شناسه پست: 14155
بازدید: 404

سابقه قصاص در مذهب یهیود و اسلام
فهرست مطالب
چکیده
فصل اول
مقایسه  قصاص در دین یهود و اسلام در حقوق کیفری
گفتار اول :پیشینۀ مجازات (قصاص)
مبحث اول : قصاص در اسلام
ماهیت اخلاق اسلامی
مبحث دوم : بررسی مهم‎ترین شبهات مطرح در مقاله شبهه
قصاص خشونت ساختاری
مبحث سوم : تئورى سزادهى
الف) اقرار
ب) شهادت
ج) قسامه
د) علم قاضى
فصل دوم
جريمه نقدى، استرقاق، اعدام و قصاص
گفتار اول :جريمه نقدى، استرقاق، اعدام و قصاص
الف) قصاص و الواح دوازده‏گانه روم قديم
مبحث اول :جريمه نقدى، استرقاق، اعدام و قصاص.
1 – بريدن عضوى از اعضاى بدن انسان:
2 – شكستن استخوان‏ها:
3 – تعدّى ساده:
4 – قتل نفس:
ب) قصاص در قوانين بابل و آشور
ج) قصاص در قوانين مصر قديم
د) قصاص نزد عرب قبل از اسلام
ه) قصاص در تورات
و) قصاص در انجيل
مبحث دوم : حکمت های قصاص
مبحث سوم : بحث‌ دربارۀ قصاص‌ و ديه‌ و عفو نمودن‌
جايگاه زن در اسلام
مبحث چهارم : زنان و قصاص در فقه شيعه و قانون مجازات اسلامى
دلايل حكم
حكمت هاى تفاوت قصاص زن و مرد
نتیجه گیری
منابع
Abstract
چکیده
گاهی مقابله با اشیا یا افراد مزاحم و خطرناک بهترین وسیله برای رشد و تکامل اجتماع بشری است. از این رو میل به مقابله با امور خطرناک و قصاص افراد خاطی، در نهاد انسان گذارده شده است. آثار این غریزه خدادادی (حذف موجود خطرناک و مزاحم) را می‎توان در طب، کشاورزی، دام‎داری و … به نحوی عقلائی مشاهده نمود. کسانی که کشتن شخص قاتل (که از روی عمد و اختیار مرتکب جنایت شده است) را فقدان فرد دیگری از نسل انسان (و به تعبیری قتل عمد دیگر) معرفی می‎کنند دچار جزء‎نگری برخاسته از احساسات غیر عاقلانه شده‎اند. از بین بردن افرادی که خون‎ریزی به ناحق در اجتماع را همچون دیگر اعمال ارادی خود انجام می‎دهند، همانند قطع کردن شاخه مزاحم و مضر یک درخت توسط مزرعه‎دار، مسئله‎ای کاملا عقلائی است.
«نگاهی به قانون قصاص از روزنه اخلاق» تشریع قانون قصاص – خاصه در اسلام – را آشفتگی ارزش‌ها در قوانین مذهبی و توسعه نیافتگی اخلاق در بین مسلمانان می‌داند. وی در این راستا بر سه مطلب تاکید می‎کند:
1- قصاص در اسلام، خشونت ساختاری و قتل عمد در سایه قانون است.
2- همان‎گونه که کانت گفته است وجود خدا یک ایده ذهنی و انتزاعی است و نباید او را مرجع معتبری جهت وضع قوانینی هم‎چون قانون قصاص دانست.
3- کانت در فلسفه اخلاق خود استدلال می‎کند که انسان برای اخلاقی شدن و اخلاقی ماندن، نیازی به خدا ندارد، چرا که موضوع و سوژه قوانین اخلاقی، خدا نیست بلکه انسان و کرامت اوست.
نوشتار پیش رو به نقد و بررسی محور های مذکور می‌پردازد…………….