شناسه پست: 19821
بازدید: 399

اقتصاد ایران
فصل اول: مقدمه
1-1 مقدمه
اقتصاد ايران با وجود دارا بودن پتانسيل ها و ظرفيت هاي قابل توجه، با چالش هاي مختلفي روبرو است. برخي از ظرفيت هاي مهم شرايط فعلي كشورمان عبارتند از:
1) وجود منابع غني نفت و گاز و مواد معدنی دیگر، دومین کشور از نظر ذخائر گازی و یومین کشور از نظر برخورداری از ذخائر نفتی، دهمین کشور از نظر برخورداری از ذخائر معدنی
2) تنوع اقليمي در 14 اقليم گوناگون، که کشور را برای سرمایه گذاری در تولید محصولات مختلف کشاورزی آماده ساخته است.
3) موقعیت استراتژیک ایران در منطقه امکان دسترسي به بازارهاي منطقه اي و جهاني و امكان نقش آفريني منطقه اي را فراهم آورده است
4) برخورداری از نیروی بالفعل و بالقوه انسانی که در علاوه بر ایران در بازارهای کار جهانی شاهد موفقیت های چشمگیر بوده اند.
5) با برخورداری از میراث تاریخی کهن از نظر میراث فرهنگی جزء 10 کشور اول جهان و از نظر اکوتوریسم جزء 5 کشور اول جهان محسوب می شود.
درمقابل، كشورمان همچنان از برخي ضعف ها و چالش ها رنج مي برد. برخي از مهم ترين اين چالش ها، به شرح زير هستند:،
1) نازل بودن سطح درآمد سرانه و پايين بودن ميزان رشد اقتصادي طي دو دهه گذشته، كه به طور متوسط 3/2 درصد بوده است،
2) وابستگي اقتصاد كشور به نفت و عدم شكل گيري بنيان هاي توليد مبتني بر اقتصاد دانايي، در راستاي دستيابي به رشد مستمر اقتصادي،
3) پايين بودن بهره وري عوامل توليد و عدم توجه جدي به نقش بهره وري در توسعه پايدار كشور،
4) بالا بودن جمعيت بيكار، انعطاف ناپذيري بازار كار و ساختار نامتعادل بيكاري معطوف به جوانان و زنان.،
5) ساختار انحصاري فعاليت هاي تصدّي گري دولت، همراه با سياست مداخله گرايانه و حمايتي بخش عمومي و كاهش رقابت و رقابت پذيري در اقتصاد كشور،
6) توسعه نامتوازن منطقه اي و عدم استفاده از ظرفيت هاي بالقوه مناطق،
7) ناكارآمدي نظام اداري و اجرايي كشور و بزرگ و بي قواره شدن دولت و اتكا به ساختارهاي انگيزشي غيرمؤ ثر و تفكر غيرعلمي در اداره عمومي كشور،
8) پيوند نامتقارن با اقتصاد جهاني به دليل سهم قابل ملاحظه نفت در تركيب صادرات كشور،
9) پراكندگي و ناكارآمدي نظام تأمين اجتماعي، به دليل عدم جامعيت در ارايه خدمات و همگاني نبودن نظام تأمين اجتماعي.
با وجودی که استعدادهای ایران مسلماً به مراتب بیشتر از استعداد متوسط کشورهائی است که در دو دهه گذشته اقتصاد شکوفائی داشته اند، ولی عملکرد بلند مدت اقتصاد کشور به مراتب ضعیف تر از متوسط کشورهای در حال توسعه بوده است. متاسفانه این عملکرد ویژگی دراز مدت اقتصاد کشور است و محدود به دوره خاصی نمی شود در آمد سرانه کشور طی سال های 1357 تا 1367 به طور متوسط سالانه 5 درصد کاهش داشته و پس از پایان جنگ فقط در طول برنامه اول که حدود 4 درصد رشد داشته است، در سال های پش از سال 1373 کمتر از 4/2 درصد بوده است (نیلی، 1383). در سال 1385 به یمن قیمت های گران نفت درامد متوسط هر ایرانی به 250 دلار در ماه رسیده است. این درآمد در سال به علت سقوط قیمت نفت (که بزرگترین افت برای اقتصاد کشور است) به 75 دلار رسیده بود. اگر اثر توزیع نابرابر درآمد را در این درآمدها در نظر بگیریم رفاه ناشی از این درآمد که برای مردم حادث می شود را می توان حدث زد.
2-1 خصوصیت اقتصاد ایران
اقتصاد ایران علیرغم افزایش تولید ناخالص داخلی، که معمولا به صورت نرخ رشد اقتصادی نشان داده می شود، دارای عدم تعادلهای اساسی و کاستی ها ساختاری است. وضعیت اقتصادی ایران را می توان از خلال اعداد و ارقام منتشر شده از طرف سازمان های مختلف بین المللی و ملی دریافت. بر اساس گزارش توسعه انسانی که در سال 2007 منتشر شده است بین سال 1975 تا 2004 متوسط نرخ رشد سالانه درآمد سرانه ايران 1/0- درصد بوده است، که یکی از کمترین میزان نرخ رشد در منطقه آسیا و حتی جهان است. این متوسط رشد بر اساس همان منبع در دوره 2004-1990 به 3/2 درصد افزایش پیدا کرده است. همچنین بنا به گزارش قائم مقام سازمان ملي بهره‌وري ايران، ايران در پايين‌ترين سطح بهره‌وري در آسيا قرار دارد. (دنیای اقتصاد سه شنبه 11 آذر ماه). اندازه‌گيري بهره‌وري سرمايه طي 40 سال اخير نشانگر آن است كه متوسط سطح بهره‌وري سرمايه در ایران حدود 5/0درصد است. این بدان معنی است که سرمايه‌گذاري‌هاي انجام شده ارزش افزوده قابل ملاحظه‌اي نداشته است. به نظر سازمان مدیریت و برنامه ریزی، سطح درآمد سرانه و توليد سرانه در اقتصاد ايران همچنان پايين است و طي بيست سال گذشته رشد سالانه درآمد سرانه معادل 8/0 درصد بوده است. بنا بر محاسبه همین موسسه سطح درآمد سرانه واقعي فعلي تقريبا معادل سالهاى اوليه دهه 1360است.
بر اساس گزارش توسعه انسانی در سال۲۰۰۲ ميزان توليد سرانه سال۲۰۰۰ به قيمت ثابت سال۱۹۹۵ بر اساس آمار شاخص توسعه جهاني، در ايران يک هزار 1649 دلار بوده است. در حالی که در همین زمان، اين رقم در کشور کره جنوبي بيش از13000  دلار، مالزى حدود 5000 دلار و ترکيه بيش از 3000 دلار است. بنا به این گزارش علیرغم اوضاعی که وصف آن رفت به علت کاهش سرعت افزایش جمعیت از سویی و افزایش قیمت نفت، تولید ناخالص داخلی و درآمد سرانه در سالهای اخیر به طور همزمان افزایش یافته است (ايرنا ۲۰ آبان ۱۳۸۲ برابر با ۱۱ نوامبر۲۰۰۳). شکی نیست که بالا بودن قیمت نفت در بازارهای جهانی در چند سال اخیر یکی دیگر از عوامل مهم این افزایش سرانه بوده است ولی باید توجه داشت که صرف افزایش تولید ناخالص داخلی بدون توجه به چگونگی این افزایش و تاثیری که بر ساخت اقتصادی ایران به طور بلند مدت دارد نمیتواند توسعه اقتصادی و یا حتی رشد پایدار و موزون و درون زایی را تضمین کند.