شناسه پست: 19896
بازدید: 410

عدالت اجتماعى در حكومت علوى
بحث عدل از مباحث گسترده و پردامنه در فرهنگ اسلام است، و چرا چنين نباشد كه هر چه «هست» وامدار عدل «هستى بخش» است و فراخناى آسمان و محدوده زمين بر پايه عدل قرار گرفته است. «در قرآن از توحيد گرفته تا معاد و از نبوت گرفته تا امامت و زعامت و از آرمانهاى فردى گرفته تا هدفهاى اجتماعى، همه بر محور عدل استوار شده است. عدل قرآن همدوش توحيد، ركن معاد، هدف تشريع نبوت، فلسفه زعامت و امامت، معيار كمال فرد و مقياس سلامت اجتماع است».[1] در يك سخن: تنها واژه اى كه بيانگر نوع ربوبيت و حاكميت و خالقيت و ولايت خداى هستى بر مجموعه هستى مى باشد عدل است. يعنى شيوه ربوبيت و ولايت حق بر اساس عدل و طرز خالقيت و حاكميت او بر مبناى عدالت است.
اينكه اصل عدل در مجموعه اصول اعتقادى شيعه جاى گرفته است تنها به خاطر بحثهاى كلامى معمول و مدرن نيست بلكه قطعاً معلول هدايتى الهى و به يقين با اشارت ائمه عدل ـ عليهم صلوات الله ـ بوده است، زيرا در عالم هستى پس از نام مبارك حضرت حق كه حقيقت عالم است و توحيد آن ذات بى مثال، واژه اى به زيبايى و عظمت و سعه عدل و رفتارى دوست داشتنى تر و آرام بخش تر از عدالت وجود ندارد.
در فرهنگ مدون معارف اسلامى آنچه در باره عدل گفته و نوشته شده است تنها در بعد كلامى آن ـ عدل الهى ـ و يا در بعد اخلاقى ـ اعتدال روحى فردى ـ بوده است و با كمال تأسف در زمينه روابط متعادل پديده هاى طبيعى و تأثير و تأثر آنها كه به منزله عدل در متن طبيعت و كليد تسخير آن است هيچ قدمى تا كنون ـ البته از منظر معارف اسلامى ـ برداشته نشده است. چه اينكه در زمينه عدالت اجتماعى نيز كه بايد گفت ثمره و نتيجه مباحث قبل مى باشد جز سخنانى بسيار كوتاه و كلى و يا حداقل چند كتابى كوچك و مختصر، كارى در خور انجام نگرفته است. اين است كه بسيارى از آيات قرآن و متون حديثى در اين باب همچون رازى سر به مهر ناگشوده مانده و به دليل عدم تبيين بعد اجتماعى دين، اين فرازهاى معجزه گر به ديار متشابهات ره سپرده اند. و بويژه در سيره علمى و عملى حضرت اميرالمؤمنين على(ع) كه بحق، جانشين حق در رعايت و مديريت و ولايت بر اساس حق و عدل است به تحليل و تبيين اين مباحث پرداخته نشده است. در اين نوشتار با مرورى به سخنان و برخوردهاى آن تنديس عدالت به سرفصلهايى از مباحث عدالت اجتماعى اشاره نموده، تحقيق دقيق عدالت علوى را توسط اساتيد
بزرگوار علوم اجتماعى به انتظار مى نشينيم.