شناسه پست: 7008
بازدید: 432
بررسی مردم شناسی طرح ها و نقوش لباس ها و بافته های ساسانی
فهرست مطالب
مقدمه 3
پيشگفتار 7
بيان مسئله: 14
هدف: 15
فصل اول 17
1-معرفي و شرح صحنه هاي حجاري هاي طاق بستان: 17
بخش 2- طرح و نقش جامه ها در صحنه شکار 25
بخش 4: 59
پوشاک زنان ايران از آغاز تا امروز 59
پوشاک بانوان ايران در دورة ساساني ها 59
فصل دوم 65
طرح و نقش پارچه هاي ساساني در نقاشي هاي ديواري ماوراء النهر 65
فصل سوم 71
معرفي و طبقه بندي پارچه هاي ساساني بر اساس نقوش آنها 71
1-نقش حيواني 71
1-پارچه با نقش قوچ: 71
2-پارچه با نقش قوچ: 72
3-قسمتي از يک پارچه با نقش قوچ: 73
4-قسمتي از يک پارچه با نقش بز: 73
5-پارچه با نقش اسب : 74
6-پارچه با نقش اسب بالدار: 75
7-پارچه با نقش سر گراز: 76
8-پارچه با نقش شيران متقابل: 76
9-پارچه با نقش خروس: 78
10-پارچه با نقش طاووس: 79
11-پارچه با نقش پرنده و درخت زندگي: 80
12-پارچه با نقش عقاب هاي متقارن: 81
نقوش گياهي 83
1-پارچه با نقش درخت ( طرح بازسازي) 83
2-پارچه با نقوش گياهي و هندسي: 84
3-پارچه با نقش قلبي شکل: 84
بخش سوم 86
ساير نقوش 86
1-پارچه با نقش انسان، جانور و گياه: 86
نتيجه گيري: 108
منابع 109
مقدمه
سرزمين ايران از ديرباز به دليل موقعيت خاص جغرافيايي و همچنين مهاجرت يا حملات اقوام و ملل ديگر به آن و نيز رسوخ فرهنگ ايراني و آميزش آن با فرهنگ سرزمينهاي مجاور و ظهور نمونه هاي فرهنگي جديدتر، خود بستر لازم و مناسبي براي مطالعه و بررسي فراهم كرده است. البته از آنجا كه بسياري از مورخان بيشتر تلاش خود را صرف ضبط وقايع و حوادث سياسي- حكومتي و ذكر نبردها و مانند آن كرده اند كمتر به پديده هاي مربوط به حيات فرهنگي پرداخته اند.
يكي از ديداري ترين و در عين حال زنده ترين نمونه هاي حيات فرهنگي يك جامعه، پوشاك و نوع لباس مردم آن جامعه است. آشنايي با تاريخ لباس و پوشاك ايرانيان، نه تنها اطلاعاتی در خصوص ظاهر مردماني كه در ادوار مختلف تاريخي زندگي مي كرده اند در اختیارمان می گذارد ، بلکه ما را با انواع سليقه ها، نوع دوخت و رنگ ، مدلهاي مختلف لباس، بافت انواع پارچه ها، صادرات و واردات پوشاك، تأثير پذيري و تقليد از لباس مردمان نواحي ديگر، اختصاص پوشاكي خاص به گروه يا طبقه اي اجتماعيآشنا می سازد و همچنين دربارة چگونگي روند و تكامل انواع پوشش ها، اطلاعات مفيد و جالب توجهي ارائه مي نماید.
در بخش بالا شاه سوار بر اسب خود را‌ آماده شکار مي شود و زني چتري را بلاي سر او نگه داشته است. پشت سر شاه زناني صف شکيده اند که بعضي مشغول نواختن آلات موسيقي هستند. در سمت مقابل بر روي سکوئي که از زمين ارتفاع دارد عده اي از رامشگرن نشسته اند که بعضي ها چنگ مي نوازند و برخي به کف زدن مشغولند. در پائين اين صحنه در مرکز نقش، شاه سوار بر اسب و کمان بر دست تاختن در تعقيب گوزن ها است و در پائين اين شمارگاه، تصوير شاه را در حالي که تيردان بدست گرفته و از شکار مراجعت مي کند، نشان مي دهد. در طرف چپ تعدادي شتر مشغول حمل گوزن هائي که شکار شده اند هستند.
اين نقش بر جسته يک وضع استثنائي دارد، چه سازنده آن سعي نموده که حالات مختلف را در يک صحنه مجسم سازد و در حقيقت مي توان آنرا يک نقاشي فرض نمود که بر روي سنگ حجاري شده است.
د:اهميت حجاري هاي طاق بستان در شناخت نقوش و طرح هاي پارچه هاي ساساني
نظر به اهميت مجموعه حجارهاي موجود در طاق بستان و بخصوص حجاري هاي طاق بزرگ و نقوش آنها تاکنون مطالب فراواني توسط پژوهشگران گوناگون نوشته شده است.
آقاي سامي در وجه تسميه آن مي نويسد: تا کنون نام هاي بسياري درباره اين محل ذکر شده است. از جمله طاق وسطام، طاق وسطان، طاق وسان، طاق بستان، طاق بغستان، طاق بيستون و اکراد و پاره اي از مردم آن نواحي طاق و سان و طاق بسان مي گويند و چون بلوکي در آن نزديکي است بنام بلوک و سطان و اين طاق جزو آن بلوک قرار گرفته دور نيست که بهمين علت آنجا را طاق وسطان و بتدريج طاق بستان ناميده اند.
از تاريخ نويسان بعد از اسلام مانند ابن حوقل، ابن خردادبه، استخري، ياقوت حموي، حمداله مستوفي، سيد عبدالطيف شوشتري مولف تحفه العالم، حاج زين العابدين شيرواني مولف بستان السياحه درباره اين طاق و حجارهاي آن در کتابهاي خود اشاراتي کرده اند که از ميان نوشته ياقوت از سفرنامه مسعود بن مهلهل نقل مي شود: در يک فرسخي شهر قرميسين (معرب کرمانشاهان) در آن صورت صورت شبديز و مردي که بر آن سوار است در سنگ ساخته اندو اين سوار کلاهخودي بر سر و زرهي بر تن د ارد، و زره را حجار بقدري خوب ساخته است که گوئي زره واقعي و متحرک است. تصوير سوار متعلق به پرويز و اسبش شبديز است که در تمام روي زمين هيچ مانند و نظيري بر اين متصور نتوان يافت. و در آن طاق که اين صورت و رسم حجاري شده تصاوير ديگري از مردمان و زنان و پيادگان و سواران يافت مي شود. در برابر تصوير پرويز شخصي يافت مي شود که کلاهي مخروطي شکل و کمربندي بسته و بيلي در دست دارد. مانند اينکه زمين را حفر مي کند  چنان مي نمايد که آب از زير پايش جاري است.
ياقوت بعد از دکر اين قسمت به قول احمد بن محمد همداني باز مي نويسد: از عجائب قوميسين که در عداد عجائب دنيا معدود است، صورت شبديز مي باشد که در قريه خاتان رسم شده و سازنده آن قنطوس
پيشگفتار
سير تحول انديشه هاي مردم  ايران در دوره ساساني تنها از طريق آرمانهاي سياسي و ديني آنها دانسته نمي شود، بلکه از طرحها و نقوش پوشاک آنها نيز مي تواند به فهم بهتر آرمانهاي آنان کمک کند. آنگاه که اطلاعات ما بدليل کمبود مواد نوشتاري درباره جنبه هاي مختلف تمدن مردم کم باشد، با نگاه به فن بافندگي، طرحها و نقوش پيچيده آنها که با مهارتي خاص همراه است مي توان استنباط کرد که جامعه عصر ساساني بسيار پر مشغله بوده و مردم از سطح زندگي پيشرفته هاي برخوردار بوده اند. طرحها و نقوش بافته هاي ساساني فوق العاده زيبا و پر جلوه بوده و همين ويژگي سبب شهرت‌آن شده بود. طرحها و نقوش بافته ها شامل انواع طرحهاي هندسي، اشکال جانوران، پرندگان، گل و گياهان بومي و موجودات پنداري و اسطوره اي بود که توسط بافندگان به کار گرفته مي شد. اين طرحها نه تنها برداشتي صادقانه از طبيعت متنوع ايران بود، بلکه مذهب،ادبيات، آداب و سنن مردم ايران نيز به خلق جنبه هاي رمزي آن کمک مي کرد، و سبب مي شد که طرحهاي ايراني نه تنها در حوزه فرهنگي ايران بلکه در شمال آفريقا، خاورميانه، آسياي مرکزي، اروپا، چين و حتي کشور دور دستي چون ژاپن مقبول، دلخواه و مورد تقليد باشد. طرحها و نقوش دوره ساساني تنها به آن عصر محدود نشد، بلکه بعد از دوره ساساني، در بيزانس و جهان اسلام تداوم يافته است.
در نيمه دوم قرن سوم ميلادي پس از يک دوره طولاني فترت در حيات اقتصادي ايران، دولت تازه تاسيس ساساني با آگاهي از سوابق درخشان فن بافندگي توسعه صنعت نساجي را سرلوحه برنامه هاي خود قرار داد و با ايجاد و حمايت از کارگاههاي بافندگي در شهرهاي بين النهرين، فارس، خوزستان زمينه مناسبي را براي رشد اين صنعت فراهم کرد و با تنوعي از منسوجات پشمي، ابريشمي، پنبه اي و کتاني بازارهاي جهاني را بدست آورد. نوآوريهاي نساجان دوره ساساني تنها در ابداع طرحها ونقوش متنوع و جذاب نبود، بلکه فن آوران ساساني در تکامل دستگاههاي بافندگي و بهبود روشهاي توليد نيز کوشا بودند. کمبود اطلاعات نوشتاري امکان قضاوت را درباره کم و کيف دستگاههاي بافندگي دشوار مي سازد. اما وجود پارچه هاي طرح دار اين حقيقت را آشکار مي سازد که براي بافت اين پارچه ها وجود دستگاههايي که حداقل چهار گورد يا ميله براي بافت جناغي و چهار گورد ديگر در چله کشي براي طرح ضروري بوده است. رواج پارچه هايي با نقش هاي پيچيده گياهي و جانوري از اواسط دوره ساساني به بعد وجود دستگاههاي پيشرفته را تاييد مي کند. اين بافته ها که نمونه هاي آن تا به امروز باقي مانده، نشان مي دهد که در سده سوم ميلادي از دستگاههاي چله کشي استفاده مي شده است. مطالعه آزمايشگاهي بر روي پارچه هاي مکشوفه از محوطه باستاني صداحيه  در کنار رود فرات وجود دستگاههاي چند تارکش و چله کش را تاييد کرده است. افزون بر اين، بافت پارچه هاي با عرض 85 سانتي متر در ايران در مقايسه با پارچه هاي چيني با عرض 50 سانتي متر نشان برتري فنون بافندگي در ايران نسبت به چين و سوريه در جهان آن روز است.
خوشبختانه مدارک مادي فرواني به صورت دهها قطعه پارچه از دوره ساساني در دست است ومطالب فراواني درباره آنها به رشته تحرير در آمده است. اما طرحها و نقوش پوشاک شخصيتهاي حجاري شده در طاق بستان نه تنها جز اصيل ترين مدارک محسوب مي شوند، بلکه افق بسيار گسترده اي را از فهرست طرحها و نقوش دوره ساساني فراهم مي آورد.