شناسه پست: 21022
بازدید: 375

معماری دوره پهلوی
معماری دوره پهلوی
دوره اول(دوره پادشاهی رضا شاه ) 1299-1320
دوره دوم (دوره پادشاهی محمد رضا شاه )1320-1357
مطالعات
مطالعات سياسي و اقتصادي
رضاشاه با تكيه بر عوامل بيگانه با دو شكل از وضعيت اجتماعي و فرهنگى روبه رو بود. يک شكل دينى كه تمامى گذشته را در آن مى ديد و ديگرى شكل نوين غربى كه صورتى از آينده را فرا راه او نشان مى داد. « روى كار آمدن رضاخان و سلطنت پهلوى اول از متحول ترين و پيچيده ترين دوران زندگى سياسى و اجتماعى تاريخ ايران است. از هم گسيختگى كشور در هر زمينه اي ناشى از عدم توانايى قاجار در كشورداري و حاصل نتايج حكومت آنها ، عدم استقلال و پايبندى آنها به قدرت هاى بيگانه ، تغييرات وسيع حاصله از جنگ جهانى اول ، كاهش قدرت مذهب در شكل هاى اجتماعى ، انحصار مديريت كشور در دست تحصيلكرده هاي فرنگ رفته و… همگى در شكل گيرى و نقش حركتى اين دوره تأثير فراوانى داشت ، تمامي اين تحولات همگام با اهداف از پيش تعيين شده سياست هاي خارجى ، فرصتى مناسب را براى بريتانيا به وجود آورد كه توسط رضاشاه ، انديشه يک كشور وابسته به غرب را به واقعيت تبديل نمايد. بنابراين هم زمان سه محور در دستور كار قرار گرفته ، اسلام زدايي (در جهت تضعيف شكل دينى) ، غربگرايى (در جهت تقويت تجدد و نوگرايى) و ناسيوناليسم نوين (در راستاى پياده شدن دو هدف قبلى). « ضمن اينکه براي رضاشاه دو موضوع بسيار مهم و تاريخى مشروطيت و موقعيت قرن بيستم در رسيدن وي به آرمان هايش نقش بسيار تعيين کننده اي داشت و به عبارت ديگر اين دو امر موجب تحريک وى در كارهاى عمرانى و ميهنى و : نيز تسريع در به ثمر رسيدن برنامه هايش گرديد ». آيا معمارى و شهرسازي اين دوره بيست ساله به گونه اي مشخص متأثر از سه محور فوق بوده است و آيا معماري اين دوره توانسته است خصوصيات اين دو دهه را منعکس نمايد؟
رضاخان كه با پشتيبانى انگليس و توسط « آيرونسايد » – معماركودتاى سوم اسفند
1299- روى كار آمد و صادقانه قول داده بودكه هيچگاه عليه قواي انگليسى و مقام سلطنت کاري انجام ندهد. حوادث جنگ دوم جهاني كارنامه بيست ساله وي را چنان به سرعت بست كه علاوه بر اينكه راه پهلوى دوم را متمايز با آن كرد ، از هر نظر دوره
منحصر به خود و قابل توجه تاريخ معاصرگشت.
مطالعات فرهنگى- ا جتماعى
تفاوت شكل حكومت در آغاز و پايان دوره قاجار و تاثيرات اوليه مدرن گرايى و يا تجدد پذيري در اين دوره نشان مى دهد كه گام هاي اوليه دوران انتقال به آهستگى شروع و در پايان شدت گرفت. « در اوايل دوره قاجار ، هدف دولت به لحاظ نظرى تأمين چهارچوب يک زندگى مناسب براى مردم و مطابق مقررات شريعت بود و وظيفه
حكومت تنها حفظ نظم داخلى و دفاع در برابر تجاوز خارجى بود. قدرت نظامى به شكل قشرى و قبيله اى و اكثر فعاليت هاي اقتصادي و تجارى در دست طبقات مردمى بود. اما آنجه پايان اين دوره نشان مى داد ، شروع يک حكومت با نشان عدم حاكميت مطلق شاه ، آغاز يک حكومت غير روحانى ، شروع يک نظام مدرن و البته نيم بند و نيز متأثر و مرتبط با سياست هاى بين المللى بود كه ايران به يک قانون اساسى تازه و به شكل غربى دست يافته بود ، هرچند كه جوهره اين نهادهاى تازه تأسيس چندي دگرگون نشده بود. »