شناسه پست: 5781
بازدید: 373

فهرست مطالب

فصل اول : مقدمه

فصل دوم : مغان در اوستا و كتيبه‌هاي فارسي باستان

2-1 واژه مگه و مغه نظر نيبرگ راجع به مگه در اوستا

2-2 رابطه واژه مگه و مغه

2-3 نظر نيبرگ راجع به مگه در اوستا

2-4 ترجمه چند بند از گاهان كه در آن واژه مگه آمده

2-5 ارتباط مذهبي و مقام روحانيت در هند و ايران باستان

2-6 مغ در كتيبه بيستون

فصل سوم : تحول معنايي واژه مغ و موبد در ايران باستان

3-1 تحول معنايي واژه مغ

3-2 تحول معنايي واژه موبد

فصل چهارم : مغان و نقش مذهبي و اجتماعي آن در دوران ماد و هخامنشي

4-1 مغان در دوره پادشاهي ماد

4-2 مغان در دوره پادشاهي هخامنشي

4-3 موروثي بودن شغل مغ‌ها در اين دوران

4-4 سلسله مراتب مغان در دوران ماد و هخامنشي

4-5 شورش گئومات مغ (بردياي دروغين) و چگونگي به سلطنت رسيدن داريوش اول هخامنشي.

4-6 وضعيت مغان بعد از داريوش اول

فصل پنجم : مغان و نقش مذهبي و اجتماعي آن در دوران اشكاني:

5-1 مغان و نقش مذهبي و اجتماعي آن در دوران اشكاني

5-2 پارس در دوره سلوكي اشكاني

فصل ششم : مغان و نقش مذهبي و اجتماعي آن در دوران ساسانيان :

6-1 دين زردشتي و رسميت آن در دوران ساسانيان

6-2 رابطه دستگاه ديني با دولت در دوره ساساني

6-3 تقسيم بندي طبقات اجتماعي در دوره ساساني

6-4 سلسله مراتب مغان در دوره ساساني

6-5 وظايف مذهبي و آداب و رسوم مغان

فصل هفتم :

فهرست منابع و مآخذ

فصل اول

مقدمه

مقدمه :

دين و عقايد مذهبي در ايران باستان، همچون كليه ملت‌هاي باستاني نقش مؤثري را بر حيات و نظام اجتماعي – سياسي جامعه بر عهده داشته است.

اين تحقيق شرح سرگذشت مغان ايران است كه جامعه روحانيت ايران باستان را تشكيل مي‌دادند و چگونگي شكل گيري اين جامعه و عقايد و آداب و رسوم آنان و نيز تأثيرات اجتماعي – سياسي و مذهبي آنان را در ايران پيش از اسلام، از ديرترين زمانها نشان مي‌دهد و سپس نقش آنان در چگونگي شكل گيري دولت ساساني و رسميت دين زرتشتي در دورة ساساني را مورد برسي و نقد و تحليل قرار مي‌دهد.

موضوع :

دربارة مغان، به عنوان شخصيت‌هايي تاريخي و مذهبي، كم و بيش مطالبي در اخبار و روايات قديم و جديد،ياد شده است و اينكه مغان چه كساني بوده‌اند و اولين بار در جامعه ايرانيان، از چه موقعيتي، برخوردار بوده‌اند، موضوع بحث و نقد و تحليل قرار گرفته است. واژه مغان در اوستاي غير گاهاني بخصوص در ونديداد، مغه (magha) عنوان شده، در اوستاي گاهاني يا بخش گاثاها، نيز واژه مغ، به صورت جسته و گريخته، بصورت مگه (maga)، به كار رفته است. [28-ص147]

نزد نويسندگان قديم از كلمه مغ (magos) پيشواي دين زرتشتي اراده شده است. همين كلمه است كه در همه زبانهاي اروپايي بصورت maga موجود است.

موثقين از نويسندگان قديم، ميان مغ‌هاي ايراني و مغ‌هاي كلداني فرق گذاشته‌اند. مغان ايران، كساني بودند كه به فلسفه و تعلين و زرتشت آشنا بودند. مغان كلده در ضمن تعليم ديني خود از طلسم و جادو و شعبده نيز بهره‌اي داشتند. چنانچه مي‌دانيم در سراسر اوستا، جادو و جادوگري نكوهيده شده است. (يسناهات 8 بند 2 و يسناهات 9 بند18). نظر به اينكه، كلمه مغ به كلدانيان نيز اطلاق شده، برخي از مستشرقين پنداشته‌اند كه اين لغت اصلاً از آشور و بابل آمده باشد. در اوستا، يكبار در جزو، يك كلمه مركب، كلمه موغو (moghu) ذكر شده است. (در يسناهات 65 بند 7). اما كلمات ديگري كه از ريشه همين كلمه است. بطور مكرر در خودگاتها آمده است. از آنجمله است كلمه مگه (maga). كار مغان ايراني، همان اجراي مراسم ديني بوده است. آميانوس مارسلينوس (A.marcellinus)، مورخ رومي كه در قرن چهارم ميلادي ميزيسته، بطور مفصل از مغ‌هاي ايراني صحبت مي‌دارد و در ضمن مي‌نويسد: از زمان زرتشت تا به امروز مغان، به خدمت ديني گماشته شده هستند.