شناسه پست: 12068
بازدید: 459

نوآوری در عرصه سیاست و حکومت

فهرست مطالب

نوآوری در عرصه سیاست و حکومت 1
مقدمه 5
نوآوری در عرصه سیاست و حکومت 8
انسان، موجود منحصر بفرد 11
شکوفایی افراد در جامعه 12
بکارگیری همه قوا و ظرفیتها 12
1 – نوآوری بنیادی 15
2 – نوآوری مبتنی بر توسعه عملکرد محصول 15
3 – نوآوری مبتنی بر ساختار فناوری 16
4 – نوآوری در زمینه نام محصول و شهرت آن برچسب کالا 16
5 – نوآوری در فرایند 17
6 – نوآوری در طراحی 17
7 – نوآوری در زمینه تجدید فرمول سازی 18
8 – نوآوری در ارائه خدمات 18
9 – نوآوری در بسته بندی 19
بايسته‏هاي شكوفايي و نوآوري 19
مقدمه : 21
خلاقيت يا creativity 23
نوآوري innovation 24
1- سلامت فكر و روان: 25
2- انعطاف پذيري: 26
3-ابتكار: 26
5-استقلال راي و داوري: 27
6-تمركز نيروي ذهني بر والاترين هدفي كه دارند 27
1. مقدمه 28
2. جنبش مدیریت خلاقیت 29
5- شبکه خلاقیت 32
7- حلقه های باقیمانده این زنجیره 33
10- نتیجه گیری وتوصیه 34
زندگی اجتماعی از نظر قرآن 40
حل اختلاف غایت و فایده بعثت 45
شکوفایی جامعه در پرتو دعوت 46
علوم قرآنی، معرفت، محمد هادی؛ صفحه: 1 51
عنوان مقاله: مفاهیم و مبانی خلاقیت و نوآوری 56
مقدمه 57
2- تعریف خلاقیت 57
4- ویژگیهای افراد اخلاق 61
9-3- گردش تخیلی 66
منابع و مراجع 67
الف – تقویت عناصر انگیزشی خلاقیت 72
ب – تقویت عناصر شخصیتی خلاقیت 75
2- پذیرش خطر و کسب تجربه 77
سایر روش¬های پرورش خلاقیت 79
الف – خلاقیت تجسمی 79
ج – خلاقیت موسیقیایی 81
منابع: 82
مقدمه: 84
انواع پروژه های مدیریت دانش 91
2- زیربنای فنی و سازمانی 92
3- ساختار استاندارد و قابل انعطاف 93
8- حمایت مدیریت ارشد 94
مدل پیشنهادی 96
نتیجه گیری 97
مقدمه 98
تکنیک های خلاقیت و نوآوری 102
شرایط ایجاد خلاقیت و نوآوری 103
منابع و ماخذ 106
گام سوم – حق انتخاب و تصمیم گیری 112
مروری برادبیات تحقیق 125
انواع نوآوری 126
الگوهای تکامل فرایند نوآوری تکنولوژیک 127
مدل فشار علم 127
سوالات تحقیق 131
منابع ومآخذ: 133
تعریف خلاقیت و مؤلفه های آن 136
ویژگیهای خلاقیت 138
بهره وری در سازمان و توسعه نیروی انسانی 141
آموزش و پرورش عمومی خلاقیت و نو آوری 143
منابع و ماٌخذ فارسی 149
منابع 154
مقدمه 155
تعریف خلاقیت 156
ویژگیهای ‏تفکر ‏در چهار ربع مغز 156
نتیجه‏گیری 164
منابع 164
ویژگیها 165
نتیجه گیری 168
منابع 168
ضرورت مهندسی مجدد 179
2. جنبش مدیریت خلاقیت 183
10- نتیجه گیری وتوصیه 188
مقدمه: 190
خلاقیت 191
مروری بر ادبیات پژوهش 192
کلمات کلیدی: 211
ویژه نامه شهید آیت الله صدر 223
7. توحید و گذر گاه تاریخ 237
آفت‏های اصلاح و نوآوری در فرهنگ عامیانه 251
نوآوری و نهاد آموزش 254
مقدمه
نوآوری و اصلاح از موضوعات بسیار قدیمی و تاریخی است . آن قدر قدیمی که دیگر چیزی از «نو» بودن نوآوری نمانده! ولی برای بعضی گروه‏ها ، این سوژه ، همیشه نو است و تازگی دارد . بعضی‏ها که اصلاً نان شبشان به این نوآوری و اصلاح بند است . اگر این سوژه را گِل بگیرند ، آنها هم گرسنه می‏مانند . (یکی‏اش خودِ ما) .
بعضی‏ها با نوآوری و اصلاح ، پول پارو می‏کنند . بعضی‏ها هم با این دو موضوع ، سرِ دیگران را شیره می‏مالند . ظاهرا تنها کاری که با این سوژه‏ها نمی‏شود ، خدمت به بشریّت است که البته ، آن هم خیلی مهم نیست .
در این‏جا می‏خواهیم ، نوآوری و اصلاح را از چند دیدگاه مورد بررسی قرار دهیم . باشد که فرا راه آیندگان گردد و آیندگان محترم اگر فاتحه برایمان نخواندند ، حداقل فحش‏های سه متری هم نثار روحمان نکنند .
نوآوری و اصلاح از دیدگاه سیاستمداران
سیاستمداران ، آدم‏های خیلی پیچیده‏ای هستند . اصلاً همین سیاستمداران بودند که قضیه نوآوری و اصلاح را مطرح کردند . منتها ما هنوز نفهمیده‏ایم که این نوآوری و اصلاح که می‏گویند ، به نفع خودشان است یا به نفع ملّت؟! مثلاً اسرائیل ، قضیه اصلاح در روابط یهود و عرب را مطرح می‏کند . معلوم نیست این به نفع اعراب است ، ـ که بتوانند بدون هیچ مشکل و هیچ جنگی خواسته‏های خود را بیان کنند ـ یا بیشتر به نفع یهود است که این طوری بتواند سرِ اعراب را چند مدتی بیشتر شیره بمالد و در خاورمیانه جولان دهد . من فکر می‏کنم ، این قضیه اصلاح میان این دو گروه ، بیشتر به نفع وزرای خارجه کشورهای گوناگون باشد ؛ چون از وقتی که این قضیه مطرح شده ، سفرهای خارجی این وزرا چند برابر شده! به این گفتگو ، که بین وزیر امور خارجه کشور × با رئیس جمهورش رد و بدل شده دقّت فرمایید :
ـ خب ، دیگر قربان! اگر با بنده امری ندارید ، بروم چمدان‏هایم را ببندم .
ـ به سلامتی کجا؟
ـ قربان! این قضیه اصلاح میان اعراب و اسرائیل ، خیلی حاد شده؛ می‏خواهم یک تُک پا بروم امریکا ، مذاکره‏ای کنم و برگردم .
ـ شما که یک پایت امریکاست و یک پایت تو کشور خودمان ، دیگر وقتی می‏آیی به کشور خودت ، چمدان‏هایت را باز نکن ، تا هر شب مجبور شوی دوباره آنها را ببندی!
ـ قربان! نمی‏شود . شما که غریبه نیستید؛ من یک زیر شلواری بیشتر ندارم . اگر این‏جا چمدانم را باز نکنم ، نمی‏توانم از زیر شلواری استفاده کنم .
ـ ببینم مگر تو هفته پیش امریکا نبودی؟ خوب ، همان موقع مذاکره‏هایت را می‏کردی!
ـ چرا ، قربان ! بودم؛ اما ، این دفعه ، می‏خواهم خانمم را هم همراه خودم ببرم . آخر می‏دانید! وزیر امور خارجه امریکا زن است . خوب نیست من با او دهن به دهن شوم . برایم حرف در می‏آورند . مخصوصا که مجرّد است و بی‏حیا! خیلی هم آتش‏پاره‏است . خانمم را ببرم بهتر است . بالاخره زن‏ها حرف همدیگر را بهتر می‏فهمند .
ـ گفتی وزیر امور خارجه امریکا زن است؟ ببینم ، مگر وزیر خارجه‏اش ، نلسون ماندلا نبود؟
ـ نه قربان ، اشتباه نکنید! نلسون ماندلا ، یکی از کودتاگران پاکستان بود که در 22 بهمن 1357 سرنگون شد .
ـ عجب! حالا این خانم که گفتی ، بَر و رویش چه طور است؟
* * *
از اینجا به بعد ، چون مسئله ، خارج از بحث ماست ، به حرف‏های وزیر امورخارجه و رئیس جمهور محترم گوش نمی‏دهیم .
نوآوری و اصلاح از دیدگاه تحجّر طالبانی
ـ اصولاً هر گونه نوآوری و اصلاحی ، دست بردن در امر آفرینش است و گناهی عظیم به شمار می‏رود . باید توجّه داشت که هر نوع دستگاهی که نوآوری و اصلاح را سبب گردد ، از آلات کُفر محسوب می‏شود و استفاده از آنها از اعظم گناهان است ، مخصوصاً آلات جدید اصلاح ، مثلاً : تیغ ژیلت و ماشین موزر .
ـ آقا جان ! چرا تا حرف اصلاح می‏آید ، شما به یاد ریشتان می‏افتید؟ منظور ما از اصلاح ، یعنی نوآوری در امور اجتماعی ، فرهنگی و علمی .
ـ آقا جان! اجازه بدهید صحبت‏های بنده خاتمه پیدا کند ، بعد شما با پای برهنه ، وسط حرف بنده ، اسکی بروید . اتفاقا ، منظور بنده هم ، همان امور اجتماعی ، فرهنگی و علمی بود . کسی که ریشش را بزند ، نمی‏تواند در اجتماع ظاهر شود؛ لذا فرهنگش می‏آید پایین و علمش . . .
ـ آقای محترم! چرا پرت و پلا می‏گویی؟ اصلاً حالا که شما این قدر به ریش حساسیت دارید ، موضوع بحث را عوض می‏کنیم تا مسئله ریش حذف شود .
نظر شما راجع به نوآوری و اصلاح در امور زنان چیست؟
ـ چی؟! نفهمیدم؟ صحبت‏های ناموسی می‏کنی؟ مگر خودت والده و همشیره نداری؟ شما باید بدانید که زن از الطاف خفیّه الهی است . الطاف خفیّه ، همیشه باید در خفا بماند .
ـ یعنی هیچ اصلاحی در مسائل بانوان نباید انجام شود؟!
ـ اصلاح که چرا! باید باشد . مثلاً ما قبلاً اجازه نمی‏دادیم زنانمان از خانه بیایند بیرون ، اما حالا هم اجازه نمی‏دهیم بیایند بیرون .
ـ این دیگر چه جور اصلاحی است؟
ـ خُب ، آن وقت‏ها با خشونت جلویشان را می‏گرفتیم ، حالا با مهرورزی ! قبلاً وقتی زنانمان می‏خواستند با نامحرم صحبت کنند ، زیر زبانشان سنگ می‏گذاشتند ، اما الآن می‏توانند طلا و جواهرات هم بگذارند . اینها همه به خاطر این است که زنان ما حفظ شوند .
ـ شما که این قدر به فکر حفظ شأن و منزلت زنان هستید ، پس این حرم‏سرا چیست که برای خودتان راه انداختید؟
ـ اتفاقا حرم‏سرای ما ، حافظ تمام زنان است .
ـ حالا این قدر هم فمینیست نباشید . کمی هم جنبه مردسالاری خود را حفظ کنید!
نوآوری و اصلاح از دیدگاه روشن‏فکر لیبرال وابسته سکولار
البته نوآوری و اصلاح در هر امری ، لازم و ضروری به نظر می‏رسد . نوآوری و اصلاح باید ریشه‏ای انجام شود و از پرداختن به امور سطحی باید خودداری نمود . از این امور ریشه‏ای و کلان ، می‏توان به اصلاحات در مدل مو ، پروتز دندان ، عمل جراحی بر روی بینی ، پاشنه کفش بانوان ، ژل و ریمل ، و انجام دادن مصاحبه با رادیوهای غربی اشاره کرد . مسائل سطحی ، مثل : دین ، اجتماع و فرهنگ ، باید بماند برای دور بعدیِ نوآوری و اصلاح .
نوآوری و اصلاح از دیدگاه یک کارشناس برجسته
با تشکر از این که بنده را برجسته اعلام کردید . بنده از وقتی که وارد کار اصلاحات شدم ، با انواع اصلاحات ، رو به رو بودم و در هر نوعی با جریانات مختلف سر و کار داشته‏ام . اصلاحات ، هر گونه که انجام شود ، موقّتی بود . بعد از مدّتی باید اصلاحات دیگری انجام شود . متأسّفانه ، افراد ناکارآمدی ، خود را کارشناس اصلاحات می‏دانند ، که با توجّه به تخصّص و تبحّری که برای این مسئله لازم است ، ناکارآمدیِ این گونه افرادِ فرصت‏طلب ، زود مشخّص می‏شود و ملّتِ همیشه در صحنه ما ، اصلاحات آنها را بر نمی‏تابند . بنده الآن مدّت‏هاست که امر اصلاحات را . . اِ . . . آقا! سرت را یک جا نگه دار . چرا هی سرت را می‏چرخانی؟ آدم روی صندلی سلمانی که با موبایلش حرف نمی‏زند . . . بله . . . داشتم می‏گفتم … .
نوآوری در عرصه سیاست و حکومت
منابع مقاله:
امام خمینی و قرائتی نوین از دین، موسوی تبریزی، سید حسین ؛ صفحه: 1
اشاره فرمودید که امام در موضوع حکومت و در بحث ولایت فقیه، جامع‏نگر بودند، یعنی اسلام را در همه ابعاد و جوانب آن می‏نگریستند.اگر ممکن است بفرمایید که آیا چنین نگرشی در فقهای پیش از ایشان هم بوده است؟ در ضمن امام چگونه به این نتیجه رسیدند که جامعیت اسلام، حکومت را هم پوشش می‏دهد؟
ـ جامعیت اسلام، نکته‏ای نبود که فقهای بزرگ پیش از ایشان یا همزمان با ایشان از آن غافل باشند.تفاوت عمده امام با دیگران، بینش سیاسی آن بزرگمرد بود.حضرت امام تشکیل و اداره حکومت را از وظایف مهم و اصلی علمای اسلام می‏دانستند.بعضی ممکن است، کمک به حکومت دینی را وظیفه بدانند.اما اصل تأسیس حکومت را در شرح وظایف فقیه نیاورند.
امام این طور فکر نمی‏کردند، بلکه فقیه را موظف به بنیانگذاری حکومت و نظام می‏دانستند .در این تفکر، مبارزه با ظلم نه برای تعدیل حاکمان است، بلکه برای براندازی ظلم است.امام مبارزه با شرک و کفر و ظلم را از رهگذر حکومت می‏جستند و موفق می‏دانستند.ایشان دو وظیفه برای خود و هر فقیه دیگری در نظر داشتند: اداره صحیح امور مردم، و محو ظلم.همین طور که هرکسی می‏فهمد، این دو برنامه، تنها در سایه حکومت، جامه عمل می‏پوشد.
بنده قبل از انقلاب در صحبت با بعضی از مراجع معاصر، فهمیدم که این بزرگواران تشکیل حکومت دینی را از وظایف مردم می‏دانند.یعنی فقیه تنها، باید مردم را ارشاد کند و به آنان بگوید که بعد از تشکیل حکومت، رفتار اسلامی چیست یا چه باید کرد؟ خصوصا اگر براندازی حکومتهای موجود، با ضرر و خطر همراه باشد، لزومی نمی‏دیدند که اقدام کنند.یعنی برخورد را واجب شرعی و لازم عقلی نمی‏دانستند.در این بینش، مردم باید حکومت دینی را بر پا دارند و برای اجرای حدود به علما مراجعه کنند.
حتی گاهی برای این طرز تفکر، به آیات و روایات هم، استناد می‏کردند.به خدمت یکی از همین بزرگواران عرض کردم که حضرت امیر (ع) فرمودند:
«قیام من برای آن بود که حدود الهی را اجرا کنم.» ایشان فرمودند: «چون مردم گرد حضرت جمع شدند و حکومت را به آن گرامی سپردند، امام خود را موظف دید که اجرای حد کند.» پس تفاوت امام با بسیاری از فقها در اعتقاد به جامعیت اسلام نبود.جامعیت را همه می‏پذیرفتند .امتیاز امام این بود که جامعیت اسلام را در تشکیل حکومت می‏جست و آن را از وظایف هر مسلمانی، بویژه دانشمندان اسلامی قلمداد کردند.امام مسئله حکومت اسلامی را از دهه چهل به بعد مطرح کردند و خیلی هم بر آن پای فشردند.تا آنجا که، پهلوی تنها رقیب جدی و سرسخت خود را امام می‏دانست.
اینکه عرض می‏کنم تفاوت امام خمینی با فقهای دیگر، در بینش سیاسی بود، از اینجا روشن‏تر می‏شود که امام مبارزه با ظلم را به هر قیمتی واجب می‏دانستند.ولی اکثر فقها می‏گفتند : مبارزه با ستم، نوعی نهی از منکر است، و نهی از منکر شرایطی دارد که اگر آن شرایط فراهم نبود، لازم نیست.یکی از آن شرایط هم این است که خطر جانی در پی نداشته باشد.سخن امام این بود که منکر اگر ظلم کلی و فراگیر باشد، نهی و مبارزه با آن واجب است، اگرچه به کشتار و شهادت بینجامد.
اندیشه حکومت را دقیقا امام از سال چهل و هفت یا هشت، مطرح کردند.
ولی اصل مبارزه با ظلم، مخالفت با اسرائیل، استقلال از آمریکا، مبارزه با فحشا و…از سال چهل و دو شروع شد.این نشان می‏دهد که موضوع حکومت و نظام سیاسی، صورت کامل و هماهنگ مبارزات اسلامی است.
به نظر می‏آید، امام در اصل ولایت فقیه به یک توسعه مفهومی اعتقاد داشتند.یعنی معنا و مفهوم ولایت فقیه را در پیش از آنچه نزد پیشینیان بود، توسعه دادند.این گسترش مفهومی را امام با سایر عناصر مطرح در حوزه نیز سرایت دادند.مثلا همین پدیده تبلیغ را اگر در نظر بگیریم، اگر حوزه بر اساس اندیشه‏های امام هدایت و برنامه ریزی شود، وضعیتی بسیار گسترده‏تر، ژرفتر و متنوعتر از وضعیت سنتی خود را خواهد داشت.حتی اگر مبانی فکری فقهای دیگر را اساس قرار بدهیم و بگوییم تشکیل حکومت از وظایف مردم است، این وظیفه را می‏توان از طریق تبلیغ به آنان گوشزد کرد.نظر حضرت عالی در این زمینه چیست؟
ـ همین طور که می‏فرمایید اضافه می‏کنم که امام برای رسیدن به اهداف بلندی که داشت، مقدمات آنها را فراهم کرد.رویه امام این نبود که مثلا یک مسیحی را به اسلام تشرف بدهند، یا آنقدر در گوش شرابخوار و زناکار بخوانند که توبه کنند.اینها برد کمی دارد.خیلی از فعالیتهای پر سر و صدای برخی از دلسوزان اسلام، با همه قداست و معنویتی که داشتند، محدوده اندکی را پوشش می‏داد.مبارزه با فقر، ستم، فحشا و بی اعتقادی در برنامه همه بود.
امام توسعه مفهومی در عناصر حوزوی ـ که شما گفتید ـ فقط در کار امام و پیروان ایشان مشاهده می‏شد.امام دنبال این نبودند که چند گرسنه را سیر کنند، چند نوجوان را به راه بیاورند، بیمارستانی بسازند و گناهکاران را توبه‏بدهند.امام به ریشه‏ها می‏اندیشیدند و از همه استعدادهای حوزه، از جمله تبلیغ، برای ریشه کن کردن آنها سود می‏جستند.در دستگاه فکری امام همه نیروهای فکری، انسانی، مالی و اعتباری بسیج شده بودند که ریشه‏ها را بسوزانند .اگر ریشه قطع می‏شد، آن وقت:
یدخلون فی دین الله افواجا
، انگشت اعتراض امام به سمت کانونهای فرهنگ ساز، مثل رادیو و تلویزیون، دانشگاه، مدارس، ادارات و در رأس همه حکومت بود.
امام مثل هر شخصیت تیز بین و مآل اندیشی می‏دانست که افراد جامعه از هم تأثیر می‏پذیرند .با اصلاح یکی دو نفر، درمان کردن مردم یک محله و با توبه دادن چند جوان، کار درست نمی‏شود .چون شما دو سال زحمت می‏کشید و چند نفر را به راه می‏آورید.ولی همینها در عرض چند ساعت، دوباره به فساد کشیده می‏شوند.چون کشور از مراکز فساد پر بود.رادیو فاسد بود، تلویزیون مفسده انگیز بود، دانشگاهها جوانان را منحرف می‏کردند و خلاصه همه جا لانه فساد شده بود.حمله امام به ریشه‏ها بود، و لو اینکه ریشه‏ها در خارج از مرزهای کشور باشند.این بود که امام همیشه، آمریکا و انگلستان و استکبار جهانی را هدف قرار می‏داد.ایشان شاه را هم عمله و وسیله آنها می‏دانست.از اوج به مسائل نگاه می‏کردند لذا مشکلات جزیی را برای خود حل کرده بودند.
هدف امام الهی کردن فرهنگ جامعه بود.با این هدف جو عمومی اجتماع، رعایت حقوق الهی و کمک مردم امکان داشت.انفاق، عدالت، از خود گذشتگی، حق مداری خیلی خوب است.اما اگر فضای کلی جامعه این گونه نباشد، کسی نمی‏تواند این ارزشها را پایدار و فراگیر نگه دارد.انقلاب اسلامی به رهبری امام این خاصیت را داشت.یعنی جو و فضای جامعه، الهی شده بود.مردم در دوران انقلاب، همه فداکاری می‏کردند.اگر کوچکترین مشکلی برای کسی پیش می‏آمد، مشکل همه بود.مستمندان تحقیر نمی‏شدند، سرمایه داران به سرمایه‏های خود نمی‏بالیدند.سادگی یک ارزش بود.مردم به حقوق شرعی و عرفی خود قانع بودند.این همان چیزی بود که امام می‏خواست .یعنی یک جامعه سراپا دینی و الهی.یادم هست در مدرسه علوی، کیسه‏های پول، یکی پس از دیگری می‏آمد، این پولها را کسانی به انقلاب هدیه می‏کردند، که ممکن بود تا چند ماه پیش، از یک ریال آن نمی‏گذشتند.به تعبیر خود امام، مردم الهی شده بودند.
همان وقتها، بعضی از فضلای حوزه حتی روشنفکران حوزه، حرفهایی می‏زدند، مقالاتی می‏نوشتند و عقیده‏هایی را رواج می‏دادند که در نهایت اگر خیلی موفق می‏شدند، شاخه‏ای از فساد را قطع می‏کرد.مجله مکتب اسلام، با چه طول و تفضیلی راجع به زیانهای مشروبات الکلی، مقاله چاپ می‏کرد یا اینکه نگاه کردن به تلویزیون برای چشم ضرر دارد.همان موقع ایران پر شده بود از میکده‏ها و مراکز فساد.تلویزیون با برنامه‏های مفسده انگیزش بیشترین وقت مردم را گرفته بود.اگر کسی این مقالات را می‏خواند، فکر می‏کرد تلویزیون برای این حرام است که به چشم انسان صدمه می‏زند! امام زمامداران را هدف می‏گرفت.چون می‏دانست که همه این مفاسد یک سرچشمه دارد، و آن حکومت فاسد پهلوی است، و آن هم خود از یک سرچشمه دیگر که بیرون از مرزهای کشور است آب می‏خورد.حالا شما ببینید که چقدر بین این دو رویه اختلاف بود.
امسال توسط رهبر انقلاب اسلامی، سال نوآوری و شکوفایی نامگذاری شده است. اگر آحاد جامعه موفق شوند که از استعدادهای وجودی خویش و ظرفیتها و توانایی هایشان بخوبی بهره برداری نمایند به «خودشکوفایی» رسیده و از این رهگذر جامعه نیز پویا و رشد یافته می شود. در مقاله حاضر نویسنده کوشیده است نگاهی گذرا به این مقوله داشته باشد.
مطلب را با هم از نظر می گذرانیم.
شخصیت انسانی از پیچیدگی های بسیاری برخوردار است. این پیچیدگی در جامعه انسانی نیز خود را نشان می دهد. ظرفیت هایی شخصیتی در جامعه به شکل ظرفیت های اجتماعی خود را نشان می دهد. از این روست که نمی توان از ظرفیت ها و توانمندی های اجتماعی سخن گفت و از ظرفیت های انسانی چشم پوشید.
این نگرش بر این باور است که میان فرد و اجتماع و شخصیت فردی و جامعه و تاریخ انسانی ارتباط فراتر از آن است که بتوان از هر یک به تنهایی سخن گفت. در نگرش و تحلیل قرآنی انسان موجودی فراتر از هر موجودی است که در تصور و حتی تخیل انسانی بگنجد؛ زیرا وی را خلیفه و جانشین خدا بر هستی دانسته است. این بدان معناست که غیر از خداوند تبارک و تعالی هیچ موجودی را نمی توان یافت که در حد و اندازه های انسانی پدید آمده و آفریده شده باشد.
انسان، موجود منحصر بفرد
در آیات قرآنی بر این نکته تأکید شده است که وی موجودی است که همه اسمای الهی را در خود به شکل نرم افزاری و غیرفعال دارا می باشد؛ تلاش های انسانی در یک فرآیند آن را به شکوفایی و باروری می رساند. اسمای الهی در تفسیر و تحلیل قرآنی به معنای ظرفیت هایی است که در انسان به شکل قوه در ذات وی نهاده و سرشته شده است. از این روست که انسان از همه چیزها، قدرت ها و ظرفیت هایی برخوردار است که در خداوند به فعلیت در آمده است. اگر الوهیت مطلق و ربوبیت مطلق خداوندی را کناری بگذاریم هم از الوهیت و ربوبیت طولی مقید برخوردار می باشد و هم از دیگر قدرت های الهی چون قدرت، خالقیت، زنده کردن و میراندن و تعلیم و تزکیه و تکلیم و تهذیب و امور دیگری که جزو قدرت های خداوندی شمرده می شود. از این روست که خداوند مدیریت و تدبیر هستی و موجودات آن را حتی موجودات برتر فرازمینی و فرامادی چون فرشتگان و جنیان را به عهده او گذاشته است و انسان کامل به خلافت از سوی خداوند همه آن ها را ربوبیت کرده و به کمال شایسته ایشان می رساند.
البته این زمانی است که شخص خود در تلاشی که در اصطلاح قرآنی به آن کدح می نامد در یک فرآیند زمانی بکوشد تا سرمایه های سرشته در ذات خویش را به فعلیت رساند. در روان شناسی بر این نکته تأکید می شود که انسان در چند مرحله خود را به کمال می رساند. این کمال رسانی در دو جنبه مادی و معنوی و نیز در دو حوزه شخصیت فردی و اجتماعی است. وقتی انسان در یک فرآیند با تلاش و کوشش خود توانست تا اسمای الهی را در خود به فعلیت رساند به مقام خلافت انسانی دست می یابد و شخص برتر را شکل می بخشد که توانایی مدیریت بر هستی را دارا می باشد.
شکوفایی افراد در جامعه
در حوزه اجتماعی نیز این گونه است شخص در یک فرآیندی شخصیت و هویت اجتماعی خود را شکل می بخشد و توانایی همگرایی و بهره گیری از مواهب اجتماعی را برخوردار می شود. مجموعه ای که از انسان های کامل هر چند در بخش عمده ای از توانایی ها و ظرفیت ها به وجود می آید و در اصطلاح قرآنی از آن ها به جامعه ایمانی یاد می شود، جامعه برتر و نمونه ای است که به شکوفایی رسیده است. شکوفایی در جامعه برتر به معنا و مفهوم بهره گیری از همه ظرفیت های فعلیت یافته در جامعه است و اگر بخواهیم برای آن همانندی بیابیم می توان به خودشکوفایی در روان شناسی شخصیت انسانی اشاره کرد. خود شکوفایی به معنای آن است که شخص از همه ظرفیت ها و توانمندی های خویش بهره گیرد. در این حالت است که نوعی اعتمادبه نفس و عزت نفس در آدمی پدید می آید که وی را از دیگری بی نیاز می کند. این عدم وابستگی به دیگری به معنای منفی آن نیست بلکه به معنا و مفهوم آن است که شخص می خواهد از همه ظرفیت های خویش بهره گیرد و اگر از دیگری نیز بهره می گیرد و به واسطه آنان برخی از نیازهای فردی خویش را پاسخ می دهد در حقیقت بخشی از همان توانایی بهره گیری از دیگری است که هر کسی از آن برخوردار نمی باشد مگر آن که بتواند شخصیت خویش را به گونه ای بسازد که وی را موفق به کنترل و مدیریت دیگری کند. این گونه است که شخص با اعتماد به نفس کامل و به دور از هرگونه وابستگی ذلت گونه می تواند از بهترین شیوه تحمل دیگری و ارتباط و بهره گیری از توانمندی های آنان خود را به سوی کمال بکشاند.
بکارگیری همه قوا و ظرفیتها
چنین حالتی را نیز می توان در جامعه ایمانی و نمونه برتر یافت. جامعه برتر با عزت و اعتمادبه نفس نه تنها از ظرفیت ها و توانمندی های خودی و شهروندان خود بهره می گیرد بلکه با مدیریت و تدبیر برخاسته از ایمان از توانایی و ظرفیت های موجود در دشمن نیز به نفع خود سود می برد. چنین مسئله ای را پیامبر(ص) به اشکال مختلف بیان داشته است که یکی از آن ها مسئله به کارگیری از ظرفیت های شیطان برای اهداف خدایی خود و جامعه ایمانی بوده است. آن حضرت(ص) در روایتی می فرماید: اسلم شیطانی بیدی؛ شیطانی من به دست من اسلام آورد و تسلیم گردید. به این معنا که من حتی توانستم دشمن خویش را برای اهداف خود رام کنم و از آن بهره گیرم. اگر مسئله اسلام آوری را در این جا نپذیریم بی شک تسلیم و مدیریت شیطان و قوای دشمن در آن به خوبی نمودار است. این شیطان که در روایت بیان شده است می تواند ابلیس باشد و می تواند قوای شیطان باشد که فجور را الهام می کند و آدمی را به سوی هواهای نفسانی سوق می دهد. بنابراین آن حضرت در هر حال توانست دشمن خویش را برای اهداف ایمانی و کمالی خویش به کار گیرد. جامعه ایمانی می بایست این گونه باشد و بتواند خود را برای رسیدن به اهداف خویش از هر گونه امکانات و ظرفیت های جامعه و حتی دشمنان خویش بهره گیرد.
پس از شکوفایی و بهره گیری از ظرفیت های آن چه مهم و اساسی است پاسخ گویی به نیازهای نوشونده است. همان گونه که شرایط زمانی و مکانی و تغییر مقتضیات عصری چیزهای جدیدی را می خواهد و می طلبد پاسخ های نوین و تازه ای نیز نیاز است تا به این خواسته ها و شرایط پاسخ های درخور دهد. این پاسخ می بایست بر پایه اصول و ارزش هایی باشد که جامعه را ساخته و به مقام شکوفایی رسانده است. جامعه بر پایه بینش و نگرش ها و نیز ارزش ها و اصول خاصی توانسته است به این شکوفایی برسد. از این مرحله نیز می بایست براساس همان ارزش ها و اصول پاسخ های درست و راهکارها و سازوکارهای راستی را یافت که بتواند به شرایط زمانی پاسخ دهد.
گستره نوآوری
تأکید بر پاسخ مبتنی بر اصول و ارزش ها از آن روست که همین بینش ها و نگرش ها و ارزش ها بوده است که توانسته جامعه را تا این مرحله پیش برد و هر گونه تغییر در اصول و ارزش ها می تواند نه تنها بازدارنده بلکه واپس گرایانه باشد و حتی همگرایی جامعه را با خطر بحران هویت مواجه سازد. این نوآوری ها می تواند در روش ها و یا برخی از اصول غیرثابت و متغیر انجام شود. به این معنا که می تواند در روش ها و شکل ها باشد و هم می تواند در برخی از ماهیت ها و محتوایی که ارتباطی با اصول ثابت ندارد و بنیاد آن را دگرگون نمی کند اتفاق بیافتد.
قرآن این گونه مسائل را در داستان تاریخ بشر که از آدم تا خاتم(ص) گزارش کرده آورده است. قرآن بیان می کند که خداوند در هر عصری مجموعه ای را فروفرستاده است که از آن به عنوان منهاج و روش های نوشونده یاد کرده است تا برای هر عصر تاریخی بتواند مفید و سازنده باشد و فرد و جامعه را به سوی کمال شایسته پیش برد. از این رو سخن از شریعه به میان می آید؛ به این معنا که جامعه بتواند خود را با بخشی از محتوای جدید همراه با روش های تازه به کمال برساند. به هر حال آن چه جامعه برتر ایمانی در این زمان نیاز دارد آن است که نیازهای نوشونده خویش را با بهره گیری از اصول و ارزش ها پاسخ های در خور دهد و از همه ظرفیت های موجود بهره گیرد.
عنوان مقاله: انواع نوآوری از دیدگاه سازمان
مولف/مترجم: سایت مهندسی ساخت و تولید
موضوع: نوآوری و شکوفایی سازمانی
سال انتشار(میلادی): 2006
وضعیت: تمام متن
منبع: سایت مهندسی ساخت و تولید-smeir.ir
تهیه و تنظیم: پایگاه مقالات مدیریت www.maqale.coo.irمقدمه:
صاحبنظران علم مدیریت نوآوری را به طرق گوناگون تقسیم می کنند. یکی از شیوه ها این است که انواع نوآوری را از دیدگاه سازمان و باتوجه به منابع مالی موردنیاز، مهارتهای موردنیاز،سطح ریسک ، سرعت نوآوری برای ورود به بازار و… بررسی کنیم . زیرا این دیدگاه کاربردی و عملی است . بنابراین باتوجه به شاخصهایی که برخی ازآنها ذکر شد، به توضیح انواع نوآوری می پردازیم :
1 – نوآوری بنیادی
این نوآوری منجر به خلق بازارهای جدید می شود. جایگزینی لوله های خلاء با ترانزیستور، یک مورد از این نوع است . ویژگی نوآوریهای بنیادی ،توسعه انواع مواد جدید سرامیک ، فیبرهای مصنوعی ، کریستال است . پذیرش کند محصول جدید ازطرف مصرف کنندگان ، هزینه بالا و مخاطره آمیزبودن این قبیل نوآوریها ازجمله ویژگیهای آن است . نوآوریهایی از این قبیل برای شرکت بوجودآورنده آن ، حق ثبت به وجود می آورد و به شرکت یک برتری تکنولوژیکی نسبت به رقبا می دهد. و در درازمدت منجر به حاکمیت آنها در بازار می شود. برای به دست آوردن چنین موقعیتی در بازار شرکت بایدسرمایه گذاری سنگین و مستمر بر روی مهارتهای کارکنان و تجهیزات انجام دهد.
2 – نوآوری مبتنی بر توسعه عملکرد محصول
وقتی نوآوری در محصولی به وجود می آید، شرکتها تلاش می کنند که کاربرد این محصول جدید را افزایش دهند. ویژگیهایی مانند قدرت ، دوام وانعطاف پذیری در توسعه کاربرد محصول موثر است . یک نمونه از انواع توسعه کاربرد و عملکرد محصول ، باتریهای لیتومی بزرگ کداک است . لیتوم به نسبت باتریهای قلیایی دارای مزیت قدرت و وزن است ، اما مشکل اندازه دارد که شرکتها نتوانسته بودند این مشکل را برطرف سازند و مهندسان شرکت کداک توانستند به این محدودیت نائل شوند. به طورکلی نوآوریهای بنیادی ، زمینه اصلی برای توسعه کاربرد محصول را فراهم می سازد و هرکدام از این کاربردهای جدید با منحنی S شکل حرکت می کنند. توسعه کاربردهای محصول به لحاظ مالی کمتر هزینه بر است و هزینه تحقیق و توسعه شرکتهایی که بر روی این قبیل نوآوریها کار می کنند، بسیار بیشتر از شرکتهایی است که تحقیقات بنیادی انجام می دهند. این نوآوری نیاز به دیدگاه ساختاریافته ای برای تعریف و حل مشکل و مهارتهای مرتبط با مهندسی ، بخصوص شیمی و مهندسی مکانیک دارد و به دلیل محیط رقابتی باید کار تحقیق به سرعت به نتیجه برسد. بنابراین باید رابطه متقابل بین کارکنان بخشهای تولید و تحقیق و توسعه وجود داشته باشد.
3 – نوآوری مبتنی بر ساختار فناوری
تجدید ساختار فناوری مستلزم واردکردن مواد یا تجهیزاتی از دیگر حوزه های صنعت برای تولید هر محصول جدید است که اساسا با توسعه کاربردمحصول یا فرمول بندی جدید فرق دارد. زیرا با ترکیب چندتکنولوژی ، محصولی کاملا متفاوت ارائه می شود. از قدیمی ترین نمونه های تجدیدساختارفناوری و تولید که محصولی کاملا جدید است ، می توان به طراحی و تولید تانکهای جنگی اشاره کرد. این تکنولوژی از ترکیب موتورهای دیزلی کامیونهای بزرگ ، تراکتورهای کشاورزی و تفنگهای ته پرسبک به دست آمد که محصولی به نام زره پوش جنگی را به وجود آورد. نمونه ای از نوآوریهای جدید که همراه با تجدیدساختار فناوری بوده ، تولید تلویزیونهای بسیار کوچک مینیاتوری قابل حمل توسط شرکت سونی است . ترکیب کردن موضوع عمده این نوآوریها است . برای مثال شرکت یاماهای ژاپن از تکنولوژی سرامیک برای تولید راکت تنیس استفاده کرد این راکتها بر راکتهای فیبری رجحان داشت و نشان داد که چگونه تکنولوژی مواد برای هر کاربرد خاص می تواند به ایده ای کاملا جدید تبدیل گردد. در این نوع نوآوری نیز باید بین کارکنان تولید، مهندسی و تحقیق و توسعه ارتباط نزدیکی باشد.
4 – نوآوری در زمینه نام محصول و شهرت آن برچسب کالا
نوآوری در برچسب کالا، ایجاد تمایل به خرید یک محصول خاص را دربرمی گیرد. تحقیقات نشان می دهد که حدود24 درصد  از فروش محصول صرف تبلیغ آن می گردد. مطالعه بر روی نوشابه ها مثال خوبی از این موضوع است که تاچه اندازه برچسب محصول بر روی فروش آن تاثیر دارد. تحقیقات نشان داده که مصرف کننده با چشیدن نوشابه چشم بسته نمی تواند نوع نوشابه پپسی یا کوکاکولا را تشخیص دهد زمانی که محصول با مارک ارائه شود،ترجیحات مصرف کننده مشخص خواهد شد. نوآوری در برچسب ، نوعی سرمایه گذاری است که یک شرکت برای حفظ مشتری انجام می دهد وشرکتهایی مانند کوکاکولا از قدرت خود درمورد نام کالایشان برای معرفی کالاهای دیگر مانند کوکاکولا با طعم گیلاس و یا کوکای مخصوص رژیم استفاده می کنند. برخی از کالا در بازار برچسب و نام غالب داشتند اما به تدریج به علت عدم تداوم تبلیغ بر روی آن از ذهن مصرف کنندگان پاک شدند. هرشرکت برای موفقیت در این امر لازم است که درمورد چگونگی تاثیر عوامل فرهنگی بر پیام موردنظر، ارزش کانالهای تبلیغی مطالعه و بررسی کند و به این منظور افرادی با تخصصهای بالا در زمینه بازاریابی و تبلیغات موردنیاز است و نیز مستلزم مهارتهایی در زمینه برنامه ریزی برای به حداکثررساندن پتانسیل برگشت سرمایه و نیز تماس تنگاتنگ با مشتری لازم دارد.
5 – نوآوری در فرایند
بیشتر سرمایه گذاریهای جدید صرف جایگزینی تجهیزات می شود. نرخ رشد این سرمایه گذاریها نشان می دهد که صنعت به طور مستمر درپی توسعه ظرفیت تولیدی خود است . نوآوری در فرایند تولید باعث می شود که شرکت ، مزیتهایی بر رقبا به دست آورد که عبارتند از: 1 – افزایش سرعت فرایندتولید و 2 – افزایش قابلیت انعطاف تولید از یک محصول به محصول دیگر.
نوآوری در طراحی با استفاده از کامپیوتر و سیستم های قابل انعطاف تولید 14FMS در بسیاری از بازارها موثر است و نیز بر روی انواع دیگرنوآوری بخصوص توسعه کاربرد محصول و تجدید سازمان تکنولوژی تاثیر دارد. این مزیت رقابتی را 15TBC یا مزیت رقابتی مبتنی بر زمان می گویند.شرکت تویوتا با استفاده از سیستم تولید قابل انعطاف توانست عرضه ماشین جدید را در عرض سه سال انجام دهد شرکت دترویت که سیستم FMS ندارد در عرض پنج سال موفق به عرضه ماشین جدید می شود. نوآوری در فرایند باعث می شود که عرضه یکنواخت تولید با کیفیت بالا و یاقیمت پایین امکان پذیر گردد. نوآوری فرایند نیاز به سرمایه گذاری اساسی و اغلب بلندمدت دارد و اداره موثر نوآوری فرایند نیاز به مهارتهای مهندسی ،مدیریت تولید و مهارتهای خرید دارد.
6 – نوآوری در طراحی
بسیاری از شرکتها نوآوری ازطریق طراحی را نادیده می گیرند. یکی از مسائل مهم در طراحی ، قابلیت انعطاف است بدین معنی که کالا باتوجه به شرایط بازار و تغییر علائق مصرف کنندگان قابلیت تعدیل داشته باشند، یکی از مثالهای کلاسیک در این زمینه ، اختراع خوراک پزی در اوایل قرن بیستم بود که با تغییرات متعددی منجمله در سوخت ، مواد به کار رفته و رنگ توانسته هنوز بعداز هشتاد سال در بازار باقی بماند. معیار دیگر در طراحی ،احساس راحتی و اطمینان مصرف کننده است . برای مثال جاروبرقی الکترولوکس به سرعت توانست به دلیل راحتی مصرف کننده ، در مقابل جاروبرقی هوور قرارگیرد. از مثالهای دیگر نوآوری در زمینه طراحی ، ارائه صندلیهای اداری |ERGON2است که به مصرف کننده امکان تغییر زاویه ، بلندی وکوتاهی و تغییر شکل پشتی های صندلی را می دهد. نوآوری در طراحی نیاز به تماس نزدیک با بازار مصرف دارد.
7 – نوآوری در زمینه تجدید فرمول سازی
تجدید فرمول سازی مشابه تغییر در ساختار محصول بدون تغییر در اجزاء آن است . تغییر ویژگیهای فیزیکی یک محصول ، جزء این دسته بندی قرارمی گیرد. نوآوری در زمینه تجدید فرمول سازی ، شامل ترکیب مجدد اجزاء فعلی برای ارائه محصول جدید است اما این کار با تجدید ساخت تکنولوژی فرق دارد و ترکیب جدیدی از مواد موجود به دست می آید، برای مثال اضافه یا کم کردن اسانس های خاصی برای نوشابه و یا انواع اسپری های خوش بوکننده . شرکتی که در کار تجدید فرمول سازی است باید ارتباط نزدیکی بین بازار و کارکنان تولید به وجود آورد و مهارت تعیین نیازهای مشتری وتوانایی تبدیل آنها به یک محصول را داشته باشد.
8 – نوآوری در ارائه خدمات
تحقیقات انجام شده نشان می دهد که هزینه جلب یک مشتری هفت برابر هزینه حفظ آن است . بنابراین نوآوری در خدمات یکی از مسائل مهم دررقابت محسوب می شود. نوآوری در ارائه خدمات مستلزم توسعه تخصص کارکنان در معرفی و ارائه فنی و مناسب محصول است . برای مثال شرکت دارویی مرک نمایندگان فروش خود را با بالاترین سطح تکنیکی آموزش می دهد تا بتواند به مناسب ترین شکل محصولات شرکت را معرفی کند.نوآوری در ارائه خدمات با سطح نسبتا پایین سرمایه گذاری صورت می گیرد و برگشت سرمایه آن سریع است . البته این نوآوری در کوتاه مدت مزیت رقابتی را فراهم می کند.
9 – نوآوری در بسته بندی
تغییر بسته بندی عموما باعث تغییر میزان خرید کالا و یا میزان استفاده از آن در یک دوره زمانی و بازشدن بازارهای جدید بر روی آن کالا می شود.بسته بندی بهتر، نوع کیفیت انبارکردن کالا را بهبود می بخشد و به سلامت محصول و سهولت حمل آن کمک می کند که به نوعی در میزان پذیرش مصرف کننده تاثیر دارد. هزینه نوآوری در بسته بندی در مقایسه با هزینه تحقیقات نوآوریهای دیگر کمتر است اما مزیت رقابتی بلندمدتی برای شرکت ایجاد نمی کند
بايسته‏هاي شكوفايي و نوآوري
کد خبر : 04618
۰۰:۱۵:۵۱ ۲۵ فروردين ۱۳۸۷
مقام معظم رهبري سال 87 را سال شكوفايي و نوآوري تعيين نمودند كه بررسي ابعاد و فلسفه اين نامگذاري و تلاش براي تحقق و نهادينه كردن آن مورد توجه و تاكيد است.
مي‏دانيم، انقلاب اسلامي ايران در حالي هدف توطئه هاي مختلف سي ساله است كه مردم شاهد دستاوردهاي مختلف در عرصه عمراني، فرهنگي، اقتصادي، اجتماعي هستند، استقلال مردم، آزادي تعيين سرنوشت، هويت ايران اسلامي، نشاط و حركت و اميد در مردم بويژه جوانان، از بركات اين انقلاب شكوهمند است، اما در عين حال مشكلات و مسايلي هم مردم را آزار مي دهد. اين مشكلات برخي ناشي از ضعف ساختارها، برخي ناشي از عملكردها، و برخي ديگر ناشي از تاخير در تحقق دستاوردها است. براي رفع اين موانع عنصر شكوفايي و نوآوري ضرورت است.
در حوزه شكوفايي پيگيري موارد قانوني در اولويت بندي طرح عمراني و پيگيري آنها، پيگيري مصوبات استاني، پيگيري مصوبات و برنامه هاي دولت و مجلس در خصوص اجراي سياست هاي اصل 44، قانون مديريت خدمات كشوري، قانون پولشويي، قانون رفع موانع توليد و سرمايه گذاري، قانون كاهش نرخ سود بانكي، قانون بودجه، اجراي برنامه كنترل نقدينگي و مهار تورم، قوانين مبارزه با فساد، به ثمر رساندن سهام عدالت، قانون ساماندهي حمل و نقل و قانون جامع مسكن مورد تاكيد است.
در خصوص نوآوري بايد گفت، نوآوري ضرورت هميشگي يك كشور و جامعه است. منتهي در سال 87 و نيز به دو دليل مهم، نوآوري را امري ضروري مي كند. از سويي ايران اسلامي پيشقراول مبارزه با نظام سلطه است و به همين جهت مورد حمله و دشمني قرار گرفته است و آمريكا و متحدانش از همه توان و ابزار براي جلوگيري از پيشرفت و توسعه ايران استفاده مي كنند.
از سويي ديگر ايران داراي سند چشم انداز است كه جايگاه اول اقتصادي و علمي را در سطح منطقه هدف گذاري كرده و عنصر رقابت از ملزمات رسيدن به اين جايگاه ها است كه بدون نوآوري و افزايش توان رقابتي و پيشرفت امكان پذير نخواهد بود.
سوالي كه در اينجا مطرح است اين است كه آيا نوآوري يك امر ذاتي است يا اكتسابي؟ امروز در علم مديريت بحث خلاقيت و نوآوري بعنوان مهمترين عنصر كسب و كار و كارآفريني شناخته شده است، نوآوري را فرآيند ايجاد هر چيز جديدي كه براي فرد، گروه، سازمان و صنعت يا اجتماعي خاص، ارزش مهمي داشته باشد مي‏گويند. به عبارت ديگر: “نوآوري = خلاقيت + تجاري كردن آن” بنابراين، هر زمان كه ايده جديد و با ارزشي به عنوان نمونه اي تبديل شود كه آن ايده به خلاقيت (اختراع) تبديل شده و نمونه اوليه به توليد انبوه برسد مي توان گفت نوآوري شده است.
بر اين اساس حوزه‏هاي مختلف فرهنگي، اقتصادي، اجتماعي ابتدا بايستي زمينه خلاقيت را فراهم كنند تا بستر نوآوري فراهم شود.
عوامل زيادي باعث تقويت خلاقيت و نوآوري است، اما شايد توجه به برخي عوامل زير در شرايط فعلي زمينه نوآوري را فراهم كند.
1. يكي از عوامل مهم در كشور، ساختار مناسب دولت و تشكيلات متناسب با اهداف مورد نظر است. دولت بايستي از وضعيت فعلي به وضعيت سياست گزار و ناظر تبديل شود، اصلاح ساختارها و روش با توجه به قوانين مادر مانند ابلاغ سياست اصل 44، مديريت خدمات كشور فراهم شده و عزم و جديت دولت و شخص رييس جمهور براي تحول مي تواند اين مهم را به ثمر رساند. بررسي ابعاد اين دو قانون مهم و نتيجه آن در نوآوري در مقالات قابل بررسي است، اما اجمالاً اجراي سياست اصل 44 باعث كاهش تصدي‏گري دولت، آزاد سازي فعاليت‏هاي اختصاصي، ايجاد فضاي رقابت و افزايش استانداردها، توسعه مالكيت عمومي و در نهايت تحقق كارايي و عدالت در حوزه اقتصادي خواهد شد. قانون مديريت خدمات كشوري نيز نقش تصدي‏گر دولت را كاهش داده و هدايت و نظارت موثر دولت را فراهم مي كند و در نهايت فعاليت و مشاركت و پويايي در ساختار دولت را باعث خواهد شد، زيرا كاركنان نسبت به اهداف مسئول شده و سيستم پرداخت بر مبناي پاداش ـ عملكرد شكل خواهد گرفت كه اين رضايت كاركنان و كارايي سيستم را نويد مي دهد.
2. حمايت و پشتيباني و تشويق كساني كه از خود نظر و ايده‏هاي خلاقانه بروز مي دهند؛ اگر اين مهم بعنوان استراتژي (راهبردي) دولت تعيين مي‏شود، تعيين اهداف روشن، امكانات تحقيقاتي، حمايت مالي، سيستم پاداش دهي تكريم و احترام تسهيل امور آنها اين رويكرد را در كشور نهادينه خواهد كرد.
3. ارتباط واقعي و حقيقي بين پژوهش و مسايل راهبردي و كاركردي كشور؛ به عبارت ديگر حضور دانشگاهيان در متن جامعه، آسيب شناسي مشكلات مدل سازي بومي و انجام تحقيقات كاربردي و نهايتاً تدوين مدل بومي براي حل مشكلات اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي، فني، توليدي و در نتيجه تعيين تيمي با اختيارات كافي از سوي رييس جمهور و ايجاد فضاي پاسخگويي به اين مهم كمك خواهد كرد.
4. تدوين برنامه فرهنگي؛ رسانه اي براي نهادينه كردن نوآوري در زندگي فردي سازماني و اجتماعي با استفاده از ابزار قدرتمند هنر بويژه توسط رسانه‏ي ملي براي ايجاد و تقويت روحيه تحول و نوآوري در تك تك افراد ملت.

مقدمه :
مقام معظم رهبري سال جديد را سال نو آوري و شكوفايي و توسعه در همه عرصه ها و بخصوص علوم و فناوري نام نهادند و براي رسيدن به اين هدف بزرگ راه هاي ميانبر را توصيه نموده اند. راه ميانبر در دستيابي به توسعه مورد نياز كشور جهت رفع عقب ماندگي ها شتاب در روش هاي نوآورانه در كشور است و بخشهاي مختلف كشور بايد با اتكال به نوآوري و علم و فرهنگ كشور را به پيش ببرند.
امسال هر ايراني در حوزه كاري خويش بايد فعاليتها، روشها و نوآوري‌ها را به كار گيرد تا به هدف تعريف شده در چشم انداز بيست ساله نظام رسيد.
اما صرف توجه به نواوري بدون ايجاد فرهنگ و طراحي و تامين بايستي هاي آن و تعريف دقيق از روش هاي اجرايي كردن ان عملا تحولي رح نخواهد داد.
اما نواوري بدون خلاقيت امكانپذيرير نيست بنابر اين لازم است ضمن تعريف دقيق اين دو واژه راهكارهاي عملي خلاقيت، نواوري و شكوفايي در عرصه هاي علوم و فناوري ها در ابعاد سازماني و فردي روشن گردد.
در اين مسير بايد سازمانها و مراكز تحقيقاتي و بخصوص مديران و مسئوليني كه قرار است در سازمان خود نواوري را فرهنگ سازي نمايند بايد خود نوآور و تحول گرا باشند و با زمينه هاي رشد نواوري اشنا باشند زيرا مديراني كه با بستر هاي رشد خلاقيت و نواوري اشنا نباشند و خود هيچ ايده نواورانه اي در عرصه مديريت نداشته باشند نمي توانند در سازمان ايجاد تحول نمايند.
خلاقيت و نواوري يك شبه، ناگهاني و با صدور دستور العمل و بخشنامه عملي نمي شود. رهبر انقلاب با روشن بيني كامل و اگاهي دقيق از اين موضوع سالهاست كه بستر سازي اين موضوع را آغاز نموده اند . طرح موضوع نهضت نرم افزاري و توليد علم و تاكيد جدي بر عقب ماندگي علمي كشور، و ضرورت يافتن روش هاي نو براي كاهش فاصله علمي با جهان در ملاقات با اقشار مختلف مردم ، نخبگان و مسئولين بطور مكرر و بطور مشروح دال بر اين موضوع است. ولي فقدان توانمندي كافي در مديريت هاي سازماني در اجرايي نمودن رهنمود هاي رهبري و نگراني ايشان در تاخير در اجراي اين موارد سبب گرديد كه سال 87 را بنام سال نوآوري و شكوفايي مقرر نموده تا شايد از اين طريق و تاكيد مكرر بر اين هدف در بين مسئولين، مديران و سازمان هاي مسئول گام هاي اجرايي اساسي در اين مسير برداشته شود.
تاكيد مجدد بر اين نكته ضروري است كه كه بهره‌گيري از خلاقيت ها جهت نواوري در علوم و فناوري ها، نيازمند مديران خلاق و نواور است. با روش هاي مديريتي پر پبچ و خم، ايستا و خشك فاقد نواوري و خلاقيت نمي توان انتظار تحول سريع و عاجل در توسعه نواوري را داشت بنابر اين بايد بطور جدي ادعا نمود كه جهت اجرايي شدن رهنمود هاي مقام معظمي بايد:
1- اولين گام تحول، نواوري و شكوفايي بايد در نهاد هاي كلان و تصميم گيري، مديران و نهاد هاي حمايتي از علوم و فناوري ها صورت گيرد.
2-همچنين لازمه اين تحول ايجاد روحيه ازاد انديشي و نقويت فرهنگ تفكر، انديشه و خلاقيت است كه رهبر انقلاب اولين نياز نهضت نرم افزاري و توليد علم را ازاد انديشي و حمايت از انديشه ها و نظريه پردازي ذكر نموده اند.
3-با توجه به گستره كارايي نواوري و شكوفايي در تمام عرصه هاي اجتماعي ، خدماتي ، علمي و فني و بخصوص در حوزه علوم و فناوري هاي نوين هر فرد با توجه به توانايي ها مي تواند راه هاي نويي را جهت بهبود و افزايش كارايي حيطه اختيارات خود انجام دهد. و در عرصه تحقيق و پژوهش انتظار اينست كه مديران و محققين اين حوزه بيشترين تحول را در خلاقيت و نوآوري در زمينه كاري خود ارائه نمايند.
بدين جهت در پاسخ به اين سئوال كه سازمانها، مراكز تحقيقاتي، مديران، محققيق؛ دانشمندان و كارشناسان براي ايجاد تحول نوآورانه در مراكز تحقيقاتي چه مواردي را بايد مورد بررسي و توجه قرار دهند مقاله زير تنظيم گرديده است.