شناسه پست: 21513
بازدید: 406

تاريخچه حقوق بشر در اسلام
هنگامي كه مفاهيم حقوق بشر را در بستر تعاليم اسلام مورد بررسي قرارد مي دهيم قبل از هر نوع پيشداوري بايد نكاتي را به عنوان پيش فرض در زمينه تبيين مباني و مفاهيم حقوقي مد نظر قرارداد زيرا كه بي توجهي و يا بي اطلاعي از اين پيش فرضها و مرز بنديها در بسياري از موارد موجب گمراهي وانحراف از تعاليم واقعي اسلام مي گردد . اينك به برخي از اين اصول و پيش فرضها به منظور روشنتر شدن موضوع بحث اشاره مي شود .
1 ـ مباني فلسفي و عقيدتي بسياري از اصولي كه بنام حقوق بشر مطرح مي گردد و حتي مفاهيم برخي از اين اصول از ديدگاه اسلام با آنچه كه در تفكر غربي تحت همين عناوين ارائه مي شود متفاوت و احيانا\” فاقد مشتركات اصولي است 1 .
2 ـ براي كساني كه حتي مختصر اطلاعاتي از اسلام و تاريخ آن دارند روشن است كه بحث حقوق بشر از ديدگاه اسلام صرفا\” يك بحث انفعالي و تطبيقي نيست و ما امروز از آن جهت به اين بحث كشانده نشده ايم كه در برابر انديشه هاي حقوقي وسياسي غرب تفكر مشابهي را به نام اسلام مطرح نمائيم و يا صرفا\” در مقايسه دو ديدگاه خود را از عقب ماندگي تبرئه نمائيم .
اصولي چون كرامت انسان وآزادي و مساوات و برخورداري از امنيت و دفاع مشروع و تامين اجتماعي و تعليم و تربيت ونفي اكراه و اجبار و حمايت از حقوق زن و كودك و محرومات جامعه و احترام به مالكيت و ديگر مفاهيم حقوق طبيعي و فطري و قراردادي انسان , از مفاهيم و مقوله هاي حقوقي و سياسي آشنا در فقه و تاريخ اسلام مي باشد .
وقتي مباحث عمده عدالت اجتماعي و مفاهيم و اركان تحقق امت از ديدگاه اسلامي مطرح مي شود خود به خود اين اصول ومفاهيم كه امروز به حقوق بشر شهرت يافته مورد بحث قرار مي گيرد .
بدون ترديد با مراجعه به نصوص اسلامي و تاريخ تحولات سياسي و اجتماعي جوامع اسلامي در طول پانزده قرن مي توان به وضوح به اين حقيقت پي برد و وجود يك تصور و انديشه مشخص اسلامي در زمينه مسائل حقوق بشر را دريافت و به اين حقيقت پي برد كه مسائل حقوق بشر چه در تئوري و چه در عمل همواره در تاريخ اسلام مطرح و مورد توجه بوده است 1 .
3 ـ انديشه حقوق بشر در اسلام برمبناي تفكر توحيدي است نه اومانيسم , آنگونه كه در تفكر غرب ديده مي شود . براساس تفكر فلسفي اسلام , انسان يك موجود خود آفريده و يا مخلوق فعل و انفعالات كور و كر طبيعت و بطور كلي يك موجود مستقل نيست . اسنان مخلوق خداوند عليم و حكيم و تابع قوانين كلي آفرينش واراده تكويني خداوند است كه در عمل نيز بايد از اراده تشريعي خدا پيروي نمايد ولي در عين حال , در انديشه اسلامي , بشر در عمل آزاد است و اجبار در عمل چه از ناحيه خداوند و چه از طرف ديگر انسانها نفي شده است و همين پيچيدگي فلسفي است كه جبر تكويني را با اختيار عليم از يك سو و تكليف الهي و تكامل انسان را از سوي ديگر در صحنه زندگي فردي و اجتماعي انسان گرد آورده است و موجب گرديده كه بحث حقوق بشر از پيچيدگي خاصي برخوردار گردد و مرزبندي بخشهاي فلسفي و حقوقي و سياسي آن دشوار تلقي شود 1 .