اضطراب تعمیم یافته
فهرست
مقدمه
تاريخچه
نظريه نو فرويدي
نظريههاي رفتاري اضطراب
نظريه يادگيري شناختي ـ اجتماعي (csl )
نظريههاي وجودي
نظريههاي شناختي اضطراب
ديدگاه اجتماعي
تشخيص
ملاكهاي تشخيص اختلال اضطراب منتشر
راههاي درمان اضطراب
چهار مولفه اصلي درمان
دادن اطلاعات وآمورش در مورد اضطراب وفشار رواني
آموختن مهارتهاي مقابلهاي
تعيين وانجام تكاليف رفتاري خاص براي منزل
ملاقات ، با ساير افراد وسهيم شدن در مشكلات مشابه
يك برنامه مقابله گروهي با اضطراب
رواندرماني
فهرست منابع
مقدمه
قبل از اينكه بخواهيم به مساله اصلي ( اضطراب) بپردازيم جالب است بدانيم كه اضطراب يكي از شايعترين اختلالات در بين مراجعان به روانپزشكان و روانشناسان باليني وپزشكان ميباشد . و بنابراين توجه بسياري از متخصصان را بخود جلب كرده است . و بدنبال آن راههاي موفقيتآميزي نيز براي درمان اين اختلال ابداع شده است . يكي از اين روشهاي درماني، رفتار درماني شناختي ميباشد . كه به معرفي آن در اين مقاله ميپردازيم . البته نظريههاي درماني ارائه شده در اين زمينه آورده خواهد شد. وراههاي تشخيص آنرا نيز بيان ميكنيم.
اضطراب را در واقع همة انسانها تجربه ميكنند. اضطراب يك احساس منتشر، بسيار ناخوشايند ، و اغلب مبهم است كه با يك يا چند تا از احساسهاي جسمي همراه ميگردد مثل احساس خالي شدن سردل ، تنگي قفسه سينه، طپش قلب، تعريق، سردرد ، يا ميل جبري ناگهاني براي دفع ادرار، بيقراري وميل براي حركت نيز ازعلائم شايع است.
اضطراب يك علامت هشدار دهنده است، خبر از خطري قريبالوقوع ميدهد و شخص را براي مقابله آماده ميسازد. ترس، علامت هشدار دهنده مشابه ،از اضطراب با خصوصيات زير تفكيك ميشود:
ترس واكنش به تهديدي معلوم ، خارجي، واز نظر منشاء بدون تعارض است. اضطراب واكنش در مقابل خطري نامعلوم ، دروني ، مبهم و از نظر منشاء خمراه با تعارض است
تاريخچه
تقريبا يك قرن پيش ، زيگموند فرويد« نوروز اضطراب» را ابداع ودو نوع اضطراب مشخص نمود . يك نوع اضطراب از ليبيدو مهارشده ناشي ميشود . بهعبارت ديگر ،افزايش فيزيولوژيك در تنش جنسي به افزايش برابر در ليبيدو ،معرف ذهني آن رويداد فيزيولوژيك، منجر ميشور.
از ديدگاه فرويد:، مفر طبيعي چنين تنشي برقراري رابطه جنسي است. معهذا ، ساير اعمال جنسي، نظير پرهيز وجماع منقطع ، مانع تنش و موجب نوروز واقعي(actual) ميگردد. اختلالات اضطراب شديد مربوط به سد شدن ليبيدو مشتمل است بر نوروزهاي نورآستني ، خود بيماريانگاري،و اضطراب،كه همه آنها از ديدگاه فرويد واجد اساس زيستشناختي بودند.
نوع ديگر اضطراب ، به بهترين وجه با احساس نگراني يا ترس كه از فكريا ميلي سركوب شده ناشي ميشود، مشخص ميگردد اين نوع اضطراب مسئول پيدايش پسيكو نوروزهااست ـ نوروزهاي هيستري، فوبي و وسواس (كاپلان وهمكاران، 1994 )
نظريه نو فرويدي
اين نظريهها در دهههاي 1920 و1940 وعمدتاً در نتيجه اختلاف نظر دربارة آنچه تاكيد افراطي فرويد بر اهميت تكانههاي بيولوژيكي تلقي ميشد ، خصو صاً تكانه جنسي و تهديدي كه آن تكانهها بر فرد تحميل ميكنند مطرح شدند. نو فرويديها شخصيت آدمي را به ميزان زيادي پيامد و نتيجة تاًثيرات اجتماعي ميدانند . آنها براين باورند كه «اضطراب اوليه» نه در آغاز تولد بلكه بعدها بروز ميكند. زماني كه كودك نه تنها براي ارضاي نيازهاي فيزيولوژيكي اساسي بلكه براي حفاظت وحمايت نيز به والدين وابسته است . اضطراب در نتيجه ناكامي بالقوه يا واقعي چنين نيازهايي ايجاد ميشود.