شناسه پست: 13680
بازدید: 452

آسیب شناسی

فهرست مطالب

تعريف آسيب شناسي : 4
آسيب شناسي اجتماعي يعني شناخت ريشه اي بي نظمي هاي اجتماعي . 4
هدفهاي آسيب شناسي اجتماعي : 7
3ـبرخوردودرمان بنابه دلايل پيدايش آنها. 9
2ـانواع مناسبات : 10
1ـمناسبات كاري : 10
2ـكاركردنامناسب : 12
فرهنگ : 13
بخشهاي اصلي فرهنگ : 15
كاربردارزشها: 17
انواع هنجارها : 19
عوامل بنيادي ايجاد كننده نظام گسيختگي : 28
انواع كيفرهاي اجتماعي : 30
دگرگوني فرهنگي: 36
پس افتادگي فرهنگي : 37
انحراف اخلاقي : 38
تقسيم بندي انحرافات اجتماعي: 41
انحرافات فردي وگروهي : 41
انحراف اجتماعي: 42
2-وسايل كج روي: 43
بي نظمي اجتماعي: 44
تعريف كاربردي جرم: 45
نشانه هاي محله هاي جرم خيز: 47
نشانه هاي افراد خطرناك: 48
1-بي تفاوتي عاطفي: 48
2- بي ثباتي شخصيتي: 49
3- خودخواهي وخود محوري : 49
1-تعيين واجراء قوانين دقيق مادي ومالياتي 49
4-پرخاشگري: 50
روسپي گري: 50
درژاپن  به روسپي باديد مثبت گري : 54

تعريف آسيب شناسي :
 آسيب شناسي اجتماعي يعني شناخت ريشه اي بي نظمي هاي اجتماعي .
استفاده ازاين واژه به خاطراين است كه هماننديهاي بين پيكره جامعه ازنظردانشمندان وانشهاي اجتماعي وپيكره انسان دردانشهاي زيستي وجوددارد.به طوريكه نخستين واحددرجسم انسان سلول است .مجموعه سلولهاي يك بافت رابه وجودمي آورد .مانندبافت روده ،معده ،مخاط بيني .
مجموعه ازبافتها اندام رابوجودمي آورندماننداندام :بينايي وغيره .ومجموعه اندام دستگاه رابه وجودمي آورد مانند: دستگاه گوارش ،گردش خون ،دفع ادرارومجموعه چنددستگاه روي هم اورگانسيم موجودزنده ياانسان راسبب مي شود.
پس هرانسان ازمجموعه دستگاههاي :عصبي ،تنفسي ،گردش خون ،گوارشي ودفع ادرارتشكيل شده است .همين وضعيت درموردجامعه نيزقابل بحث مي باشد .به طوريكه سلول درجامعه يك فردمي باشدويك اورگانسيم انساني كل جامعه مي باشد.بافت گروه مي باشدودستگاه طبقه اجتماعي .حال همچنان كه يك تك سلول دربدن ماشروع به رشدياتكثيرناموزون بيرون ازقاعده كنداصطلاحاَآن بافت سرطاني شده است .اگرآن سلول رادرمان نكنيم بايستي در انتظارسرطاني شدن كل وجوديك انسان باشيم .به همين ترتيب انتظارمرگ آن فردراداشته باشيم .
درجامعه نيزاگرافرادناراضي مشكل دارناگام ويامحروم پديدآيندوآنان احساس منفي نسبت به اجتماع خودپيداكنند و تعدادآنهاافزايش يابدآنان بارفتارهاي خلافكارانه وضداجتماعي سلامت كل جامعه رانيزبه خطرمي اندازد.بنابراين آسيب شناسي اجتماعي مانندآسيب شناسي وروانشناسي زيستي براين باوراست كه پيشگيري ازدرمان آسانتر،ارزانتر وكارآمدترمي باشد.وهمينطورپيشگيري ازپشيماني بهتراست .وآنگاه كاري منطقي ونتيجه بخش خواهيم داشت كه به اين پاسخ رسيده باشيم كه :چه بكنيم تا مشكلي پديدنيايد؟به طوريكه درروانشناسي زيستي براي نمونه مي گويندكه زيرآفتاب مستقيم زيادقرارنگيريد.خوراكيهاي سوخته ،ته ديك سوخته سيب زميني سوخته رانخوريدمواد شيميايي راكه به غذاهاي كنسروي اضافه مي كنندازآنهايي كه مي توانندسرطان زاباشندازخوردن آنهاپرهيزكنيد سيگارنكشيد.دربرابرپرتوهاي ايكس (x)بيش ازچهاربارقرارنگيريدمانندعكس برداري .تااينجا پيشگيري مي باشد يك مرحله بعدازآن چكاپهاي شش ماهه ويك ساله است .مثلاَازآنجايي كه روي چهل وپنج سال احتمال سرطان پرستات درآقايان زيادمي باشدبه جاست كه هرمردچهل وپنج ساله ،سالي يك بارپرستاتش راموردمعاينه قراردهدوهمينطورميزان اسيدفسقات يا(P,G,A)رااندازه گيري كندتاروشن شودكه دفع پرستات اونگران كننده است ياخيروازآنهايي كه خانمها درمعرض سرطان واژون هستنديادرمعرض دستگاه زنانگي مي باشندخوبست كه سالي يك بارآزمايش پاپ اسميرراانجام دهندويامعاينه شوندواگرخدايي ناكرده وضعيت نگران كننده اي دربخش پرستاپ درآقايان ودربخش رحم ،پستان ،واژن خانمهاباشنديعني ملكنتي (يعني سرطان )تشخيص داده شودحتماَباخارج كردن رحم درخانمهاويابيرون آوردن پرستات درآقايان متاقازتادچارسازي همه سلولهابه ملكنتي ياسرطان پيشگيري كنيم .
پيش ازمتاتازشيمي درماني انجام مي گيردكه درصورت عدم موفقيت ممكن است كه فردبميرد.به همين ترتيب يك جامعه نيزمي تواندمانندفيزيولوژي يك انسان كه به كام مرگ مي رودسقوط كرده نابودشده واز بين برودبنابراين همچنان كه براي پيشگيري ازمرگ هاي نابهنگام مي توان باتوجه به مشاهده هاي ژنتيكي پيش ازازدواج وتوجه به عوامل دوران بارداري وتغذيه ،بهداشت جسمي نيرومنددرمقابل بيماري داشت .بابرنامه ريزي درزيست اجتماعي تقسيم نسبي عادلانه دارايي ها،توزيع منصفانه وبرنامه ريزي براي متولدين بعدي وپيش بيني كادرمسكن ،بهداشت وغيره براي آنان ازپيدايش افرادضداجتماعي قانون گريز،قانون بسته (زندان )وكساني كه شيشه اتومبيل مي شكنند وغيره جلوگيري كرد.
حال كه مي توانند به جامعه خسارت جبران ناپذيري واردكنندپيشگيري كنيم .

هدفهاي آسيب شناسي اجتماعي :
1ـشناسايي آسيب هاي اجتماعي وعوامل ايجادكننده آن :گفتني است كه ماناهنگامي كه ازعلل وريشه هرمشكلي بي خبرباشيم درمان ،برطرف سازي وبهبودبخشيدن به آن حدوداَناممكن مي باشد .پس بنابراين به جاخواهد بودكه مابراي ريشه يابي علل طلاق ابتدابه دلايل ازدواجهاي نادرست ودسته پايين .زيراازنظراستاددرس طلاق پايان زندگي نيست ولي طلاق مي تواندپايان يك ازدواج نادرست باشد.
2ـپيشگيري :به طوري كه براي پيشگيري ازپيدايش وگسترش بزهكاران تنهايك راه وجوددارد.اصلاح ساختارخانوادگي محيط زيست همگاني دربخش خانواده بايدموردآموزش قرارگيرد.بهسازي ايرادهاي ازدواجهابرطرف شودوبه خانواده ها اين پيامهادرآغاززندگي بايستي انتقال پيداكند:«1ـآنگاه خانواده اي مجازبه بچه دارشدن است كه به طورنسبي اطمينان داشته باشدكه فرزندشان آنگاه بايدبه دنيابيايد كه دست كم ازخودشان خوشبخت ترباشد.بنابراين خانواده هابايدبدانندكاركردامروزه آنهاخوشبختي وبدبختي آينده فرزندان آنهاسبب گشته وآينده فرزندان آنهاخوشبختي وبدبختي خودآنهاراسبب مي شود.
چيزي كه بسيارمهم است كه بايدتوجه شودكه هرخانواده اي خوشبخت يا بدبخت بالقوه آينده است حال به فعل شدن آنهابه يك خوشبخت واقعي وبدبخت واقعي به چگونگي ايجادفضاي ايمن ويامضطرب خانوادگي وهمين طورشناخت نيازهاي رفاهي فرزندان وبرآوردسازندگي نيازهاي بهنجارآنهاست دريك مثال مكان خانوادگي يااجتماعي ،برنامه ريزان اجتماعي باتوجه به اين نكته كه خانواده خودنيزازسوي عوامل اجتماعي ثأثيرمي پذيرد يعني خانواده متصل اجتماع مي باشد.بنابراين براي داشتن خانواده هايي استانداردوپذيرفتن برنامه ريزان ارشداجتماعي بايدبه سه چيز برخورد كنند:1ـبرخوردبافقرونداري ،2ـبرخوردباجهل وناداني ،3ـبرخوردباترس . كه دراين راستابرخوردبافقرونداري لازمه داشتن توسعه اقتصادي است .
برخوردباجهل وناداني لازمه داشتن توسعه فرهنگي جامعه مي باشد ………..