شناسه پست: 14428
بازدید: 253

فرهنگ کارافرینی
فهرست مطالب
مقدمه
1 – کارآفرینی ، فرهنگ درک تغییر وکشف فرصت :
2- کارآفرینی ، فرهنگ مشارکت :
4- کارآفرینی ، فرهنگ استقلال طلبی و قبول مسئولیت :
3- کارآفرینی ، فرهنگ خلاقیت :
5- کارآفرینی ،فرهنگ خطرپذیری:
سیاست گذاری اشتغال
انواع دیگر کارآفرینی
کارآفرینی شرکتی
ویژگی های کارآفرینان
مرکز کنترل درونی
استقلال طلبی
نیاز به توفیق
مخاطره
آینده نگری
تحمل شکست
خلاقیت و نوآوری
توانایی ساخت تیم های کاری
خوش بینی
تحمل ابهام
روندهای جدید در مطالعه
ظهور دانشگاه کارآفرین وتوسعه تکاملی علم و فرهنگ
ضرورت کار آفرینی در دانشگاه ها
ارزش کارآفرینی
دانشگاه کارآفرین و صنعت
کارآفرینی توام بافن آوری
کارآفرینی در عصر اطلاعات وارتباطات
فناوری اطلاعات و ارتباطات ، ابزار عصر اطلاعات
افزایش سرعت
افزایش دقت
رفع برخی از فسادهای مالی
کاهش اندازه فیزیکی مخازن اطلاعات
ایجاد امکان همکاری از راه دور
معیار های ارزیابی فناوری اطلاعات
تقاضاهای شرکای تجاری
فاکتورهای انسانی
مقدمه
به زبان ساده « کارآفرینی» همان ، فرآیند تاسیس یک کسب وکار ( شرکت) بر مبنای یک فکر و ایده ی نو است . یک یا گروهی از افراد که به آنها « کارآفرین» می گوییم، فرصتی نوین را کشف، یا خلق میکنند . و برپایه ی آن ، شرکت یا موسسه ای خصوصی بنیان نهاده ، به قول معروف ، دل را به دریا زده ، وارد عرصه ی بازار ورقابت می شوند. کار آفرینی نیازمند وجود فرهنگ خاصی است . هر فردی ، تواناییوتمایل به کارآفرینی ندارد . به همین علت و باتوجه به اهمیت کلیدی کارآفرینی کارآفرینی در اقتصادهای نوین ( ایجاد شرکت های کوچک ومتوسط) ، کشورهای مختلف، مصممانه برنامه های مفصلی را برای بسط چنین فرهنگی در جامعه ی خود تدارک دیده اند ، تا بتوانند همچنان مسیر رشد و پویایی شان را ادامه دهند . موفق ترین کشور در این زمینه ، آمریکا است . متاسفانه در کشور ما ، افراد بیشتر روحیه « کارمندی » دارند تا کارآفرینی و خطرپذیری. امیدوارم مدیران کشور بکوشند برمبنای یک برنامه ریزی جدی، به ارتقای فرهنگ کارآفرینی در کشور نایل آیند.
فرهنگ کارآفرینی
فرهنگ را میتوان مجموعه ای از باورها ، آیین ها ، اندیشه ها ، آداب ورسوم ، و ارزش های حاکم بریک جامعه دانست . به دیگر سخن ، فرهنگ مقوله ای است که ، در سطح جامعه و گروه ، و درتعامل میان آن ها معنا می یابد . و شیوه ی برقراری ارتباط وتعامل را میان افراد آن جامعه بیان می کند . برمبنای فرهنگ است که افراد ، تجارب ،تصورات وعقاید خود را با یکدیگر مبادله می کنند . فرهنگ را می توان نظامی فکری دانست که ، در گفتار و رفتار جامعه متجلی می شود . در یک نگرش کلی و جامع،« فرهنگ» شیوه و اسلول زندگی است . از این منظر ، فرههنگ مقوله ای در حال تحول، که از بسیاری از شرایطاجتماعی ، اقتصادی و سیاسی حاکم بر جامعه تاثیر می پذیرد.
اگر از دیدگاه « شیوه ی زندگی» به فرهنگ بنگریم ، نمی توانیم آن را از مقوله ی کار ونحوه ی کسب درآمد جدا بدانیم.  کار و فرهنگ همواره و در تمامی جوامع بر یکدیگر تاثیر متقابل داشته اند روش های رایج کسب و درامد ، تا حد زیادی برنحوه ی رفتار افراد وتعامل آنها موثراست . گسترش کارآفرینی نیز، به عنوان عامل ایجاد اشتغال وتولید ثروت در جامعه، نتایج فرهنگی ویژه ای را رد پی خواهد داست که قابل تامل وبررسی است .
ارتباط میان کارآفرینی و فرهنگ ، از دو سو قابل بحث است . از یک سو، نتایج کارآفرینی است که برجامعه تاثیر میگذارد و از سوی دیگر ، خود فرآیند کارآفرینی و فرهنگ حاکم بر آن است که ، هم متاثر از مبانی فرهنگ جامعه است ، وهم می تواند درآن ، تحولات اساسی ایجاد کند…………….