شناسه پست: 16520
بازدید: 421

رابطه اخلاق و تربیت فهرست مطالب
رابطه اخلاق و تربيت چگونه است؟. 1
مفهوم تربيت. 1
اخلاق. 5
نتيجه. 6
دين و تربيت. 9
دين. 10
تربيت. 10
رابطه دين و تربيت. 11
دين و نظام تربيتى. 14
قاطعيت در تربيت. 25
مقدمه. 25
تعاريف تربيت:. 26
تربيت دينى، تربيت ليبرال. 27
تربيت ليبرال. 27
الف) مبانى ارزشى ليبراليسم. 27
ب) مبانى ارزشى تعليم و تربيت ليبرال. 29
ج – مخالفان تعليم و تربيت ليبرال. 31
تربيت دينى. 32
ب) اصول تربيت دينى. 35
تربيت دينى، تربيت ليبرال، تقابل يا همسويى. 38
ابعاد تربيت. 40
تربيت دينى. 41
رابطه تربيت دينى و اخلاقى. 43
هدف تربيت دينى. 44
اهميت تربيت دينى. 44
انواع تربيت دينى. 45
جنبه‏هاى فردى و اجتماعى تربيت دينى. 47
تربيت دينى; هدايت‏يا تلقين؟. 48
شيوه تلقينى، شيوه مقايسه‏اى. 48
تعريف و عناصر تلقين. 49
ارزشيابى عنصر سوم. 50
جايگاه آموزه‏هاى «رفتارگرايى‏» در فرايند تربيت. 50
ريشه‏يابى شبهه تلقين در تربيت دينى. 52
نقد و بررسى. 53
تربيت در مكتب علوى. 57
الف: عوامل و موانع تربيت. 58
فلسفه تربيت در قرآن. 62
تربيت پذيرى انسان. 63
از نگاه استاد، قرآن، انسان را موجودى مى‏شناسد، مركب از بدن و روح كه هويت الهى دارد (و نفخت فيه من روحى) (حجر/ 29) و اين روح، زاييده عنصر مادى وجود او است، (ثم أنشأناه خلقاً آخر) ولى نبايد در دامن مادر طبيعت محبوس بماند، بلكه بايد راه تكامل را بپيمايد و گرنه در (اسفل سافلين) كه چهره آن جهانى‏اش جهنم است: (فامّه هاويه) (قارعه/ 9) باقى مى‏ماند.. 63
معنى شناسى تربيت. 65
اهداف و مبانى تربيت. 65
روش‏هاى تربيتى از ديدگاه محقق نراقى. 67
رابطه اخلاق و تربيت چگونه است؟
پيش از ورود به بحث، لازم است مفهوم «اخلاق‏» و «تربيت‏» و نيز موضوع، روش و هدف «علوم تربيتى‏» و «علم اخلاق‏» را بررسى كنيم. از آنجا كه اين مفاهيم بر حسب بينشهاى مختلفى تعريف شده است و عدم تفكيك حدود و ثغور آنها، سؤالها و مشكلات متعددى را در فضاى علمى تعليم و تربيت و اخلاق ايجاد كرده است، از سوى ديگر، برخى از مؤلفان در مقام تبيين رابطه اخلاق و تربيت، در پى خلط مفاهيم، به استنتاجهاى نادرستى رسيده‏اند، پس ايضاح و تبيين مفاهيم مى‏تواند برخى از اين استنتاجهاى نادرست را نشان دهد و راه را بر خطاهاى احتمالى آتى ببندد. غالبا در اين مقوله‏ها دو خطا رخ مى‏دهد; يكى از ناحيه عدم تفكيك و توضيح كامل واژه و مفاهيم، و ديگرى در تعيين جايگاه شايسته‏اى كه از آن انتظار پاسخ داريم. در اين مختصر مى‏كوشيم در هر دو قسمت توضيحاتى دهيم:
مفهوم تربيت
تربيت از ريشه ربو گرفته شده است، و از باب تفعيل است. در اين ريشه، معناى زيادت و فزونى لحاظ شده است; بنابراين، واژه تربيت‏با توجه به ريشه آن، به معناى فراهم كردن زمينه فزونى پرورش است. معادل آن (Education) داراى دو ريشه است‏به اين شرح: [Educare] كه به معناى «تغذيه‏» يا خوراك دادن است و [Educere] كه به معناى «بيرون كشيدن‏»، «رهنمون به‏» و «پروراندن‏» است. بدين ترتيب، ريشه دو واژه [Education] و «تربيت‏» معنايى كمابيش يكسان دارند.
از تاريخچه معانى اين دو واژه و تطور مفهومى آنها كه بگذريم، اكنون Education داراى چهار معناى عمده است. برخى از اين معانى، در زبان فارسى كاربرد نداشته است، اما به تبع ترجمه كتابها، در زبان فارسى كاربردى پيدا كرده است و بار معناى تازه‏اى بر آن افزوده شده است.
اين چهار معناى عمده عبارتند از:
1 – تربيت‏به معنى مؤسسه و نهاد آموزشى;
2 – تربيت‏به معناى محتوا و برنامه آموزشى;
3 – تربيت‏به معناى عمل و جريانى كه در حيات انسانى به چشم مى‏خورد;
4- تربيت‏به معناى محصول و نتيجه تربيت.
تربيت‏به معناى سوم، فرايندى پيچيده دارد و داراى جنبه‏هاى گوناگونى است. در واقع، معانى ديگر به يكى از اين جنبه‏هاى گوناگونى است. در واقع، معانى ديگر به يكى از اين جنبه اشاره دارد. بدين سبب، اين معناى تربيت‏بيشتر محل نقد و نظر بوده است. فلاسفه و متفكران زيادى در تاريخ انديشه در اين باره به طور صريح يا ضمنى اظهار نظر كرده‏اند; بويژه با ورود علوم تربيتى به دانشگاهها، اظهار نظرها درباره مفهوم تربيت رو به فزونى گذاشت. كتابهاى زيادى براى تدريس در دانشگاهها تدوين و تاليف گرديد كه عمدتا با بحث درباره «مفهوم تربيت‏» آغاز مى‏شود. شيوه معمول مؤلفان چنين است كه تعريف صاحبنظران را درباره تربيت‏بيان كنند. آنگاه با نقد و بررسى آن، تعريفى كه با بينشهاى از پيش ساخته و پرداخته مؤلف، هماهنگى دارد، مطرح و ابرام مى‏گردد. شيوه ديگرى كه مؤلفان و عالمان، براى تفسير تربيت در پيش گرفته‏اند اين است كه تربيت را مجموعه اعمالى در نظر مى‏گيرند اين است كه تربيت را مجموعه اعمالى در نظر مى‏گيرند و با نظر به عناصر موجود در آنها و انواع مناسبات و تعاملهاى بين عناصر، تلاش مى‏كنند آنها را تبيين كنند.
اين رويكرد تا كنون موفق شده است كه بعضى از مناسبات و روابط بين عناصر را – كه گريزى از پذيرش آنها نيست – نشان دهد، و مهمترين مشخصه آن اين است كه محتواى هيچ مكتب خاصى را همراه ندارد……………