شناسه پست: 13467
بازدید: 339

کلامها

فهرست مطالب
كلامها 1
ساخت بهشت، موضوعات جاذبه دار 1
تعليم هنرمندان، (صنعت گران لايق) 23
هنرمند لايق: واژه در متن 24
مشكلاتي با مدل شايستگي ها 33
مسئله عام گرايي 33
مشكل “ريز و درشت” 36
شايستگي و كارايي (عملكرد) 47
شايستگي و كارآمدي 51
كارآيي شايستگي و نوآوري 54
شاغل ژرف انديش (متفكر) و هنرمند شايسته 60
تفكر كليشه اي 66
ساخت بهشت، موضوعات جاذبه دار
اميدوارم كه بتوانم همانند معلم اقتصادم باشم، كسيكه تقربياً ( تاحدي ) براي من جدي بود و مي گفت اين دختر ارزش آنرا دارد و اجازه داد تا  وارد مسيري در دانشكده شوم كه واقعاً معلم انگليسي من در سطح GCSE از عهده تحريك اشتياق من براي يادگيري با احساساتي شدن خودش درباره شخصيت هاي ” wuthering Heights ” برآمد. به طريقي به اين ربط دارم كه به او احترام مي گذاشتم و به نصيحت آينده اش گوش مي كردم. سپس او نصيحت كرد. من خواندن را شروع كردم بيش از داستانهاي تخيلي نوجوان در خانه و بتدريج به ديگر موضوعات تشويق شدم.
معلماني وجود دارد كه اشتياقشان براي موضوعات مسري مي باشد. اين همان نوع معلمي است كه من مي خواهم باشم. برخي معلمان به طريقي به نظر مي رسد احترام را دستور مي دهند، آنها هرگز فرياد نمي زنند يا تهديد نمي كنند، اما فقط حضورشان براي ايجاد سكوت و فرمان در كلاس كافي مي باشد. معلم مورد علاقه من هرگز چيزي را توسط كتاب انجام نمي دهد. او فقط ما را از طريق نيروي مطلق شخصيت اش درگير مي كند ( مشغول مي كند.
مقدمه:
Havingestabl shed آنچه كه توسط كلام منظورم است و اينكه چگونه كلام هاي غالب ( مسلط ) تمرين كلاسي و علم معلم را ايجاد مي كند و بر آن اثر مي گذارد بنا شده است، اين به سه كلام آموزشي است كه من برحسب تعيين و توصيف آموزش خوب ، مسلط برچسب زده ام كه مي خواهم در اين بخش و دو بخش بعدي بدان بپردازم.
اولين از اين كلام هاي  غالب يكي است كه بيش از يك پايگاه در دنياي تدريس مردمان و اسطوره شناسي فرهنگي به نسبت زمينه هاي اداري بيشتر از سياست دولت و برنامه هاي آموزشي معلم دارد از موضوع جاذبه دار مي باشد.
موضوع جاذبه دار
نكته اين است كه حتي قبل از اينكه دانشجويان تعليم و تربيت ( student teacher ) به واحدهاي قبل خدمت مي آيند ايده هاي واضحي درباره اينكه زندگي كلاسي چيست و بايدشبيه چه باشد و درباره اينكه منظور از علم موفق چيست دارند.
من همچنين اشاره كردم كه براي برخي مفسران اين موضوع مشكل عمده اي هم براي دانشجويان تعليم و تربيت و هم براي teacher educaters بوجود مي آورد. بعنوان مثال، Afonso ، خاطر نشان كرده كه دانشجويان تعليم و تربيت، از آغاز شديداً توسط تصاوير مثبت يا منفي از معلمان و توسط تصاوير جزئي و عادي ، كار معلم مشخص شده اند. هنگاميكه Afonso اعتصاب كرد، اين تصاوير مي توانند سرانجام به كليشه كاهش يابند يا همانگونه كه Brit Zman وانمود مي كند براي تصاوير كاملاً خراب شده و درست قالب ارجاع براي معلمان احتمالي (آينده) خود تصويري است.
هنگاميكه شكل گرفت، ترس Afonso به اين تصاوير اغلب براي تغيير خيلي سخت مي باشند و بعنوان حفاظ هاي درون ياب از طريق آنچه كه اطلاعات عبور كردند و از طريق آنچه كه رفتار شكل گرفته عمل مي كنند.
درگيري من با اين دانشجويان تعليم و تربيت – در آموزش ام و از طريق بررسي- پيشنهاد مي كند كه در مثالهاي بسياري اين تصاوير و كليشه ها از تجربيات دانشجويان آمده است كه خودشان بعنوان دانش آموزان معلمان داشته اند كسانيكه مخصوصاً فراموش نشدني يافت شده اند. قطعاً هنگاميكه از دانشجويان تعليم و تربيت چنين سؤالي پرسيده مي شود چه معلمان خوبي از روزهاي مدرسه به ياد داريد؟ چه چيزي باعث شده كه آنها معلم خوب باشند؟ آنها بطور كلي مشكل خيلي كمي در انتصاب معلم انتصاب انگيز تجربه كرده اند در جزئيات شان از اينكه چه چيزي آنها را معلمان عبرت انگيز كرده است اغلب طراحي كردن كيفيت هاي مشخصي تعريف شده از قبل الهام بخش بودن و داشتن علاقه مسري گرايش به تأكيد دارند. ذكر كردن دانش اموزان در پروژه تمرين انعكاسي ما، به طور مختصر بعد از اعطاي مكاني در واحد قبل خدمت شان مصاحبه شده اند.
درسها بايد هيجان انگيز باشند و اشتياق و انگيزه  دانش آموزان را تحريك كنند…
درسها بايد با اشتياق ارائه شوند…. معلم خوب جو مثبت و آرامي ترتيب مي دهد… جسور، مصمم و با شعور است… معلم خوب به ياد دارد كه او قادر است بر آينده دانش آموزانش اثر بگذارد موسسات قوي برپا كند.
معلم خوب بايد صبور، مشتاق، ترغيب كننده و بالاتر از همه علاقمند باشد در موضوعاتشان و هم به دانش آموزاني كه تدريس مي كند.
به نظر من اين علاقه و هيجان است كه بهترين نتايج را در دانش آموزان بدست مي آورد. هنگاميكه در افكارم به روزهاي مدرسه و به موضوعاتي كه دوست داشتم يا متنفر بودم برمي گردم، آنچه كه بيشتر آشكار مي شود معلماني هستند كه مشتاق و علاقمند بوده اند.
در نتيجه اينها موضوعاتي هستند كه من بيشتر لذت مي بردم. بنابراين فكر مي كنم كه معلم دو وظيفه عمده دارد.
اول بعنوان شخص صبور و علاقمند در نظر گرفته مي شود طوريكه دانش آموزان بخواهند موضوع ارائه شده شان را مطالعه كنند. ثانياً براي پيشبرد اين هدف و داشتن علاقه براي ارائه بهترينها به دانش آموزان بنابر اين در بهترين نتايج ممكن براي آن دانش آموزان ريشه دارد. براي بسياري از اين معلمها تصوير معلم ايده آل كه آنها با خودشان به واحد قبل خدمت حمل مي كنند كسي بود كه بآساني در مفهوم مهارتهاي تحريكي دانش و حقايق تدريس نمي كرد، اما كسيكه تفاوت ايجاد مي كند در زندگي ها دخالت مي كند توسعه شناختي و عاطفي مهمترين بود، اما براي هر كسي كه چنين توسعه اي مورد نياز است تا درون آنچه ممكن است حالت اساساً معنوي تدريس باشد رخ مي دهد.
براي اين معلمان مبتدي معلمي كه آنها تصور مي كنند پرستار، تربيت دهنده و مدل نقش به اندازه يك معلم در محدودترين مفهوم كلمه مي باشد، كسيكه روش مؤثرش توسط عملكرد شخصي مشخص شده باشد و تحسين دانش آموز در طول خطوط توسط Harris و Jarvis توصيف شده دريافته هايشان از تحقيق خودشان با student teacher كه تصاوير فرهنگي بر ذهن معلمان آينده چيره مي شوند افراد جاذبه اي هستند كه زندگي كساني را كه با آنها زندگي مي كنند را تغيير داده اند.
البته، موضوع اشتباهي درباره معلمان وجود ندارد كه يادآوري شود يا درباره معلمان جديد كه مي خواهند روش ها و شيوه هاي معلماني را كه قبلاً تجربه كرده اند را تقليد كنند ( سرمشق قرار دهند ) .
نه مدرك دليلهاي معلمان و دانشجويان تعليم و تربيت در گير در پروژه ها كه اين كتاب بر اساس آن مي باشد بسياري مفهوم الهامي ، جاذبه و علاقمند معلم خوب را به وسعت ناديده گرفتن يا اثبات كردن ديگران اولويت بندي كرده اند مهارتها و كيفيتهاي نامشخص كه يك معلم موفق ممكن است بدان نياز داشته باشد. ما همچنين بايد موافق باشيم كه در زمانيكه مدلهاي تخصصي آموزش مرحله مركزي ظاهر مي شوند، جنبه هاي حدسي، ذاتي و گروهي آموزش نياز به ستايش دارد. هنگاميكه Hartley به طور تأثر انگيزي مي پرسد: براي معلم در اين ناحيه بدون جاذبه كه كلاس قابل قبول ناميده مي شد لذت كجاست؟ …اكنون رابطه آموزشي چيست هنگاميكه قرارداد جايگزين اعتماد مي شود؟
اگرچه، مشكلاتي با مفهوم موضوع جاذبه دارد وجود دارد يكي قبلاً اشاره كردم و هنگاميكه دانشجويان تعليم و تربيت پرسيده مي شوند تا در جمع آوري مجدد آموزش خوب توضيح دهند ظاهر مي شود. در حاليكه براي آنها كيفيت هاي حفظ كردن از قبل خلق و خو تقبل انصاف مهارتهاي ارتباطي خوب يا اشتياق مسري براي ناحيه موضوع اينها اغلب در مبهم ترين واژه ها بيان شده اند يادآور بيش از اندازه فراوان بودن مفاهيم از شخصيت و در موضوعات تكنيك موفقيت كمتري دارد. چيزي كه بتواند خيلي خطرناك و خيلي غير كمكي را به پزشكان اثبات كند. قطعاً به ندرت ارجاع در اين روايت ها از قبيل طراحي، آمادگي مهارتهاي مديريت كلاس يا ارزيابي پيشرفت دانش آموزان وجود دارد.
اغلب داستانهايي كه ما بخاطر داريم و درباره آموزش خودمان گفته مي شود چندان درباره آنچه كه ياد گرفتيم نمي باشند، اما درباره اين است كه چگونه و با چه كسي ياد گرفتيم. داستانهايي درباره معلماني كه دوست داريم معلماني كه از آنها متنفريم و معلماني كه از آنها مي ترسيديم وجود دارد.
هميشه در چنين داستانهايي تأكيد بر معلم بعنوان شخصيت است و هميشه مفهوم اين است كه معلمان خوب به نسبت ساخته شدن متولد شده اند، كه كيفيت هايشان به نحوي ذاتي مي باشند و شايد حتي به ارث برده باشند.
مشكل اضافي بلافاصله آشكار مي باشد: اگر كيفيت هاي مشخص شده آموزش خوب ذاتي باشند چه اميدي دانشجوي تعليم و تربيت از كسب آنها بعنوان درك ناقص دارد، يا حتي از دانستن اينكه چگونه آنها را كسب كرده اند؟ و چگونه ممكن است معلمان دانشجويان تعليم و تربيت در دستيابي به چنين هدف مشكلي مشاركت كنند؟ همانگونه كه دالتون مشاهده مي كند، كابوس معلم پر جذبه اغلب اثر نامناسبي از ايجاد زندگي خيلي مشكل براي معلمان دارد هنگاميكه در موقعيت كلاس آنها را كشف مي كنند كه نمي توانند رقابت كنند يا بلافاصله به شيوه تنها معلم مؤثر آنها مي توانند از روزهاي مدرسه شان به ياد آورند مد نظر داشته باشند.
يك دليل براي اين پيشنهاد خواهم كرد اين است كه رقابت ناموفق ( بي حاصل ) از چنين مدلهاي نقش معمولاً براساس برداشت غلط (سوء تفاهم) ساده مي باشد: برداشت غلطي كه اگر چه موهبت (جذبه) معلم شكل گرفته ظاهر مي شود و از معلم نشئت مي گيرد در اصل خصيصه اي است كه بخاطر معلم توسط دانش آموزشان تبادل نظر شده است.
اين برداشت غلط خاص حداقل تا حدودي توضيح مي دهد كه چرا دانشجويان تعليم و تربيت اغلب به هزينه شان كشف شده اند در حاليكه ممكن است براي طراحي درسها از معلمان قبلي شان براي كنترل دانش آموزان مشكل امكان پذير است، چگونه كار جالب وقابل دسترسي ايجاد كنند يا چگونه اعتماد به نفس و انگيزه را از طريق ارزيابي حساس و سازنده افزايش دهند، اغلب وظيفه مخرب و بيهوده اي كه رفتارشان را از ارائه خود جستجو كنند.
پروژه مفيد براي دانشجويان تعليم و تربيت، تلاش براي بررسي اين است كه چرا دانشجويان تعليم و تربيت در معلمان به شيوه هايي كه آنها انجام مي دهند منصوب شده اند. پروژه اي كه ممكن است شامل شناسايي ويژگي هاي حرفه اي و شخصي خاص و تكنيكهايي كه دانش اموزان به نظر مي رسد به طور مثبتي به معلم پاسخ دهند. چنين روشي ممكن است قطعاً به منحرف كردن ذاتي خط ديگري در كلام موضوع پرجذبه كمك كند كه ممكن است قابل قبول يا مطلوب براي تقليد كيفيت هاي پرجذبه درك شده اند از مدل معلم نباشد، ارائه آن ؟//// هنگاميكه بايد در رابطه با اظهارات هنري معلمان بحث كنم، ظرفيت پنهان كردن تعدادي از كمبودهاي آموزشي را دارد و در واقع ممكن است مستعد درك باشيم در شرايط ديگر بعنوان تمرين بد ويژگي رايج معلم پرجذبه اين است كه معلم ارائه شده بعنوان دستيابي موفقيت اغلب در شيوه هاي نامعمول از قبيل شيوه هايي كه كار كمتري براي انجام با چنين موضوعات معمولي (دنيوي) بعنوان طراحي و آماده براي درس ها را دارند. برعكس معلم پرجذبه اغلب بعنوان با تأمل آمدن به كلاس و قابل اعتماد در موضوع دانش شان محبوبيت ذاتي و توانايي نامحسوس براي سر ذوق آوردن دانشجويان ارائه شده است. نه به طور غير رايجي اين معلم بعنوان چيزي از يك عصيانگر سازماني شكل گرفته است نه فقط گرفتن (دنبال كردن) رفتار متضاد به برخي قوانين بي اهميت (جزئي) مدرسه اما شناسايي دقيقتر جمعيت دانش اموز به نسبت اعضاي كاركنان ديگر به شيوه هايي كه يكي ممكن است بخواهد يا بعنوان Teacher educater براي خاطر دستيابي به فعاليت  آموزشي موفق مأيوس شود.
معلمان پرجذبه در فرهنگ رايج : بخاطر دهندگان و رابط ها همانگونه كه اشاره كردم فقط معلمان واقعي نيستند كه معلماني جديد با مدلها و كليشه ها ايجاد مي كنند. مفهوم معلم پرجذبه در فرهنگ رايج (متداول) ذكر شده است در سالهاي اخير در ويژگي فيلم درباره مدارس و آموزش و اگر دانشجويان تعليم و تربيت كا صحبت كرديم در كورد چنين اظهاراتي بر حسب مدلهاي نقش آنها اغلب اين گونه انجام مي دهند به شيوه توصيف يا تأييد بيانات (محاسبات) معلمان پر جذبه كه از روزهاي مدرسه شان به خاطر دارند. بنابراين يكي از معلمان جوان در پروژه تمرين انعكاسي شركت مي كند پيتر ويژگي هاي شخصي را كه احساس مي كرد بايد داشته باشد و بايد بعنوان معلم نشان مي داد را در تكليف مكتوب اش اشاره كرده است، معلم در فيلم student Deliver وصف شده است (در نقش كسي ظاهر شده است).
فيلم student Deliver بر اساس داستان واقعي معلمي در كاليفرنيا مي باشد كه از طريق كار سخت زياد و حمله قلبي تمامي دانش اموزانش را درك مي كرد كسانيكه ضرورتاً دانش آموزان خياباني از Puerto Rico بودند كه جايي در زندگي نداشتند براي قبول شدن در امتحان حسابشان … اگر به چيزي در طول آن خطوط با دانش آموزان مي رسيد كسانيكه فكر مي كردند موفق شدن در هر چيزي غير ممكن است و چيزي موقعيت را در زندگي شان تغيير نخواهد داد كه حيرت انگيز خواهد بود.
مفهوم سازي پيتر از معلم خوب مرتبط بر دو گونه رايج از آموزش خوب است، كه من هر يك را در كلام موضوع پرجذبه گنجانده ام، معلم بعنوان پرستار و ديگري معلم بعنوان ناجي سابق كه خصوصاً در فيلمهاي Holly Wood درباره معلمان وشاگردانشان رايج بود بر آنچه كه من طبيعي مي ناميدم به نسبت جنبه هاي علمي آموزش پيشنهاد مي كرد كه افراد جوان مخصوصاً كسانيكه بعنوان دردسرآفرين شناسايي شده اند زودتر يا بعداً به آنچه كه گاهي اوقات ” تعليم عشق ” ناميده مي شود پاسخ خواهند داد، خودشان را از مفاهيمي كه هر كس در سيستم بزرگتر عليه آنها كار مي كند محروم مي سازد و دانش آموزان بهتر از لحاظ رفتاري و علمي مي شوند.
از ميان شناسايي با بزرگسال دلسوز همانگونه كه Boler اظهار مي دارد با رضايتي به Foucault چنين تعليماتي درباره آموزش كودكان براي دروني كردن خودكنترلي از تعليم ” عشق مادري ” مي باشند.
اساس آنها متكي به مفهوم سازي ” مادر پاكدامن ” مي باشد كه در روزهاي اوليه آموزشي ايالتي سابق در آمريكا و هر جايي ديگر رايج بودند هنگاميكه تحصيل خودش بعنوان كنترل اجتماعي توسعه علمي ديده شد و هنگاميكه اكثريت معلمان خانم بودند.
مفهوم معلم ناجي همچنين در تصوير (بازنمايي) فيلمي زندگي كلاس رايج است، مخصوصاً هنگاميكه چنين فيلمهايي خودشان را بطور خاصي با موضوعات اجتماعي مرتبط به طبقه و نژاد درگير مي كند.
اينجا معلم بعنوان كسي كه وارد ناتمام شده ارائه شده، بطور سمبليك با افراد جوان بدرفتاري مي كند، اول اعتماد به نفس شان را جذب مي كند سپس به آنها دنياي ديگري نشان مي دهد و سپس اگر واقعاً موفق باشد برخي از آنها را به دنياي ديگري مي برد. ويژگيهاي معلم ناجي توسط Claudia Mitchell و Sandra weber در كتابشان Rein venting our selves بعنوان معلم خلاصه شده است.
اين مؤلفان عقيده دارند كه توضيحات معلمان موفق محبوب و قهرمان در متون غير واقعي معمولاً توسط عشق گرايي (دل باختگي) مشخص شده اند و آنها همايش هاي ذيل را درون آنچه كه چنين معلماني گرايش به ثبت نام دارند ارائه كرده اند.
اگر چيز قابل سرزنش (نكوهيده) وجود نداشته باشد، درخواستن به كمك تهيدست دانش آموزان under performing براي خوب انجام دادن سپس نبايد مهم باشد كه اين انتهاها بطور غير معمولي يا شيوه هاي احتمالي بدست آمده اند يا اينكه تا حدودي بخاطر معلم اجرا مي شدند، مسئله با خانم جانسون و آقاي تاكري اين است كه اگرچه آنها بعنوان آدمهاي سركش (خودرأي) ارائه شده اند آنها ضرورتاً شخصيت هاي محافظه كاري مي باشند كه هر يك از آنها گفته مي شود به او ميان بخشهاي پروژه Enlightenment عمل كرده اند نه با هدف حمله به شرايط اجتماعي كه نابرابريهاي در پيشرفت تحصيلي بعنوان توليد شهروندان بهتر از طريق تماس با فرهنگ بالا و رفتارهاي قابل احترام و ارجعيت هاي فرهنگي ايجاد مي كنند.
در هر حالت نكته اي كه هوشياري دانش آموزان مشخص شده از طريق جايگزيني فرهنگ كلاس از ناهمگوني صوتي مي باشد توسط رقابت براي اجازه سخن و تبادل اهانت ها با فرهنگ جديد بحث كلاسي برجسته شده توسط شنيدن و نوبت گرفتن با روحيه مشترك عمل گروهي مشخص شده است.
ماهيت محافظ كارانه اين معلمان كه عليرغم ارائه شان بعنوان ناجيان و اشخاص خاص (غير متعارف) ممكن است بعنوان همكاري داشتن با او تأييد گرايشهاي فرهنگي و اجتماعي ذاتي ميان سيستمهاي تحصيلي هم در عدم پذيرش برنامه آموزشي كه آنها توصيف كرده اند و هم در تمرينات كلاسي كه اتخاذ كرده اند اشاره شده است………..