فرهنگ سازمانی مورد قبول، نرم افزاری است
تعیین کننده برای کاهش کاستی های موجود درسطح سازمان و اجتماع و حرکتی است مطمئن ولی کند برای کاهش مشکلات درواحد های خدماتی و تولیدی. براساس همین استدلال اعتقاد براین است که فرهنگ غنی سازمانی همانند یک نیروی قوی و انرژی زا سازمان را بوسیله نیروی انسانی مارآ بپیش برده و احساس ادراک یکسان به اهداف مشترک بخشیده، انگیزه قوی درافراد ایجاد کرده و حس فداکاری، تعهد وفاداری و شایسته پروری را درسازمان بوجود می آورد.
به عقیده ما، سازمان ها مانند افراد انسانی، ‌دارای شخصیت هستند. همانطور که دریک نظام اجتماعی کوچک یا بزرگ، یکسری باورها، سنت ها، ارزش ها و هنجارهای مشترک وجود دارد که درمجموع فرهنگ آن نظام را تشکیل می دهند، سازمان ها نیز به عنوان یک نظام اجتماعی، برحسب اهداف و مقاصد شان، خط و مشی هایشان، ‌پیشینگی پیدایششان، ساختار سازمانی و رویه های اجرائی شان، دارای فرهنگ خاص خودشان هستند. همسوئی هدف ها و مجموعه وظایف سازمان و جلب تمایل قبلی و برانگیختن انگیزه های درونی افراد درجهت اجراء اهداف تدوین شده، مدیریت فرهنگ سازمانی را شکل می دهد. بنابراین عقیده براین است که فرهنگ سازمانی، رفتارهای موجود و عقاید مشترک رانهادینه کرده و زبان مشترک ایجاد می نماید. با توجه به مطالب اشاره شده سوالات (فرضیه ها ) زیر:
1-آیا بین فرهنگ سازمانی و کارائی کارکنان بانک کشاورزی رابطه معنی داری وجود دارد؟
2-آیا احیای حس مسئولیت پذیری نسبت به شغل موجب افزایش انگیزش کارکنان بانک خواهد شد؟
3-آیا ترویج تفکرمشارکتی بین کارکنان موجب افزایش انگیزش کارکنان بانک خواهد شد؟
4-آیا ایجاد روحیه ابتکارو خلاقیت درکارکنان موجبات توانمندی آنان را فراهم می سازد؟
5-آیا ترویج خود کنترلی دربین کارکنان باعث افزایش رضایت شغلی آنان می شود؟
6-آیا ایجاد سیستم تشویق (پاداش ) دربین کارکنان، افزایش رضایت شغلی آنها را به دنبال خواهد داشت؟
مطرح می شود و هدف عمده بررسی حاضرضمن پاسخگویی به سوالات فوق، مطالعه جو و فضای اداری حاکم بربانک کشاورزی بوده و وضعیت موجود بانک ازلحاظ فرهنگی و نگرش حاکم برسیستم اداری را مورد بررسی قرارمی دهد.هدف دیگری که دنبال می شود این است که به مدیران درشناخت فرهنگ سازمانی خویش مساعدت شود تا بتوانند سیاست های اجرائی متناسب را در جهت پیشرفت امور و افزایش کارایی اتخاذ نمایند.