شناسه پست: 21637
بازدید: 394

 تأثیر دین بر معماری ایران
دين و اسطوره و تأثير آن بر هنر
هنر و آثار هنري بازمانده از دوران باستاني زندگي بشر، نشان دهنده ي پيوند امر قدسي (دين) با تخيل يا تجربه ي هنري بشر است؛ به همين دليل، دين، در مقام منبع الهام هاي معنوي براي خلاقيت و فرهنگ بشري، انسانيت (بندگي) و الوهيت (خداوندگاري) را از طريق آيين و اسطوره به هم مي پيوندد .
هنر و آثار هنري بازمانده از دوران باستاني زندگي بشر، نشان دهنده ي پيوند امر قدسي (دين) با تخيل يا تجربه ي هنري بشر است؛ به همين دليل، دين، در مقام منبع الهام هاي معنوي براي خلاقيت و فرهنگ بشري، انسانيت (بندگي) و الوهيت (خداوندگاري) را از طريق آيين و اسطوره به هم مي پيوندد و هنر، با ديداري كردن تجربه ها، قصه ها و آرزوها، ابعاد ناشناخته ي شخصيت انسان را به تصويرهايي قابل مشاهده ترجمه مي كند و نقش قطعي را در تحول همه ي دين هاي جهاني ايفا مي نمايد؛ چرا كه در اجراي آيين ها و روايت اسطوره ها، دين و هنر، چه در نظر و چه در عمل، با يكديگر قرين مي گردند.
به عبارت ديگر، هنر، در جستجوي زيبايي، همان هدف دين را- كه رستگاري و اعتلاي انسان هاست – در قالب الگوهاي والاي آرماني يا مقدس، به انسان ها ارائه مي نمايد. هنگامي كه اهداف موجه و موثق ديني، از طريق تصوير، بيان مي گردند، هنر، به يك رسانه ي ديني تبديل مي شود و اين صورت ارتباطي منحصر به فرد، باورها و رسوم و ارزش ها را تقويت مي كند.(1)
آنچه از اين رهگذر، به دست آمده، اين است كه هنر، هر گاه در خدمت دين قرار گرفته و از آن تأثير پذيرفته است، خود را جاودانه نموده و هر گاه رو در روي دين قرار گرفته، به ورطه ي روزمرگي و بيهودگي و زوال افتاده است، چنان كه در دوران معاصر، شاهديم كه در كنار تعالي هنر ديني، به خدمت گرفتن هنر براي اهداف پست و بر خلاف رسالت اديان، (از قبيل: استفاده از هنر براي بهره برداري هاي جنسي، ترويج پوچي، القاي برتري نژادي و…) است.
اسطوره ها، شخصيت هاي برجسته و ماندگاري هستند كه در بخش تاريك تاريخ ملت ها (يعني پيش از شروع تاريخ نگاري و كتابت) زيسته اند و به دليل نقل شفاهي و سينه به سينه، با اشيا و حوادث و سمبل ها و آرمان هاي ملت ها درآميخته اند و به نمادهاي هويتي براي آنها و فرهنگشان تبديل شده اند، گرچه به تمامي حقيقتا ندارند و در وجودشان، حقيقت و رؤيا (آرمان)، به هم گره خورده است، مانند: سيمرغ (هما) و زال و رستم در فرهنگ ايراني و گيلگمش در بين النهرين و حاتم طايي در حجاز و اطلس و آشيل در يونان.