شناسه پست: 11417
بازدید: 347

فن بیان تصویری ، با تکیه بر دانش فنی ، ابزاری کار آمد در دست مشاوران تبلیغاتی

فهرست مطالب
فصل اول
مقدمه ۱
معنای هنر ۲
هنر در فرهنگ ایران۲
معنای هنر ۳
تعریف هنر از زبان اندیشمندان ۴
تولستوی و هنر۷
تعریف بندیتو کروچه۸
تعریف اقبال لاهوری۹
نگاهی به تعریف تولستوی از هنر۱۰
سخن نهایی در تعریف هنر۱۱
گرافیک چیست ۱۴
حضور گرافیک در تحولات سیاسی و اجتماعی معاصر۱۷
گرافیک حسی ۲۰
تاملی در رهیافت هنر گرافیک ایران ۳۰
نقش گرافیک در تحولات سیاسی و اجتماعی معاصر۴۰
گرافیست کیست ؟۴۴
بـــازار کار ؟ ۴۶
کوبیسمcubism47
عکاسی کوبیستی۵۳
نمونه ای عکسهایTim Thompsonعکاس کوبیست ۵۳
اختراع چاپ،انقلاب فرهنگی بشر۵۵
ورود صنعت چاپ به ایران۵۶
ورود صنعت چاپ به استان قزوین۵۶
پیدایش طرای گرافیک ۶۱
ادوار مانه ۶۴
سال‌های آغازین زندگی۶۵
زندگی خصوصی۶۶
مرگ مانه۶۷
گرافیک نوین در غرب و تاریخچه آن۶۸
پیشکسوتان طراحی گرافیک نوین ایران۷۲
آثار استاد صادق بریرانی۷۷
معرفی استاد مرتضی ممیز پدر گرافیک نوین ایران بهمراه برخی از آثار استاد … ۷۸
فصل دوم
تعریف پوستر۸۷
بسته بندی ۸۸
اهداف بسته بندی و برچسب زنی بسته‌ها۸۸
بسته بندی۹۱
خاطره ای در بابارزش یک بسته بندی ۹۳
کارنامهپوستر جشنواره ها۱۰۲
هنر پوستر۱۰۷
گرافیک محیطی و تاثیر آن در زندگی امروزی ۱۱۵
گرافیک محیطی فضای بسته ۱۱۷
گرافیک محیطی و تاثیر آن بر جامعه۱۱۷
هدف از گرافیک محیطی این است که ۱۱۸
نتیجــــــــه گیری ۱۲۰

مقدمه
هنر، یکی از بارزترین جلوه‌های اسرار‌آمیز فرهنگ و تمدن انسانی است که همواره بر حیات انسانی سایه افکنده است. هر جا کاوش‌های تاریخ تمدن و باستان‌شناسی، نشانی از تمدن و فرهنگ بشری و تجلی آن کشف می‌کند، در هر سرزمینی که تمدنی به عرصه ظهور می‌رسد، آثار و مظاهر گوناگون هنری، اعجاب پژوهشگران تاریخ تمدن و هنر را برانگیخته است و رموز ناپیدای آن، حکیمان را به اندیشه و تأمل فرو برده است. یک محقق تاریخ هنر، با مطالعه آثار هنری و جلوه‌های آن، سیمای روشنی از تمدن و فرهنگ بشری در سرزمین‌های پیشین به نمایش می‌گذارد. هنر، از اسرار آفرینش و حیات فرهنگی انسان است که اندیشمندان علوم انسانی را به پژوهش بیشتر فرا می‌خواند.

معنای هنر
در تاریخ فرهنگ و هنر انسانی، معنای هنر با نوعی الهام و اشراق همراه بوده است که گاهی عقل و ادراک انسانی از درک سرّ آن عاجز است. این موضوع نمایان‌گر این نکته است که هنر بیشتر با جان پاک هنرمند و یا سبک بیان او پیوند دارد، نه با صورت‌های ذهنی و خیالی وی.
هنر در فرهنگ ایران
کالبد هنر و ادبیات به خاطر انس با فرهنگ الهی و سنتی، جلوه و نمود معنوی و انسانی یافته است. این دریافت از هنر در ادبیات فارسی  و عرفانی، به ویژه در زبان حافظ و مولانا، تجلی بارزتری از خود به نمایش گذارده است، چنان‌که از این غزل حافظ، نوع بینش وی از هنر را می‌توان درک کرد:
قلندران طریقت به نیم جو نخرند
قبای اطلس آن‌ کس که از هنر عاری است
نگاه مولانا در مورد هنر نیز در این شعر عیان است
خود هنر دادن، دیدن آتش عیان
نی گپ دل علی النار دخان مثنوی
از دیدگاه حافظ و مولانا، عرفان نوعی علم ذوقی و هنری است و هنر نیز نوعی الهام و اشراق است و هنرمند هم از ذوق اشراقی بی‌بهره نیست. اکثر اندیشمندانی که درباره تعریف هنر به تأمل پرداخته و یا اظهار نظر نموده‌اند، از حل رموز آن فرو مانده‌اند. در واقع، غالب سخنان زیبا و دلنشین درباره هنر که گوش آدمی را نوازش می‌دهد، به غیر از ابهام و ادراک‌ناپذیری آن، از حیث اندیشه در فضای محدودی سیر می‌کنند؛ چرا که این تعاریف، هر کدام از زاویه‌ای خاص، هنر را توصیف کرده و نوعی بینش خاص را تداعی می‌کنند که گاهی، معنای کلی و روشنی از نفس هنر نمی‌انجامند.  هگل در این باره می‌گوید: تعریف هنر اگر غیرممکن نباشد بسیار دشوار است.
معنای هنر
البته برای هنر، نمی‌توان مانند اشیا و عناصر طبیعی، فرمول یا ضابطه خاص تعیین نمود، و از نظر منطقی، جنس، فصل و حد آن را ترسیم نموده و تعریف علمی از آن ارائه داد؛ چرا که هنر، امری معنوی است و در دل آن نوعی اشراق و شهود نهفته است.
توضیح این‌که، در جهان هستی امور معنوی قابل تعریف منطقی نیستند البته برای درک امور ذوقی و روحی به ارائه تعریف روشن از آن‌ها نیاز نیست. درک و کشف ذوقی و وجدانی هنر و یا دریافت بی واسطه از آن مهم است، نه تعریف انتزاعی و منطقی. این موضوع تنها به هنر و زیبایی محدود نمی‌شود بلکه بسیاری از معانی بسیط و مجرد مانند وجود، حکمت، علم، عرفان، ادب، محبت، عدالت را نیز در بر می‌گیرد. از این امور نمی‌توان تعریف حقیقی ارائه نمود زیرا این تعاریف در محدوده و قالب علوم می‌گنجد و امور شهودی و ذوقی را شامل نمی‌شود. به همین علت است که ذات هنر در دنیای امروز، هنوز به عنوان پدیده‌ای اسرار‌آمیز در ابهام باقی مانده و تعریف جامع و گویایی از آن ارائه نشده است. گویی هنر چونان قله‌ای دست نیافتنی است که انسان هرچه برای سلوک به آن تلاش به عمل می‌آورد، کمتر به کشف و شهود آن دسترسی پیدا می‌کند.
اکنون به ارزیابی پاره‌ای از تعاریف درباره هنر می‌پردازیم، هر چند در نگاه ابتدایی، این جمله‌ها، جذاب و دلنشین به نظر می‌رسند اما با نظر دقیق‌تر ملاحظه می‌شود که در میان این تعاریف، هیچگونه انسجام و هماهنگی وجود ندارد.
تعریف هنر از زبان اندیشمندان
الف. هنر، انعکاس تخیل و تصور هنرمند است.
ب. هنر، آفرینش زیبایی است به نیروی دانایی.
پ. هنر، گزارش و ترجمه‌ای است از روح هنرمند.
ث. هنر دعوتی است به سوی سعادت. (شیلر)
ج. عنوان هنر را بایستی به چیزهایی اعطا نمود که با آزادی به وجود آمده‌اند. (امانوئل کانت)
چ. هنر، گل زندگی است و هنرمند دوستدار واقعی بشر.
ح. هنر، فعالیتی است طبیعی در قلمرو حیوانیت و از امیال جنسی سرچشمه گرفته است. (اسپنسر انگلیسی)
خ. هنر، لذت و شوری است که عینیت یافته است.