شناسه پست: 22105
بازدید: 401

استان کرمان
مقدمه
اين شهر داراي قدمت تاريخي زيادي است و به گفتة بعضي از مورخان و پژوهشگران سابقه سكونت و استقرار انسان در آن به هزاره چهارم قبل از ميلاد مي‌رسد و به شهادت اوراق ترايخ در طي قرون متمادي،‌دوران پر نشيب و فرازي را طي نموده و شاهد دگرگوني‌هاي زيادي در گذرگاههاي ترايخ حيات خويش بوده است. شهري كه از حيث قدمت تاريخي يكي از قديمي‌ترين و باسباقه‌ترين شهرهاي كشور باستاني ايران و جزو يكي از پنج شهر تاريخي اين مملكت است. به گفتة «ژان اوبن»؛ اگر كسي تاريخ اين شهر را به دقت بخواند چنان است كه همه تاريخ ايران را خوانده است.
اين شهر با زباني گويا در بيان گذشته‌ها هزاران راز را در دل نهفته دارد و هر خشت آن تلخ و شيرين حوادث ديروز را بي كم و كاست همانند دفتر خاطرات به ثبت رسانده و اگر سفره دلش را باز كند،‌پرده از همه سختيها و خوشي‌هايي    كه چشيده برخواهد داشت.
شهري كه با مردم سخت كوش و شجاع آن به علت پايمردي به منظور حفظ و استقلال، حاكميت ارضي،‌كيان،‌مليت و مذهب خويش در دوران تاريخ ديرينه و سراسر افتخار اما توام با رنج، مرارت و سختي‌هاي خويش،‌همواره مورد تاخت و تاز متجاوزان و حكام خودكامه قرار گرفته و در اين رهگذر علاوه بر خسارات وخرابي‌هايي كه بر ثروت ملي آن وارد آمده، از لحاظ نيروي انساني نيز متحمل از دست دادن گروه كثيري از همه قشرهاي جامعه‌اش شده است به نحوي كه يكي از مورخان خارجي به نام «فردريچارد» در اين مورد مي‌نويسد: «اين شهر اهميت قابل ملاحظه‌اي دارد و غير از شهر تبريز كه در مرز شمال واقع است،‌بر هيچ شهري به اندازه اين شهر از منجنيق فلك فتنه نباريده.»
همين بس كه از سال 21 هـ ق (641م) تا سال 1397 هـ ق (1977/م 1356 هـ ش) يعني در مدت 1336 سال، 272 تن حاكم بر اين سرزمين حكمراني داشته‌اند و مدتي مديد پايتخت سلسله صفاريان بوده و در مسجد جامع آن به نام امراي طاهري،‌صفاري و ساماني خطبه خوانده شده و از فراز منبر مسجد جامع همين شهر تفويض حكومت از سوي خلفاي عباسي به امراي ايران و فرمانهاي عفو و انتقال خوانده شده است. شهري كه از سال 621 تا 694 هـ ق حدود هفتاد سال پايتخت حكام قراختايي بوده است و فرمانروايان سلاجقه و آل مظفر بر آن حكومت كردندو آثار تاريخي مهمي از خود بجاي گذاردند.
شهري كه نادرشاه افشار و عمال او هنگام تسخير آن در سال 1160 ه . ضمن غارت و چپاول اموال اين مردم رنجديده بسياري مردان آن را سربريده و از كله آنان مناره‌هايي ساختند. محله پامنار كه هنوز هم به همين نام خوانده مي‌شود يادگار آن فاجعه و تجديد كننده خاطرات تلخ آن جنايت تاسف انگيز مي‌باشد.
مسجد پامنار كه از آثار تاريخي اين شهر است در سال (789 هـ ق/1387 م) به دستور سلطان عمادالدين احمد مظفر كه از طرف برادرش شاه شجاع (پسر امير مبارزالدين محمدمظفر) حاكم كرمان بوده در آن محله ساخته شده . شهري كه هنوز خسارتها و زيانهاي مالي و نيروي انساني ناشي از قتل و غارت سپاهيان محمود افغان را كه در سال (1133 هجري قمري /1771م) صورت گرفت. جبران نكرده بود كه در سال (1209 هـ ق/1794 م) به علت چهارماه و نيم مقاومت دليرانه‌اش در يورش سهمگين آقامحمدخان قاجار، مورد تهاجم و تاخت و تاز سپاهيان آن حاكم ستمگر و جبار قرار گرفت و به روايت تاريخ،‌ماموران وي هفت هزار و به روايتي ديگر، بيست هزار جفت (هفت من و نيم) چشمان مردم بي گناه و ستمديدة اين سرزمين را از حدقه بيرون آوردند و به طور فجيعي آنان را به ديار نيستي فرستادند و گذشته از غارت اموال عمومي حدود بيست هزار نفر از زنان و دختران را به اسارت بردندو خود آن خان بي ايمان هشت هزار نفر آنها ره به سپاهيان خود بخشيد تا مورد تجاوز قرا رگيرند و يا بهاسارت برده شوند. اگر هم تعدادي از هالي باقي ماندند، علت اين بود كه دست جلادان از كثرت و شدت خونريزي،‌بازماند يعني ديگر ياراي كشتن مردم را نداشتند وگرنه قطع عام به سبب ترحم بر كسي نبود.