شناسه پست: 19790
بازدید: 404

سبكهاي‌ مديريتي در سازمانهاي‌ تحقيق‌ و توسعه

در مطالعات‌ مديريتي از بررسي‌ وجود و چگونگي‌ تاثيرگذاري‌ تفاوتها بر انتخابهاي‌ سازماني‌ غفلت‌ شده‌ است. تعريف‌ ماهيت‌ تحقيق‌ و توسعه‌ منوط‌ به‌ شناسايي‌ كاركردهاي‌ آن‌ است.
تحقيق‌ و توسعه‌ به‌طور سنتي، مجموعه‌اي‌ از مراحل‌ تلقي‌ مي‌شود كه‌ منعكس‌كننده‌ پيشرفت‌ يك‌ برنامه‌ فناورانه‌ مشخص‌ هستند. طرح‌ غالب، علمي‌ و فناوري‌ پيشرفته‌ سه‌ نوع‌ فرايند زيربنايي‌ تحقيق‌ و توسعه‌ است.
در صنايعي‌ كه‌ از الگوي‌ طرح‌ غالب‌ استفاده‌ مي‌كنند، فناوري‌ از طريق‌ انفصالهاي‌ افزاينده‌ قابليت‌ رقابت‌ با بهبود كارايي‌ محصول‌ و گسترش‌ دانشي‌ تحول‌ مي‌يابد كه‌ از قبل‌ وجود داشته‌ است. هر فرايند تحقيق‌ و توسعه‌ از يك‌ مرحله‌ كاوشي‌ و يك‌ مرحله‌ بهره‌برداري‌ تشكيل‌ مي‌شود. فرايندهاي‌ تحقيق‌ و توسعه‌ را احتمال‌ خطرهاي‌ متفاوت‌ به‌ويژه‌ در مرحله‌ بهره‌برداري‌ مشخص‌ مي‌سازند. موفقيت‌ يك‌ رقابت‌ به‌ عواملي‌ نظير شناخت‌ بازار، چگونگي‌ زمان‌بندي‌ نوآوري‌ و پايين‌ بودن‌ هزينه‌هاي‌ توليد بستگي‌ دارد.
مقدمه‌
‌هدف‌ از اين‌ مقاله‌ فهم‌ اين‌ مطلب‌ است‌ كه‌ آيا در سازماندهي‌ و مديريت‌ فعاليتهاي‌ “تحقيق‌ و توسعه” شيوه‌هاي‌ متفاوتي‌ وجود دارد؟ هم‌ از منظر علم‌ مديريت‌ (راسل‌ و ديگران، 1991) و هم‌ از ديدگاه‌ سازماني‌ (توئيس‌ 1987) اين‌ موضوع‌ مورد بررسي‌ قرار گرفته‌ است.
‌اما اين‌ مطالعات‌ “تحقيق‌ و توسعه” را همچون‌ نوعي‌ “جعبة‌ سياه” تلقي‌ كرده‌اند، يعني‌ تمركز اين‌ مطالعات‌ بر آن‌ دسته‌ از فعاليتهاي‌ سازمانها و شركتها قرار داشته‌ است‌ كه‌ به‌ توسعة‌ فناوريها و محصولات‌ جديد اختصاص‌ يافته‌اند.‌ ‌موارد ديگري‌ از مطالعات‌ تحقيق‌ و توسعه‌ به‌ سهم‌ و نقش‌ مخارج‌ كل‌ «تحقيق‌ و توسعه» كلان‌ در رشد اقتصادي‌ كشورها پرداخته‌اند. گل‌ورم‌ در يك‌ مطالعة‌ بين‌المللي‌ نمونه‌اي‌ متشكل‌ از 52 كشور در حال‌ توسعه‌ و 18 كشور توسعه‌يافته‌ را برگزيده‌اند و نقش‌ بارز مخارج‌ “تحقيق‌ و توسعه” بر رشد اقتصادي‌ را به‌ تأييد رسانيده‌اند. مطالعة‌ آنها مؤ‌يد اين‌ امر است‌ كه‌ مخارج‌ تحقيقات‌ تأثير بيشتري‌ در رشد اقتصادي‌ كشورهاي‌ در حال‌ توسعه‌ داشته‌ و دارند.
‌آخرين‌ بررسيهاي‌ علمي‌ نشان‌ داده‌ است‌ كه‌ در سطح‌ سازماني، فعاليتهاي‌ تحقيقاتي‌ بايد از فعاليتهاي‌ توسعه‌اي‌ تفكيك‌ شوند و اين‌ تجربه‌اي‌ است‌ كه‌ در سطح‌ صنايع‌ به‌ كار گرفته‌ شده‌ است.
‌نقش‌ تحقيق‌ در حوزة‌ سازمانهاي‌ گوناگون‌ به‌ طرز متفاوتي‌ تعريف‌ مي‌شود. مثلاً‌ جنرال‌ الكتريك‌ در هر يك‌ از سه‌ حوزة‌ اصلي‌ كار خود يعني‌ موتور هواپيما، تأمين‌ روشنايي‌ و موتورها، نقشهاي‌ گوناگوني‌ را به‌ بخش‌ تحقيقات‌ خود واگذار كرده‌ است.
‌از اين‌ گذشته، شركتها بيش‌ از پيش‌ ناگزير مي‌شوند “تحقيق‌ و توسعه” خود را بر مبنايي‌ جهاني‌ طراحي‌ كنند تا بتوانند به‌ منابع‌ خارجي‌ دانش‌ دست‌ يابند. (1996/(CHIESA.
‌از اين‌ حيث‌ نيز، سازمانهاي‌ “تحقيق‌ و توسعه” ماهيتي‌ متفاوت‌ دارند به‌ ويژه‌ هنگامي‌ كه‌ “فعاليتهاي‌ تحقيق‌گرا” را به‌ جاي‌ “فعاليتهاي‌ توسعه‌گرا” مورد توجه‌ قرار مي‌دهند.
‌اين‌ مثالها ملاحظاتي‌ را مطرح‌ مي‌كنند:
O فعاليتهاي‌ تحقيقي‌ و فعاليتهاي‌ توسعه‌اي‌ در يك‌ سازمان‌ در واحدهاي‌ مختلف‌ انجام‌ مي‌شود. بنابراين، به‌ نظر مي‌رسد كه‌ فعاليتهاي‌ تحقيقي‌ و فعاليتهاي‌ توسعه‌اي‌ ماهيتاً‌ متفاوت‌اند.
O به‌ نظر مي‌رسد فرآيندهاي‌ تحقيقي‌ و توسعه‌اي‌ از سازماني‌ به‌ سازمان‌ ديگر و از صنعتي‌ به‌ صنعت‌ ديگر متفاوت‌اند. به‌ ويژه‌ ماهيت‌ فرآيند نوآوريهاي‌ فناورانه‌ از صنعتي‌ به‌ صنعت‌ ديگر شديداً‌ متفاوت‌ است. (1995KODAMA, ؛1991،1990 /PAVITT) مطالعات‌ مديريتي از بررسي‌ وجود و چگونگي‌ تأثيرگذاري‌ تفاوتهاي‌ ميان‌ صنعتي‌ بر تصميمات‌ و انتخابها سازماني‌ و مديريتي غفلت‌ كرده‌اند. چنين‌ ملاحظاتي‌ ضرورت‌ مطالعه‌ اينكه‌ آيا يك‌ سبك خاص‌ مديريتي / سازماني‌ با نوع‌ ويژه‌اي‌ از فرآيند تحقيق‌ و توسعه‌ و با ماهيت‌ متفاوت‌ فعاليتهاي‌ تحقيق‌ و توسعه‌ ارتباطي‌ دارد يا خير و در صورت‌ وجود اين‌ رابطه‌ چگونه‌ است، مطرح‌ مي‌كند.