شناسه پست: 15296
بازدید: 429

طریق کمال فهرست مطالب
ساسانيان 1
خلافت امويان و عباسيان 21
صـفاريان  261 -287 24
سامانـيان 27
دولت علويان طبرستان 31
دولت علويان گيلان و ديلمان 31
علويان طبرستان 31
زيديه 31
ادريسيه 31
قاسميه 32
حسنيه 32
دولت علويان طبرستان 32
قاجـاريه 39
قلمرو حكومتي قاجاريه در ايران زمين 39
مرزها و دگرگونيهاي آن 41
1 . در شمال 41
2. در شرق 46
تحديد مرزهاي شرقي ايران 49
4 . در جنوب 52
پايان سخن 53
انقلاب مشروطه 55
انقلاب چگونه آغاز شد؟ 55
صدور فرمان مشروطيت 55
مظفرالدين شاه هنگام افتتاح مجلس شوراي ملي 56
محمد علي شاه 57
اصالت نهضت مشروط خواهي 58
کودتاي شاه 60
قيام آزاديخواهان 61
ورود نيرهاي بيگانه به کشور 62
فتح تهران 63
مشروطه دوم 64
اولتيماتوم روس 65
فتح ايران به دست مسلمانان در زمان خلفاي راشدين 68
طاهـريان 205 – 259 74
آل بويه 320 – 440 77
اسماعـيـليـه     473 – 654 83
غـزنويان 94
رضا شاه 99
محمدرضا شاه 99
زنـديه ر 1209 – 1163     ه. ق 108
مـغـول 110
صـفـويان 117
شاه اسماعيل صفوي 117
اتابكان و خوارزمشاهيان 133
ايران در هزاره اول ق.م. 140
گوتي ها 143
ميتاني ها 143
كاسي ها 144
اورارتوها 145
مانايي ها 146
ساسانيان
حكومت خاندان ساساني در ايران ، پس از انقراض دولت پارتي (اشكاني) به مدت چهار قرن دوام يافت. در تاريخ آغاز حكومت اردشير اول ، نخستين شاهنشاه ساساني ، ميان محققان اختلاف جزئي (در حدود سه سال) است. ما در اينجا محاسبه ” نلدكه ” را بر محاسبات ديگران ترجيح و آن را ملاك قرار مي دهيم . بنا به محاسبه نلد كه ، نخستين سال شاهنشاهي اردشير اول ساساني (يعني ، سالي كه در آن به شاهنشاهي رسيد) با بيست و پنجم و بيست وششم سپتامبر سال 226 مسيحي (مطابق با سال 538 سلوكي) آغاز مي شود كه سال حكومت دولت ساساني بر سرتاسر ايران است و پايان حكومت اين خاندان ، در سال 651 يا 652 م. است كه سال كشته شدن يزدگرد سوم آخرين پادشاه ساساني در مشرق ايران است . بنابر اين ، حكومت ساسانيان بر ايران بيش از چهار صد سال (426 سال) ادامه داشته است .در اين چهار صد سال ، دولت ساساني يكي از دو دولت بزرگ جهان متمدن آن روز (در آسياي غربي) بوده است كه مرزهاي آن در مشرق ، تا دره رود سند و پيشاورو در شمال شرقي ، گاهي تا كاشغر كشيده شده بود . در شمال غربي ، تا كوههاي قفقاز و دربند در ساحل درياي خزر و گاهي هم ، تا درياي سياه مي رسيد و در مغرب ، رود فرات به طور كلي مرز اين دولت با حكومت روم و جانشين آن يعني روم شرقي با بيزانس بود . البته ، گاهي اين مرز خيلي فراتر از رود فرات مي رفت و گاهي هم به اين سوي فرات منتهي  مي شد ، ولي صرف نظر از كششها و فشردگيها مي توان رود فرات را مرزي طبيعي ميان دو دولت بيزانس و ساساني دانست .دولت بيزانس كه در مشرق متصرفات خود با دولتي نيرومند مانند دولت ساساني سروكار داشت و آن را قويترين خصم خود مي دانست ، گرفتاريهاي زيادي هم در مغرب و هم در شمال متصرفات خود به خصوص در اروپا داشت . اين گرفتاريها ، مانع از مي شد كه دولت بيزانس همه هم و توجه خود را مصروف مرزهاي شرقي خود كند و به همين سبب ، دولت ساساني، مانند دولت اشكاني ، توانسته بود پايتخت خود را تيسفون در كنار دجله قرار دهد و از نزديكي پايتخت به مرزهاي دشمن ، بيمي نداشته باشد . دولت ساساني هم، در مشرق و شمال مرزهاي خود، گرفتاريهاي زيادي داشت كه گاهي به مرحله خطرناك وتهديد كننده اي مي رسيد . بدين گونه ، سياست خارجي دولت ساساني در سرتاسر اين جهان قرن، در روابط با شرق و غرب خلاصه مي شد. اما دولت ساساني در اين مدت خود را به حد كافي  نيرومند نشان داد و توانست مملكت ايران را از آسيبهاي مخرب و خطرناك نگه دارد و در داخل مملكت براي مردم ايران ، زندگي مرفه قرين با امنيت تامين كند …………….