شناسه پست: 10468
بازدید: 430

بررسی ارتباط بین درون گرایی و برونگرایی و انتخاب رنگ رشته معماری

فهرست مطالب

چکیده
فصل اول(کلیات پژهش)
مقدمه
بیان مسأله
سؤال تحقیق
اهمیت و ضرورت تحقیق
اهداف تحقیق
فرضیه های تحقیق
تعریف نظری اصطلاحات
تعریف عملیاتی اصطلاحات
فصل دوم (ادبیات و پیشینة تحقیق )
تعریف شخصیت
تاریخچة شخصیت
نظریه های صفات
ریشه یابی مدل پنج عاملی(The Big Five Model)
برونگرایی و درونگرایی از دیدگاه یونگ
کارکردهای روانشناختی
هشت نسخ روانشناسی یونگ
ابعاد شخصیت از نظر آیزنگ
رابطة بین درونگرایی و برونگرایی
یافته های آیزنگ در زمینة مقایسة درونگرایان و برونگرایان از نظر ژنتیکی
اساس نوروفیزیولوژیک شخصیت از دیدگاه آیزنگ
رنگ چیست؟
تأثیر روانشناختی رنگها
رنگهای سرد و گرم
هشت رنگ اصلی
مفاهیم رنگها
عوامل مؤثر در انتخاب رنگ ها

فصل سوم

حجم نمونه
ابزار پژوهش
روش پژوهش
روش جمع آوری اطلاعات ها

فصل چهارم

جامعه آماری
نمونه آماری
برآورد حجم نمونه
روش و ابزار گردآوری داده ها
روشهای نمونه گیری
آزمون t با نمونه های مستقل
محاسبه میزان اثر آماری برای یک آزمون t با نمونه های مستقل
توزیع نرمال
نتایج آزمون برای فرض اول
نتایج آزمون برای فرض دوم
جدول داده های فرض اول
جداول تجزیه و تحلیل فرض اول
نمودار پراکندگی فرض اول
نمودار احتمال نرمال فرض اول
نمودار هیستوگرام فرض اول
نمودار دایره ای فرض اول
جدول داده های فرض دوم
جداول تجزیه و تحلیل فرض دوم
نمودار احتمال نرمال فرض دوم

نمودار پراکندگی فرض دوم

نمودار هیستوگرام فرض دوم

نمودار دایره ای فرض دوم

فصل پنجم

بحث و نتیجه گیری
محدودیت های تحقیق
پیشنهادات تحقیق
منابع و مآخذ
پیوست ها
مقدمه:
شخصیت را شاید بتوان اساسی ترین موضوع علم روانشناسی دانست،زیرا محور اساسی بحث در زمینه هایی مانند:یادگیری،انگیزه،ادراک،تفکر،عواطف و احساسات،هوش و مواردی از این قبیل دانست.(شاملو،۱۳۷۰)
صاحب نظران حوزة شخصیت و روانشناسی از کلمة شخصیت تعریفهای گوناگونی را ارائه داده اند.از نظر ریشه ای،گفته شده است که کلمة شخصیت برابر معادل کلمة Personality انگلیسی Personalite فرانسه است،در حقیقت ریشه در کلمة یونانی دارد و این کلمه به نقاب یا ماسکی گفته می شود که بازیگران تئاتر در یونان قدیم به صورت خود می زدند.به مرور،معنای آن گسترده تر شد و نقشی را که بازیگر،ایفا می کند را در بر گرفت.بنابراین مفهوم اصلی و اولیة شخصیت،تصویری صوری و اجتماعی است و بر اساس نقشی که فرد در جامعه بازی می کند،ترسیم می شود.یعنی در واقع،فرد به اجتماع خود شخصیتی ارائه می دهد که جامعه بر اساس آن.او را ارزیابی می نماید.همین طور شخصیت را بر اساس صفت بارز یا مسلط و یا شاخص فرد نیز تعریف کرده اند و بر این اساس است که فرد را دارای شخصیت برونگرا یا درونگرا و یا پرخاشگر و امثال آن می دانند.(خسروی،۱۳۸۱)
نظری اجمالی به تعاریف شخصیت،نشان می دهد که تمام معانی شخصیت را نمی توان در یک نظریة خاص یافت.بلکه در حقیقت،تعریف شخصیت بستگی دارد به نوع تئوری یا نظریة هر دانشمند،برای مثال کارل راجرز:«شخصیت را یک خویشتن سازمان یافتة دائمی می داند که محور تمام تجربه های وجودی ماست».یا آلپورت از شخصیت «به عنوان یک مجموعة عوامل درونی که تمام فعالیت های فردی را جهت می دهد» نام می برد.(شاملو،۱۳۷۰)
جورج کلی یکی از روانشناسان شناختی «روش خاص هر فرد را در جستجو برای تفسیر معنای زندگی» شخصیت می داند و یا فروی عقیده دارد که «شخصیت از نهاد،خود و فراخود ساخته شده است» برداشت های متفاوت از مفهوم شخصیت به وضوح نشان می دهد که معنای شخصیت در طی تاریخ بسیار گسترده تر از مفهوم تصویر صوری و اجتماعی اولیه آن شده است.(شاملو،۱۳۷۰)
در حال حاضر شخصیت به «روند اساسی و مداوم دربارة فرد انسان»،اطلاق می شود و تعریف آن از دیدگاه هر دانشمند،یا هر مکتب و گروهی به نظریه یا تئوری خاص آنها بستگی دارد.(کریمی،۱۳۷۷)