شناسه پست: 15473
بازدید: 461

نهضت آسمانی پیامبران فهرست مطالب
مقدمه: 1
ضرورت حركت هاي جهادي؛ 2
جهاد يا دفاع (در حركت هاي رسول الله): 3
غزوات پيامبر اسلام (ص) 5
جنگ بدر: (غزوه) 5
نتايج جنگ بدر: 7
نتايج جنگ احد: 10
جنگ خندق يا احزاب (غزوه) 11
غزوه بني قينقاع 12
غزوه بني نظير 13
غزوه بني قريظه 14
فتح مكه؛ 14
غزوه خيبر 15
غزوه رجيع؛ 16
جنگ تبوك (غزوه) 17
اما ترضي يا علي ان تكون مني بمنزله هارون من موسي 18
جنگ موته 19
غزوه ذات السلاسل: 20
جنگ حنين 21
جنگ طائف 23
نتيجه: 24
8 اصل در مسئله عصمت پيامبران 27
اصل اول 27
اصل دوم 28
اصل سوم 30
اصل چهارم 31
اصل پنجم 32
اصل ششم 32
اصل هفتم 33
اصل هشتم 34
پى‏نوشت‏ها: 35
عصمت نبوت 36
پى‏نوشتها: 37
منابع مورد استفاده: 38
مقدمه:
نهضت آسماني پيامبران كه براي نجات انسان ها از چنگال اوهام و خرافات و زورگويي زورمندان پي ريزي مي گردد، بسان موج درياست كه در آغاز پيدايش، بصورت دايره كوچكي پديد مي آيد، كه هر چه از مركز دايره دورتر شود شعاع آن وسيعتر و گسترده و قدرتش شديدتر مي گردد.
انقلاب معنوي و تحول ديني كه در سرزمين مكه، بوسيله پيامبر بزرگ اسلام پي ريزي گرديد، روز نخست محيط غار حرا و خانه خديجه (س) و كلبه هاي شهر مكه را روشن نمود و مرور زمان موجب گسترش آن شد و در اندك زماني شرق و غرب جهان را فراگرفت و نداي توحيد در پهنه بسيار وسيعي از جهان، از كشور فرانسه تا ديوار چين طنين انداز گرديد.
به نظر مي رسد پيامبر (ص) در مدت 23 سال، از طرق مختلفي براي هدايت حركت كرده باشد اما در يك تقسيم بندي كلي نسبت به طبقات مختلف مردم با توجه به ظرفيت هر گروهي، مي توان سه شيوه را از حركت هاي پيامبر (ص) استنباط نمود.
1 حركت فكر و تبليغي ؛ كه بصورت بيان آيات و با كمك از مضامين استدلالي انجام مي داد.
2 مدارا كردن ؛ عده اي در جامعه هستند كه به سبب تربيت هاي خاصي كه اكثراً در زمينه هاي دنيا پرستانه يافته اند بايد با آنها معامله دوستانه شود، وجودشان در جامعه مضر به حال ديگران نبوده و بسا به جهت دارا بودن ويژگي هاي خاص بتوان در پيشبرد جامعه از آنها بهره گرفت و اسلام با توجه به اينكه اميد دارد در نهايت مسير آنها را در جهت هدايت تغيير دهد، اين اجازه را به خود نمي دهد كه با آنها همان رفتار را بكند كه با افراد ياغي و مفسد مي كند.
3 گروهي كه هيچ اميدي نسبت به هدايت آنها وجود ندارد و بعنوان عامل مخرب و مضر به حال اسلام و مسلمين هستند، با آنها بايد از طريق فشار و كارزار وارد عمل شد و قرآن چه زيبا بر اين نكته اشاره مي فرمايد:
« وَلو عُلم الله فيهم خيراً لا سمعهم و لو اسمعهم لتولوا و هم معرضون.»
اگر خداوند در آنها نيكي (قابليت) سراغ داشت به آنان مي شنواند و اگر به آنها بشنواند، پشت كرده و اعراض مي كنند.
پيامبر در مورد مشركين كه مانع عمده در سر راه رشد او بودند، با حركت هاي فكري خود ابتدا سراغ آنها رفته و اگر آنها تحمل و ظرفيت پذيرش را نداشتند، با رفتن به مكه و فتح آن و ايجاد زمينه اسلامي و مسلط شدن بر آنها سعي مي كند با از بين بردن عناصر مفسد، كساني را كه زير سلطه آنها و با تحميقات آنها را انحراف گزيده بودند را نجات دهد…………