شناسه پست: 9165
بازدید: 362

شهر تهران و اکوسیستم طبیعی آن جهت اوقات فراغت

فهرست
فصل اول : 8
مقدمه 8
1 ـ 1 ـ اوقات فراغت 11
نظريات مرتبط با فراغت 13
اهداف گذران فراغت 14
ويژگيهاي فعاليتهاي فراغتي 16
كار دلخواه و آزاد در وقت آزاد 17
فراغت و تفريح در دين 19
ابعاد اقتصادي گذران فراغت 20
تأثيرات عدم برنامه ريزي فراغت 21
تقسيم بندي وقت آزاد 23
نيازهاي امروزي به فعاليتهاي فراغتي 24
تأثير اوقات فراغت در معماري 27
جهاني شدن برنامه ريزي گذران فراغت 28
سابقه برنامه ريزي فراغت در ايران 29
بخشهاي موثر در برنامه ريزي فراغت 30
تمهيدات كالبدي و راهكارهاي عملي تفريح 31
فضاهاي فراغتي تهران 33
مقدمه 33
سير تحول كاربري گذاران اوقات فراغت در تهران 34
مقدمه 54
1 ـ 2 ـ 1 ـ تمدن و جامعه 54
1 ـ 2 ـ 2 ـ تمدن و شهر 55
1 ـ 2 ـ 3 ـ شهر و حيات مدني 56
1 ـ 2 ـ 4 ـ فضاي جمعي 57
1 ـ 2 ـ 5 ـ فضاي شهري 58
كاركردهاي فضاهاي شهري 62
اهميت پياده روي 64
مسافت فضاي شهري 65
ميدان 66
خيابان 67
1 ـ 3 ـ انسان و طبيعت 68
1 ـ 3 ـ 1 ـ انسان و طبيعت در تمدن ايران 69
1 ـ 4 ـ باغ ايراني 70
1 ـ باغهاي مسطح و كم شيب : 71
2 ـ باغهاي شيبدار و صفه بندي شده : 72
3 ـ باغهاي احداثي در زمينهاي عارضه دار : 72
1 ـ 4 ـ 1 ـ آب در باغ ايراني 72
1 ـ 4 ـ 2 ـ گياه در باغ ايراني 73
1 ـ 4 ـ 3 ـ اصول طراحي باغ ايران 73
الف ) سلسله مراتب : 73
ب ) تقارن : 74
ج ) مركزيت : 74
د ) ريتم : 75
هـ ) استقلال و تشخيص فضاها : 75
و ) تنوع در وحدت ، وحدت در تنوع : 75
ز ) طبيعت گرايي و بهره گيري از منظر : 76
1 ـ 5 ـ چشم اندازهاي فرهنگي 77
موزائيك وسيع 78
گزينش دشوار 79
حمايت جهاني 80
1 ـ 6 ـ حس قداست 81
1 ـ 7 ـ گردشگري ( توريسم ) 86
1 ـ 7 ـ 1 ـ گردشگري و گردشگران در ايران 87
1 ـ 7 ـ 2 ـ اكوتوريسم 88
امكان سنجي جاذبه هاي اكوتوريسم در ايران 88
1 ـ 8 ـ طرح منظر 90
1 ـ 8 ـ 1 ـ منظره پردازي 94
1 ـ 8 ـ 1 ـ  1ـ منظره پردازي در هنر اروپا 95
منظره پردازي هاي آرماني : 96
منظره پردازي نمادگرايانه : 97
1 ـ 8 ـ 1 ـ 2 ـ منظره پردازي در ايران 97
فصل دوم 99
مطالعات بستر 99
فرحزاد در گذر زمان 99
2 ـ 1 ـ شناخت تاريخ منطقه 100
سفر امامزاده داوود 101
درختهاي توت وقفي 104
راه امامزاده داوود 105
سنگ مثقال ـ ينجه زار 106
معجزات امامزاده 107
امامزاده داوود ( از توابع قصبة كن ) 109
مطالعات اقليمي 118
زمين شناسي 118
آب و هوا 121
بارندگي 121
دما 122
يخبندان : 123
فشار جو : 123
نم نسبي : 123
ابرناكي : 123
ساعات آفتابي : 123
باد : 124
ويژگيهاي طبيعي 124
زمين لرزه هاي تاريخي : 124
2 ـ  3 ـ پوشش گياهي 125
2 ـ 4 ـ مطالعات سازمان فضايي و سيماي منطقه 126
2 ـ 4 ـ 1 ـ شناخت سازمان فضايي : 126
2 ـ 4 ـ  1 ـ  1 ـ نظام توزيع عناصر : 126
توده و فضا 126
كيفيت بناها ( قدمت ) 127
2 ـ 4 ـ 1 ـ 2 ـ نظام توزيع كاربريها : 128
2 ـ 4 ـ 2 ـ شناخت ساخت فضيي 129
2 ـ 4  ـ 3  شناخت فضاي شهري ( جمعي ) 129
تجزيه و تحليل فضاهاي شهري : 130
فضاي شهري ( 2 ) 130
نتيجه گيري : 131
2 ـ 4 ـ 4 ـ شناخت سيماي شهر 131
2 ـ 4 ـ 4 ـ  1 ـ سيماي بيروني شهر ( نماي از دور شهر ) 132
عوامل سازندة سيماي بيروني شهر 132
2 ـ 4 ـ 4 ـ 2 ـ سيماي دروني بافت 133
1 ـ راه 133
2 ـ كره 133
3 ـ نشانه 134
4 ـ لبه 134
5 ـ محله 135
2 ـ 5 ـ شناخت ارزشهاي اجتماعي ـ فرهنگي 135
2 ـ 6 ـ تحولات جمعيتي ، اقتصادي و فعاليتي 137
2 ـ 6 ـ 1 ـ وضعيت و عوارض اجتماعي توسعه در محدوده 137
2 ـ  6ـ  1 ـ 1 ـ تغييرات اكولوژي اجتماعي 137
2 ـ  6ـ  1 ـ 2 ـ تعارض طبيعت و شهر 138
2 ـ 6 ـ 1 ـ 3 ـ نا امني اجتماعي 139
2 ـ 6 ـ 1 ـ  4 ـ افول نقش فراغتي و تفريحي محدوده 139
2 ـ 6 ـ 2 ـ وضعيت مالكيت اراضي 139
2 ـ 6 ـ 2 ـ 1ـ نحوه حقوقي مالكيت اراضي 140
منابع طبيعي 140
مالكيت عرضي اراضي روستا 140
حرايم و اراضي طرح دار : 141
2 ـ 7 ـ مطالعات منظر محيط 141
2 ـ تحليل نيروهاي موثر بر حوزه 142
2 ـ 8 ـ 1 ـ شبكه حمل و نقل 142
2 ـ 9 ـ طرحها و پروژه هاي مصوب 143
2 ـ 9 ـ 1 ـ كليات طرح تفصيلي 143
2 ـ 9 ـ 2 ـ طرح جامع قديم تهران 144
2 ـ 9 ـ 4 ـ طرح جامع توسعه جهانگردي در ايران ( 1351 ) 145
2 ـ 9 ـ 5 ـ طرح جامع جديد ساماندهي تهران ( 1370 ) 146
2 ـ 9 ـ 6 ـ طرح مطالعات ساماندهي گردشگاههاي تهران ( 1374 ) 147
2 ـ 9 ـ 7 ـ طرح بهسازي منطقه فرحزاد ( 1372 ـ شهرداري تهران ) 148
نتيجه گيري 148
فصل سوم : 150
امكانات و محدوديتها 150
3 ـ 1 ـ امكانات و محدوديتهاي طبيعي 150
امكانات 150
محدوديتها 150
3 ـ 2 ـ  امكانات و محدوديتهاي كالبدي 151
امكانات 151
محدويتها 151
3 ـ 3 ـ امكانات و محدوديتهاي اجتماعي 152
امكانات 152
محدوديتها 152
فصل چهارم : 153
اهداف كلي و اهداف عملياتي 153
4 ـ  1ـ اهداف كلي 153
4 ـ 2 ـ اهداف عملياتي 153
فصل پنجم 155
برنامه هاي پيشنهادي 155
5 ـ 1 ـ برنامه كاربري اراضي 155
اهداف 155
5 ـ 2 ـ برنامه حمل و نقل و زير ساختها 155
5 ـ 2 ـ 1 ـ برنامه حمل و نقل 155
اهداف 155
5 ـ 2 ـ 2 ـ برنامه زير ساختها 155
اهداف 155
5 ـ 3 ـ برنامه مديريت آب 156
اهداف 156
5 ـ 4 ـ برنامه نظام فضاي باز و سبز 156
اهداف 156
5 ـ 5 ـ برنامه طراحي شهري 157
اهداف 157
فصل اول :
مقدمه
افزايش امكانات مادي، كاهش زمان كار روزانه ، افزايش تعطيلات هفتگي و سالانه ، پيدايش سالهايي در دوران جواني كه فرد با فقدان و يا كمي مسئوليت روبروست و در مجموع توجه بشر به زمان فراغت به عنوان بخشي جدي از دوران زندگي ، اين پديده را در جايگاهي قرار داده است كه بي توجهي به آن علاوه بر ايجاد ضايعات و آسيب هاي اجتماعي ، موجبات نارضايتي جامعه را نيز فراهم خواهد نمود . افزايش اوقات فراغت از 3 سال در جامعه كشاورزي به 12 سال در جامعه صنعتي و حتي 19 سال در جامعه فراصنعتي در طول عمر يك نسل امروزي نسبت به سادگي بتوان از آن چشم پوشيد. تأثير بهره بردادري مطلوب از اين بخش از زندگي ، در پرورش انسان و رشد و شكوفايي شخصيت وي و در نهايت تكامل جامعه به حدي است كه برخي تمدن جديد را « تمدن فراغت » ناميده اند. ( ساورخاني ، 1370 ، 764 )
در شهرهاي بزرگ تراكم بالاي ساختمان ، كمبود و قيمت بالاي زماني ، مانعي بر سر راه ايجاد اماكن ورزشي ، تفريحي و گردشگري براي رفع نياز ساكنين شهر مي باشد . از اينرو توجه به زمينهاي حاشيه شهر و حتي مناطق خوش آب و هواي حومه شهرها به عنوان روشي جايگزين ، مورد توجه قرار گرفته است . در ايران خلأ قدرت اداري موجود در اين زمينه يكي از موانع اساسي پرداختن به اين امر است . بدين معني كه شهرداريها خود را در چارچوب محدوده قانوني شهر موظف و مكلف به برنامه ريزي مي بينند و فراتر از آن را در خارج از حيطه مسئوليتي خويش مي دانند . ازدحام جمعيت در ايام تعطيل در پاركها و فضاهاي تفريحي داخل شهر و نيز خروج صدها هزار نفر از ساكنين در تعطيلات پايان هفته به حومه هاي شهر و پناهگيري در دامان طبيعت نمودهايي است از كمبود امكانات تفريحي شهر و نيز خستگي از دغدغه هاي زندگي شهري كه لزوم توجه به امكانات تفريحي شهري را اشعار مي دارند .
شهر تهران به صورتي شگفت آور تمام مراحل تحول و توسعه شهري را در طول كمتر از نيم قرن از سر گذرانيده و اينك به يكي از بيست كلان شهر پر مسأله جهان تبديل شده است .
محدوه‌ تهران قديم تا شصت سال پيش فقط چهار درصد از سطح تهران امروزي را دارا بوده است . رشد و توسعه اين شهر تا جنگ جهاني دوم بطور آرام و يكنواخت بوده اما توسعه آن بعد از جنگ سرعت بيشتري گرفته و در سال 1354 به حدود 12 برابر افزايش يافته در حاليكه توسعه آن در سراسر دوره قاجاريه فقط چهار برابر بوده است . در روند اين تحول سريع و ناموزون ، چشم انداز جغرافيايي و خاستگاه طبيعي تهارن با تغييرات ويرانگر و انواع عدم تعادل روبرو گرديده است . گسترش خزندة شهر به دامنه هاي كوهستاني البرز و دشتهاي سرسبز جنوبي و ادغام صدها روستا و هكتارها باغ و مزرعه در پيكر آن ، تمام حيات شهروندان را به مخاطره افكنده است .
در گذشته آلودگيهاي زيست محيطي تهران بسيار محدود بوده بطوريكه از سده هشتم تا سده سيزدهم تهران بقدري مشجر و سر سبز بوده كه آن را به باغ گلزار و چنارستان و همچنين به بهشت پريان توصيف كرده اند .
در سه دهه اخير به علت گسترش بي رويه تهران بيش از 300 هكتار از اراضي كشاورزي داخل محدوده 5 ساله و  2000 هكتار از اراضي محدوده 25 ساله  به مصارف ساختمان هاي شهري رسيده است .
با توجه به شرايط حساس زيست محيطي و كالبدي تهران از يك سو ، و نيازهاي روز افزون اجتماعي و فرهنگي مردم به فضاهاي باز شهري از سوي ديگر ، ضرورت بازنگري ، سازماندهي و نظام بخشي به اين فضاها ، روز به روز بيشتر احساس مي شود . بنابراين لازم است كه در چارچوب برنامه ها و طرح هاي كلان شهر تهران ، برنامه ريزي براي فضاهاي باز و سبز ، به عنوان يك بخش مستقل در برنامه ريزي شهري ، مدنظر قرار گيرد و راهبردهاي نوين و مناسب براي آن ارائه گردد .
با توجه به وضعيت اكولوژيكي منطقه ، خشكي اقليم ، گرد و غبار كويري ، فشردگي بافتهاي مسكوني و ميزان زياد آلودگي هوا و صدا ، ضروري است كه برنامه هاي مربوط به توسعه فضاي سبز ، نه فقط به صورت توسعه سطوح سبز پراكنده در داخل شهر ، بلكه به عنوان يك نظام هماهنگ متشكل از انواع فضاهاي باز و سبز درون شهري ، حاشيه شهري و برون شهري توسعه و انتظام پيدا كند .
پهنه جغرافيايي تهران با قرار گرفتن ميان سلسله جبال البرز و دشت كوير از يك طرف ، دو رودخانه بزرگ كرج و جاجرود از طرف ديگر ، از تنوع محيطي و اقليمي ويژه اي برخوردار است .
دامنه هاي سرسبز و دره هاي پر آب كوهستانهاي شمالي تهران از چنان ارزشهاي طبيعي، جاذبه هاي محيطي و چشم اندازهاي بديع برخوردار است كه بايستي به عنوان ذخائر طبيعي و ثروت ملي براي حال آينده مورد حفاظت و احياء قرار گيرد . دره هاي شمالي تهران مانند سوهانك ، دارآباد ، دربند ، دركه ، فرحزاد و كن ، از دير باز به عنوان تنفس گاه شهر و بستر تماس مردم با طبيعت مورد  استفاده بوده است . اما متأسفانه در طول چند دهه گذشته دامنه هاي البرز به نحو شتابناك مورد هجوم ساخت و سازهاي بي رويه و تجاوز سوداگرانه قرار گرفته است . خوشبختانه در سالهاي اخير ، همراه با تحول ديدگاهها در برنامه ريزي و مديريت شهري در تهران و با توجه به رشد آگاهي زيست محيطي مردم ، انديشه ها و تصميمات مربوط به ايجاد پيوند ميان شهر و طبيعت و ساماندهي دره هاي شمال تهران قوت گرفته است . طرح « سازماندهي و طراحي شهري محور تفريحي فرحزاد » نيز به همين منظور در دست تهيه قرار گرفته است .
 1 ـ 1 ـ اوقات فراغت
اوقات فراعت دلپذيرترين اوقات آدمي است . بخشي از عمر او كه از آن خود اوست . ساعاتي فارغ از كار روزانه و رنج ايام كه مصرف آن چيزي مي كند كه خود مي خواهد ، خود بر مي گزيند و اگر عاملي بيرون از او دخالت نكند ، به رضا  و رغبت دل مي گذراند . اين لحظات براي عالمان دقايق تعمق ، براي هنرمندان زمان پديد آوردن و براي بي فكران و بي هنران ملال آورترين اوقات است . از اينروست كه اين اوقات براي عده اي بارور و شوق انگيز و براي عده اي مفسده انگيزترين اوقات است . زمان عظيمي كه يك سوي آن بارو كردن عمر و زندگي  و سوي  ديگر آن ضايع شدن و هدر رفتن لحظه هاي شيرين و زود گذر است . اوقات فراغت نزديكترين پيوند را با زندگي معنوي و فرهنگ دارد . اوقاتي كه به ميل و اختيار در راه آموختن ، آفريدن ، ساختن ، پژوهش ، تربيت ، مشاركتهاي داوطلبانه اجتماعي ، خدمات رايگان انساني ، گسترش افقهاي فكري و در بسياري از عرصه هاي ديگر زندگي صرف مي شود ، تبعاً ارتباط آن با حيات معنوي و فرهنگي جامع تنگاتنگ است . ( عمران ، ؟ 1 ، 3 )
تفريح مجموعة اشتغالاتي است كه فرد كاملاً با رضايت خاطر براي استراحت يا كسب انرژي ، توسعة آگاهانه يا فراگيري غير انتفاعي و مشاركت اجتماعي داوطلبانه ، بعد از رهايي از الزامات شغلي ، خانوادگي و اجتماعي به آن مي پردازد ، اوقات فراغت مدت زماني است كه كار شخصي به عهده انسان نبوده و فرد در آن به فعاليتهاي دلخواه خود مي پردازد كه اين موجب پرورش  استعداد ، شكوفايي شخصيت و برآوردن نيازهاي جسمي و روحي و اجتماعي مي گردد . ( شهابي ، 1366 ، 7 ، 8 )
• فراغت مدت زماني است كه فرد به استراحت براي رفع خستگي ، به تفريح براي رفع كسالت و دلتنگي و به فعاليتهاي انتخابي براي رشد و توسعه ظرفيتهاي جسم و روح خود مي پردازد . ( اردلان ، ؟ ، 38 )
• فراغت زمان فروخته نشده اي كه متعلق به فرد است ، زمانيكه فرد به ميل خود از آن استفاده مي كند ؛ فراغت نوعي رهايي از وظايف اجتماعي است .
• فراغت فضاي توسعه انساني است و به انساني كردن كار منتهي خواهد شد. (ماركس )
نظريات مرتبط با فراغت
به طور كلي در رابطه با پيدايش فراغت و گرايش انسان به آن سه نظريه عنوان مي شود :
– اولين نظريه مباني تفريح را مذهب مي داند . « دوركيم » و « جين هاريس » را مي توان از طرفداران اين نظريه نام برد . بطور كلي اين نظريه حاكي از اين است كه تفريح بصورت نمايش و رقص و آواز ، از مذهب سرچشمه گرفته و نوعي رفتار اجتماعي است كه در ايجاد وحدت ميان اعضاي يك گروه و يا قبيله نقش بزرگي را ايفا مي كند .
– دومين نظريه ، نظريه غريزي بازي و تفريح است . از طرفداران اين نظريه مي توان « جيمز بالدوين « …. ويليام مك دوگان » و « كارل گروس » را نام برد . گروس در كتاب « بازي و بشر » معتقد است كه بازي انسان مانند بازي حيوانات از يك نياز فطري سرچشمه مي گيرد و وظيفة اصلي بازي در سنين كودكي آماده سازي طفل براي بزرگسالي است .
– و بالاخره سومين نظريه ، نظريه مبني بر استراحت و كسب لذت است . « اسپنسر » در اين خصوص علتي گرايش انسان به تفريح را رها شدن از نيروهاي اضافي مي داند .
« مورتين لازواروس » روانشناس آلماني ، عامل تفريح را نياز بشر به استراحت و جبران خستگي بيان مي كند . لازم به ذكر است كه افرادي مثل  « گروس » در مورد پيدايش تفريح و بازي نظري بنيامين دارند ، يعني ضمن قبول نظريه مربوط به غريزي بودن تفريح ، فرضيه استراحت و رهايي از مسئوليت ها و كسب لذت را نيز قبول دارند . ( حميد و نتايج ، 1380 )
 اهداف گذران فراغت
اوقات آزاد هر شخص متعلق به خود اوست و خود مي داند كه چگونه از آنها و در چه كارهايي استفاده كند . آنچه ميان اين اوقات مشترك است ، همين آزادي فرد در رسيدن به امور دلخواه است و بالتبع نتيجة آن راحتي خيال و امنيت ، استراحت و آرامش ، تنوع و دوري از تكرار ، خلاقيت و در مجموع فرصتي براي روح تشنة انسان است براي تفكر مجدد با نگاهي محيط بر وجود خود .
هر چه زندگي شهري ريشه دارتر باشد ، مشكلات ناشي از آن بيشتر و عميق تر است . چنانچه كشورهاي اروپايي و آمريكايي ، با اين بحران از سالها قبل مواجه بوده اند و هم اكنون تفريح و آسايش شهروندان از اركان اساسي برنامه ريزيهاي  كلان آنها بشمار مي رود .
حال اگر به انسان به ديده موجودي بنگريم كه نبايد زير چرخ دنده هاي تمدن خرد شود ، بايد به تمايلات و خواسته هاي روحي و جسمي او در زماني كه فارغ از وظايف معيشتي و زيستي خود مي باشد ، اجازه بروز داد . در حقيقت همتي كه فرد در زندگي مصروف مي دارد بايد در اين ساعت شكوفا شود ، تفكر با ارزش او در اين زمان صورت پذيرد و بتواند به امور دلخواه خود بپردازد .