شناسه پست: 16962
بازدید: 395

وحی وهرمنوتیک
فهرست مطالب
سنخ شناسی ماهیت وحی
1-دیدگاه گزاره ای
مفهوم گزاره
تقسیم گیلبرت رایل
ارکان وحی گزاره ای
تفاوت تجارب وحیانی ونبوی ووحی گزاره ای
 2- دیدگاه تجربه دینی
ارکان وحی تجربی
دو معنای شخصی بودن تجربه ومیانی
طرح دیدگاه تجربه دینی در الهیات لیبرال
وحی شیوه زندگی است
منابع
سنخ ‏شناسى ماهيت وحى
نگاهى به نظريات موجود در باب سرشت وحى
در باب سرشت وحى، سه برداشت و ديدگاه متفاوت در كار است; هر چند اين سه ديدگاه به طور همزمان مطرح نبوده‏اند: يك برداشت در قرون وسطا مطرح بوده و امروز هم طرفدارانى دارد و آن ديدگاه گزاره‏اى است. متكلمان مسيحى قرون وسطا اين ديدگاه را نسبت‏به وحى داشتند بنابر اين ديدگاه، وحى مجموعه‏اى از گزاره‏ها است كه به پيامبر القا شده است. برداشت دوم در الهيات ليبرال شكل گرفت. متكلمان ليبرال وحى را نوعى تجربه دانسته‏اند، لذا ديدگاه تجربه دينى از وحى نام گرفت. در قرن بيستم، برداشت ديگرى از وحى صورت گرفت كه مى‏توان آن را «ديدگاه افعال گفتارى‏» از وحى ناميد. بر طبق اين برداشت وحى به اين معنا است كه خدا افعالى گفتارى را انجام داده است.

1. ديدگاه گزاره‏اى (1)

بر طبق قديمى‏ترين ديدگاه كه در مورد سرشت وحى وجود دارد وحى گونه‏اى انتقال اطلاعات است. خدا حقايقى را به پيامبر انتقال مى‏دهد و مجموعه اين حقايق، اساس وحى را تشكيل مى‏دهند. اين برداشت از وحى «ديدگاه گزاره‏اى‏» نام گرفته است.
انتقال اطلاعاتى مذكور در اثر گونه‏اى ارتباط ميان پيامبر و خدا صورت مى‏گيرد. پيامبر، قدرت ويژه‏اى دارد كه در پرتو آن، اطلاعاتى را كه خدا به او عرضه مى‏دارد، مى‏فهمد و سپس آنها را در اختيار ديگران قرار مى‏دهد. خدا به واسطه وحى ارتباطى با بشر برقرار كرده و پيامى به او داده است. اين پيام يا حقايق از سنخ گزاره‏ها است; يعنى مجموعه‏هايى از آموزه‏ها كه به صورت گزاره‏هايى تقرير شده‏اند.

مفهوم گزاره

واژه كليدى اين ديدگاه، «گزاره‏» (2) است. گزاره به چه معنايى است؟ و وحى خدا به چه معنايى گزاره‏اى است؟ در منطق گزاره به جمله‏اى مى‏گويند كه صدق و كذب بردار است. مثلا جمله «باران مى‏بارد» ممكن است راست‏يا دروغ باشد، ولى در وحى گزاره‏اى، اين معنا از گزاره مراد نيست. چرا كه ممكن است‏حقايق وحيانى وقتى در قالب زبان خاصى در مى‏آيد، جملات آن صدق و كذب بردار نباشند. گزاره‏هاى منطقى ويژگى ديگرى نيز دارند: چند جمله از زبان‏هاى متفاوت ممكن است‏بر يك گزاره دلالت داشته باشند. مثلا جملاتى از زبان‏هاى گوناگون دنيا كه مفيد اين معنا نيستند كه «برف سفيد است‏» بر يك گزاره دلالت دارند. آن گزاره در قالب هيچ يك از اين زبان‏ها نيست و لباس هيچ يك از آن‏ها را بر تن ندارد. به عبارت ديگر، گزاره به اصطلاح منطقى، الزاما به صورت زبان طبيعى خاصى نيست و به تعبير كلى‏تر، گزاره‏ها از زبان‏هاى طبيعى استقلال دارند. زبان‏هاى طبيعى زبان‏هايى هستند كه انسان‏ها با آن‏ها تكلم مى‏كنند. گزاره‏ها مشروط به اين نيستند كه حتما به صورت زبان طبيعى خاصى باشند; هر چند وقتى گزاره‏ها را براى ديگران نقل مى‏كنيم، معمولا در قالب زبان خاص است…………