شناسه پست: 13465
بازدید: 386

کودک و مدرسه

فهرست مطالب
کودک و مدرسه
مقدمه : 1
موقعيت کودک در خانواده 4
عشق مادر به فرزند 9
نگرشهاي والدين : 9
اضطراب و مراقبت بيش از حد 10
نگرش نسبت به بيماريها 14
کودک 16
خانه 23
مدرسه 27
بلوغ 40
تغییرات جسمانی 42
نتیجه  48
مقدمه :
شرايط متعددي وجود دارد که در دوران بارداري جنين را تحت تاثيرات نامطلوبخود قرار ميدهد : در اين فصل ما به توضيح آن دسته ازشرايط نامطلوب که به روي کودک اثر دائمي ميگذارند مي پردازيم ، که اين خود ممکن است براي معلمان جالب باشد.
صدها بيماري ژنتيکي يا ارثي درکودکان بوجود مي آيد که مربوط به والدين بوده و پيش از بارداري مادر ، عمل مي کنند: يعني والدين داراي ژن بيماري خاصي مي باشند که در بارورينطفه و شکل گيري آن ، تا ثير دايمي مي گذارد، مانند : بيماري فنيل کتونوريا و بيماري فيبروکيستي لوزالمعده . اگر پدرو يا مادري ،يکي از اين بيماري هاي ژنتيک را داشته باشند ، از هر چهار کودک آنها ، يکي به اين بيماري مبتلا خواهد شد. ( اگر کودکي از يک خانواده ، اين بيماري را داشته باشد ، از هر چهار کودک ديگر ، يکي از آنها به اين بيماري دچار خواهد شد.)
برخي بيماريها در ارتباط با جنس کودک است و تنها در يک جنس ديده مي شود ، مانند بيماري هموفيلي که به علت غالب بودن برخي از ژنها ، پديد مي آيد و از دو کودک خانواده ، يکي را مبتلا مي سازد .
گاه با وجودي که هيچ زمينه ي بيماري از گذشته ، در خانواده ديده نمي شود ، ولي کودک ، از هنگام تولد ، شرايط غير عادي و غير طبيعي دارد . بدون ترديد بيماري او ژنتيکي است .
گاه نيز در بعضي از خانواده ها گرايش به حاملگي چند گانه ( مانند دوقلو )‌ و يا داشتن فرزندان کم وزن وجود دارد . عوامل ژنتيکي در شکل گيري شخصيت و هوش کودک نقش تعيين کننده اي دارند . البته عواملي مانند هوش و شخصيت ، و همچنين عوامل محيطي ، يعني نحوه ي پرورش و تربيت والدين نيز موثرند . به عبارت ديگر اگر زوجي دوران کودکي را در خانواده اي سرشار  از عشق ، محبت و شادماني پرورش يافته باشند ، به احتمال زياد فرزندان شادتري تربيت خواهند کرد . والديني که خود ، دوران کودکي را بدون عشق و محبت پشت سر گذاشته اند کمتر قادر به داد و ستد محبت هستند . آنها فرزندانشان را طرد مي کنند و مورد بي مهري قرار مي دهند . در نتيجه کودکانشان نيز واکنشهاي عاري از مهر و محبت نشان خواهند داد . حتي روشهاي تنبيه و انظباطي که در دوران کودکي به کار گرفته مي شود نيز مستقيما بر نسل بعد اثر مي گذارد . به بيان ديگر ، کساني که در کودکي تنبيه بدني شده اند ، براي آنکه در بزرگسالي همان روشها را در مورد فرزندان خود به کار گيرند ، مستعد تر هستند . اين گونه افراد معتقدند که هيچ کس از کتک خوردن صدمه و آسيبي نديده است . اما در واقع همان کتکها باعث شده اند که آنها براي تربيت کودکان خود از چوب استفاده کنند .
برت مي گويد : کودکان به نسبت خانواده هايشان داراي بهره هاي هوشي متفاوتي هستند . بهره ي هوشي فرزندان افراد تحصيل کرده و متخصص 120 ، افراد غير ماهر 100 و کارگران غير ماهر 90 است . يعني فرزندان افراد غير کارگر ، تقريبا 5 برابر بيشتر از فرزندان طبقه کارگر ، استعداد و توانايي ورود به دانشگاه را دارند . و نيز در حالي که افراد غير کارگر بيشتر از افراد طبقه کارگر هستند ، با اين وجود تعداد فرزنداني که بهره ي هوشي لازم براي ورود به دانشگاه را دارند ، متجاوز از 5 برابر فرزندان غير کارگرند ، در مقابل نصف فرزندان افراد غير کارگر با بهره هاي هوشي مناسب به دانشگاهها راه مييابند . در اين جا سخن درباره ي زمينه هاي ارثي و ژنتيکي هوش و بحث و جدل هميشگي اعتبار سهم اين عامل و يا عامل محيطي نيست ، بلکه درباره ي نحوه و چگونگي تربيت است .
يکي از عوامل مهم رواني در تربيت کودکان ، تعداد سالهاي زناشويي قبل از حاملگي است . طبعا کودکي که بعد از 15 سال زندگي زناشويي به دنيا مي آيد ، مورد محافظت و مراقبت بيشتري قرار مي گيرد و براي لوس شدن ، ميدان وسيعتري دارد . از ديگر عوامل مهم رواني  ، سن والدين ، علاقه ي آنها به داشتن فرزندي از جنس خاص و تعداد فرزندان است . به طور حتم فرزندي از جنس مطلوب پدر و مادر مي باشد ، به علت تبعيضهاي گوناگون ، لوس شده و در مقابل ، فرزندي که از جنس نامطلوب است ، طرد مي شود .
موقعيت کودک در خانواده
ترمن در گزارش خود مي نويسد : 65 درصد از کودکان با قريحه و استعداد که بهره هاي هوشي 140 و بالاتر دارند ، فرزند اول خانواده هستند . مطالعات گسترده ي ديگري نشان مي دهد که :
در يک خانواده پر جمعيت ، بهره ي هوشي ، در فرزندان بعدي کمتر است . البته عوامل محيطي تا حدودي در اين امر نقش دارند . زيرا احتمالا مادر وقت کمتري را به آنان اختصاص داده و يا مسن تر شده است .
لين و استون معتقدند که بزرگترين و کوچکترين فرزندان يک خانواده و با تنها فرزند يک خانواده ، از ديگر فرزندان آن خانواده باهوشتر است . اين مساله با شرايط محيطي ارتباط دارد ، زيرا از نظر ژنتيکي قابل توجيه نيست در خانواده اي که بيش از دو يا سه فرزند دارند ، بهره ي هوشي نخستين فرزند از بقيه ي خواهران و برادران بيشتر مي باشد ،‌علت اين امر به طبقه اجتماعي آنها مربوط مي شود . طبعا زوجهايي که به طبقات اجتماعي بالا تعلق دارند ، در مقايسه با طبقات پائين تر قرزندان کمتري دارند . در خانواده هايي که تنها ، دو فرزند وجود دارد . اگر فاصله زمان تولد آنها طولاني باشد ، هر دو از ميانگين بهره ي هوشي بالائي برخوردار خواهند بود . ميانگين بهره ي هوشي دوقلوها احتمالا 95 است .
بدون ترديد نتيجه گيري از مطالعات مختلفي که در زمينه ي ارتباط بين تولد و مشخصات رواني کودک انجام گرفته ، بسيار دشوار خواهد بود .
عوامل اجتماعي :
سوء تغذيه مادر در دوران بارداري با کم وزني نوزاد همراه است زيرا جنين در نتيجه نارسائي در جفت از سوء تغذيه رنج خواهد برد . تعداد سلولهاي مغز جنين ، تا حد زيادي ، در ماههاي آخر بارداري تعيين مي شود ، بنابراين سوء تغذيه ، بر مغز کودک اثرات مداوم خواهد داشت . در دو قلو ها همزاد کوچکتر ، به طور متوسط بهره ي هوشي پائين تر و کمتري از همزاد ديگرش خواهد داشت . و اين امر تا حدودي مربوط به تاثير سوء تغذيه در رحم مادر ، است . علاوه بر اين ، بين اندازه کودک در هنگام تولد و وزن و قد او در سالهاي بعد از همبستگي معني داري وجود دارد . عوامل پس از تولد نيز به رشد و نمو کودک مربوط خواهد بود .
– در مادران مسن احتمال داشتن فرزندان مونگل ، دوقلو ، مبتلا به هيدروسفال ، لب شکري ، شکاف کام و بيماري قلبي مادر زادي ، بيشتر از مادران جوان است ، همچنين پدران مسن در مقايسه با پدران جوان بيشتر مسئول تولد کودک مبتلا به عقب ماندگي در زمينه هاي مختلف ( رشد جسمي يا رواني ، بد شکلي جمجمه يا کري مادرزادي ) مي باشند .
فاصله مابين تولد ها نيز عامل مهمي است . هر اندازه اين فاصله کمتر باشد ، کودک کوچکتر بهره ي هوشي کمتر خواهد داشت .
ميانگين وزني کودکاني که مادرانشان در دوران بارداري معتاد به سيگار بوده اند ، کمتر از کودکان ديگر است . به همين علت ، فرزندان سيگاري ، در سالهاي نخست مدرسه ، در مقايسه با بقيه کودکان ، جثه کوچکتري دارند .
ميانگين بهره ي هوشي کودکان در خانواده هاي پر جمعيت ، کمتر از کودکان خانواده هاي کم جمعيت است ،‌در عين حال که مساوي گرفتن عوامل اجتماعي ديگري که احتمالا در اين زمينه مسئوليت دارند ، بسيار دشوار خواهد بود .
– عوامل اجتماعي آشکاري که اثرات چشمگير و قابل ملاحظه اي بر کودک دارند بي سوادي والدين و ازدواج اجباري به علت حاملگي قبل از ازدواج است سن ازدواج نيز عامل مهمي است . از هر چهار زني که بين سنين 16 تا 18 ، ازدواج مي کنند ، يکي از آنها قبل از رسيدن به بيستمين سالگرد زناشويي از همسر خود جدا مي شوند ، در حالي که اين رقم در مورد زناني که بين 23 تا 27 سالگي ازدواج مي کنند يک در 16 است .
عوامل مهم ديگري نيز از قبيل شرايط جغرافيايي ، فصلي و نژادي ، بر کودک تاثير مي گذارد در حاملگي هاي فصل بهار و تابستان ، ناهنجاريهاي مادر زادي از قبيل اسپينابيفيدا در اثر اختلال دو لوله هاي عصبي ، بيشتر و فراوانتر ديده مي شود . در کشور فنلاند ، بيشتر دوقلو ها مربوط به حاملگي در فصل تابستان هستند و در فصل زمستان ، حاملگي ها کمتر منجر به زايمان دو قلو مي شود . محققان در مواردي مانند جا به جايي لگن خاصره و يا بيماريهاي قلبي مادر زادي ، عوامل فصلي را دخيل دانسته اند . در آمريکا ، کودکاني  که محصول حاملگي هاي تابستاني گرم هستند ، آمادگي زيادي براي ابتلاء به بيماري اسکيزوفرني دارند ، همچنين علت پاره اي از بيماريهاي ديگر را نيز ، عوامل جغرافيايي تشخيص داده اند . براي نمونه تولد کودکان آنسفالي ( نوزادان شديدا عقب مانده ) در شهر بلفاست 50 بار بيش از شهر ليون است . تفاوت هاي نژادي را نيز در به وجود آوردن بدشکلي هاي عضوي و بيماريهايي مانند اسپينابيفيدا و پلي لاکتيکي ( انگشتان زائد ) ، دخيل دانسته اند .
چرا او چنين است ؟
چرا او چنين است ؟ بسياري از معلمان درباره برخي از دانش آموزان بد رفتار و عجيب و غير عادي اين سئوال را از خود ( و همنکارانشان ) مي پرسند . سعي ما بر اين است تا در اين فصل ، پاسخ مناسب به اين سئوال داده شود و به عنوان موضوع اصلي اين فصل ، مشکلات رفتاري فرد ، مورد بحث قرار گيرد .
شخصيت و هوش کودک تا حدودي ارثي و تا حدي نيز حاصل محيط اوست بنابراين مشکلات رفتاري کودک از تعارض و کشمکش وجودي او ،‌رشد ذهني و شخصيتي و نگرش والدين و احتمالا همسالان و معلمانش ناشي مي شود . اگر والدين سختگير داراي فرزندان راحت تر و آرامتر و معلمين نيز داراي شاگرداني به همين خصوصيات بودند ، زندگي براي طرفين ، به مراتب شيرين تر و آسانتر مي شد ( البته لازم به يادآوري است که اين امر از نظر ارثي غير ممکن مي باشد . ) ………………