شناسه پست: 11032
بازدید: 839

سير تاريخي پيدايش پوشاك
فهرست مطالب
فصل اول 5
نگاهي به سير تاريخي پيدايش پوشاک 5
فرم و شکل 14
دوخت 15
فصل دوم 18
عناصر بصري(خط – رنگ) 18
خط 20
«انواع خط» 31
«رنگ» 36
رنگهاي اصلي (Primear): 38
رنگهاي فرعي (Sekunnder): 38
رنگهاي سه گانه (Tertear): 38
رنگهاي خنثي يا بيرنگها (Acromatic): 39
گام رنگي 39
اقسام گام رنگي (سرد – گرم) 40
رنگ هاي مکمل 41
تناليته (Tonality): 42
هارموني (Harmony): 42
کنتراست رنگي (Contrast): 43
کنتراست رنگهاي اصلي (Contrast of Hue): 44
کنتراست تيره – روشن (Light and dark Cont.): 45
کنتراست سرد و گرم (Cold and  Warm Cont.): 45
کنتراست رنگهاي مکمل (Complementary Cont.): 47
کنتراست همزمان (Simoltaneous Cont.): 49
کنتراست  وسعت سطح (Contrast of Extention): 51
الف) ميزان درخشندگي يک رنگ 52
فصل سوم 53
«بررسي تاثيرات خط و رنگ در فرم و لباس» 53
ايجاد خطاي باصره توسط خطوط 57
فصل چهارم 63
خط و رونگ و تاثيرات آنها در رفع عيوب اندامي 63
طبقه بندي معايب اندامي 66
افراد قد کوتاه،‌با حجم بدني متفاوت 66
افرادي که داراي گردنهاي نامتناسب هستند. 67
الف: گردن کوتاه 67
ب: گردن بسيار بلند 67
– يقه گرد: 68
– يقه هفت: 69
– يقه خشتي يا چهار گوش: 69
يقه قايقي: 71
يقه ب.ب: 71
يقه انگليسي: 72
يقه فرنچي: 72
يقه هاي فانتزي: 73
يقه چين دار: 73
يقه ملواني: 75
آستين ها 76
آستين کيمونو: 77
شلوار 79
8- مدل شلوار 82
شلوار رکاب دار: پاها را بلندتر نشان مي دهد. 83
طرح دامنها: 84
اندام بلند و چاق: 89
قدکوتاه – لاغر 91
منابع 100
فصل اول 
نگاهي به سير تاريخي پيدايش پوشاک
لباس همان سطح هر چيزي است و در لايه هاي اوليه، هر فاعل شناسان با آن درگير مي‌شود در مفهوم عربي معناي ستر کردن، پوشاندن، مخفي کردن، و حتي بدل کردن را يادآوري مي شود و پوشاننده شده را آن طور به نمايش مي گذارد که اقتضاي ظاهري‌ اش باشد.
اين امر که بشر، براينشان دادن خود را از قديم الايام مانند حيوانات (که در زمان هاي خاص مثل جفت گيري يا نزاع تغيير ظاهر مي دهند) مبدل شده، با هنر نقش اندازي اولين قدم د ر راه مفاهيم جديد پوشش را برداشته است، ما را به اين گفته ويل دورانت که «هنر در ميان قبايل وحشي از نقش تزئيني و لباس پوستي و خال کوبي برخاسته» راهنما مي‌شود. بشر نخستين، در مراسم خاص، بدن خود را با رنگ ها يا نقوشي زينت مي داده تا در «جلب نظر» يا «جعل نظر» خود را نوع خاصي نشان دهد. به مرور  استفاده از رنگ به دليل عدم ثبات از ميان رفت و خال کوبي (Taboo) با هزار نيش سوزن جايگزين آن شد، سير آرايش بدن پس از استفاده از پوست حيوانات کم کم به دوران جديدتري رسيد و بشر با دستيابي به تکنولوژي نساجي الياف را به صورت پارچه توليد کرد و مفاهيم پوشش را تحت تاثير قرار داد. در اين سير تکامل آن نقوش و رنگهايي که با خالکوبي و رنگ کردن بدن يا با استفاده از پوست حيوانات و قطعات بدن آنها يا شاخ و برگ گياهان، انسان را به نحوي ديگر نشان مي داد يا مي پوشاند به منسوجات منتقل مي شد و پيشرفت فن آوري، ظواهر و نقوش جادويي، ديني، خانوادگي، طبقه بندي حرف، سطوح اجتماعي و غيره … را به سوي توليد شکل يافته تر منسوج و البسه سوق داد و رسوم و آداب اجتماعي و نيز تکنولوژي نساجي و پوشاک را به سمت اشاعه و حفاظت از معاني و ظواهر کشاند.
هزاره دهم ق.م دوره اي است که اصطلاحاً دوران نوسنگي نامگذاري شده است و معمولاً با نامهايي چون عصر استقرار، عصر دهکده نشيني، عصر کشاورزي  و عصر دامداري نيز شهرت داشته و به عنوان يکي از ادوار مهم تاريخ تکامل بشر از بعد فني و معنوي محسوب مي شود. بايد گفت، پيش  از تاريخ اطلاع دقيقي از جوامع انساني در دست نيست و آنچه گفته شد بيشتر بر اساس حدس و گمان بوده است. به نظر مي رسد، پيش از اين تاريخ انسان ها همانند گله هاي حيواني در رفت و آمد بوده اند و از آنان آثار مادي ملموسي جز اشياي سنگي به دست نيامده است. و اما در مورد پوشاک، بافت و تاريخ آن، که محور اصلي موضوع است و شايد بتوان آنرا به دوران پيش از نوسنگي نسبت داد، دوره اي که با نامهاي ميان سنگي، پارينه سنگي و يا دوره پيش از تاريخ نامگذاري شده و از دو تا هفت ميليون سال پيش آغاز و تا ده هزار سال پيش (آغاز دوره نوسنگي) ادامه داشته است. براي شناخت دقيق تر از تاريخ بافت و پوشاک آنرا در سه مقوله:
1- پارچه و طرح 2- فرم و شکل 3- دوخت لباس
مورد بررسي قرار مي دهيم.
1- پارچه و طرح لباس
احتمال داده مي شود اولين لباس ها توسط گروه هاي انساني که به ويژه در مناطق سردسير زندگي مي کردند تهيه شده است. آنها بعد از آن که حيواناتي مانند گوزن، ماموت، گاو و حتي اسب را شکار مي کردند کم کم به اين نتيجه رسيدند که مي توان از پوست آنها براي پاپوش و يا تن پوش استفاده کرد و قطعاً فيزيک اين حيوانات و تناسب آن با يک نيم تنه براي انسان تبلور اين انديشه را در ذهن آنها بيشتر کرد که مثلاً بعد از شکار يک حيوان بزرگ، با کندن پوست آن مي شود از اين پوست به عنوان تن پوش استفاده نمود. هنوز هم اين عادت در بعضي از انسان ها (پاره اي قبايل در آفريقا و آمريکاي لاتين) وجود دارد که علاقه مندند خود را به شکل حيوانات درآورده و نقشي را ايفا نمايند. حتي در نقش برجسته هاي باستاني نيز گاهي موجوداتي با پيکر انسان و سر حيواني و يا بالعکس حيواناتي که سر انسان دارند، ديده مي شود.
پس اين احتمال وجود  دارد که تفکرات اين گونه، ريشه در دوران بسيار قديم داشته باشند، يعني زماني که بشر از پوست حيوانات براي تهيه تن پوش استفاده مي کرده است.
همانگونه که پيداست فرم پوست به صورتي است که گويا يک خط از زير گردن تا انتهاي بدن که به پاها و باسن ختم مي شود ادامه دارد که مي توان پس از جدا کردن سر، از همان خط روي پوست را برش داد، پس پوست، خود راهنماي بسيار مناسبي بود و طبيعت، خود به انسان کمک کرد تا چگونه از پوست حيوانات به عنوان البسه استفاده کند. اين روش هنوز هم در بسياري از مناطق سردسير از جمله مناطق عشاير نشين شمال خراسان و يا اسکيموهاي قطب شمال ديده مي شود که از پوست حيوانات براي خود لباس تهيه مي کنند.
آنچه مسلم است تاريخ استفاده از پوست براي تهيه پوشاک به دوران خيلي گذشته مي رسد که مطمئناً بافت در آن هنوز جايگاهي نداشته و در آغاز دوران نوسنگي مي‌توان حدس زد که انسان کماکان از همان تجربه هاي گذشته استفاده مي کرده است. ولي در نمونه هايي که از نقاط باستاني «علي کش» ، «گنج دره» و «تپه سيلک»، از سال هاي هفت، هشت و نه هزار قبل از ميلاد به دست آمده آثاري از بافت ديده مي شود که با توجه به قدرت آن مي توان گفت اين فن قبل از هنر سفال گري شکل گرفته است. براي نمونه در کف اتاق هاي اين مناطق خطوط متقاطع و ضربدري به صورت بافت هاي بسيار ساده (يکي از رو يکي از زير) به چشم مي خورد که آثاري از الياف  بافته شده هستند و مي‌توان از اينها به عنوان نخستين نمونه هاي بافت نام برد.