یادگیری حرکتی واجرا از اصول تا تمرین
فهرست مطالب
اجزای تشکیلدهنده برای اجرای ماهرانه حرکات: 6
الف) مهارتهای باز و بسته: 7
ب) مهارتهای مداوم، مجرد و زنجیرهای: 8
ج) مهارتهای حرکتی و شناختی: 8
رویکرد پردازش اطلاعات: 9
الف) مرحله شناسایی محرک: 10
ج) مرحله برنامهریزی پاسخ: 11
الف) تعداد محرک- پاسخ: 12
ب) سازگاری محرک- پاسخ: 13
سازگاری جانبی محرک- پاسخ: 14
ب) پیشبینی زمانی: 15
اصل یو وارونه: 16
پ) گزینش پاسخ: پردازش خودکار و کنترل شده 22
مکانیسم فریب دادن: (faking) 23
نقش ساختارهای زمانی در دو دست: 25
ج) حافظه درازمدت: 26
اطلاعات درونی (حس حرکتی): 28
الف) سیستمهای کنترل حلقه بسته: 28
مدل مفهومی و مهارتهای پیوسته بلندمدت: 29
تعدیلهای واکنشی در مهارتهای حرکتی: 31
الف) پاسخ M1 (رفلکس کششی تک سیناپسی): 31
ب) پاسخ M2: رفلکس حلقه بلند یا رفلکس کارکردی کششی (funotional) 33
ویژگیهای پاسخ M2: 33
د) پاسخهای زمان عکسالعمل: 34
کنترل حلقه باز: 35
تعریف یادگیری حرکتی: 37
منحنیهای اجرا: 38
نکات اصلی منحنیهای اجرا: 39
الف) آثار نسبتاً پایدار تمرین: 39
ب) تربیت قابلیت اساسی برای حرکت کردن: انتقال دور 43
مراحل یادگیری: 45
الف) مرحله کلامی- شناختی: 45
ب) مرحله حرکتی: 46
ج) مرحله خودکاری: 47
الف) انگیزش برای تمرین 48
ج) یادگیری مشاهدهای، نمایش و الگوسازی: 49
3) فنون راهنمایی: 52
4) تمرین ذهنی: (mental practice) 53
5) تمرین کلی در مقابل تمرین بخش بخش: 55
الف) مهارتهای زنجیرهای دراز مدت: (Serial) 55
اصول تمرین بخش بخش: 57
ب) یادگیری معنادارتر و متمایزتر: 61
ب) تمرین ثابت و تمرین متغیر: 66
تسهیل یا دیگری شناسایی خطا: 67
2) مشق و فعالیتهای راهنما: 69
فصل 10 بازخورد برای یادگیری مهارت 72
بازخورد درونی (ذاتی): 72
آگاهی از اجزا (KR) (بازخورد جنبشی): 73
ترسیم نمودار روی کاغذ شطرنجی: 76
بازخورد میانگین: 80
تاخیر بازخوردی تهی: 81
در تمرین تصادفی و تمرین متغیر چگونه بازخورد داده میشود؟ 82
الف) روشهای طبقهبندی تک بعدی: 85
1) شرایط و بافت محیطی: 86
3- ؟؟ افتراقی: 88
اندازهگیری هماهنگی: 90
تمایز اجرا و یادگیری: 96
2) همسانی: 96
ج) سنجش یادگیری با آزمون انتقال: 99
الف) زمینه جدید برای اجرای مهارت: 100
د) سنجش یادگیری با استفاده از پویای هماهنگی: 100
مرحله شناختی: 102
مرحله خودکاری: 103
ب) مدل دوم مرحلهای جنتایل: 103
ج) مدل مراحل هماهنگی و کنترل: 104
تغییرات اجرا و اجرا کننده در مراحل یادگیری: 105
تغییر در هماهنگی اعضا: 105
تغییر الگوی مرجع هماهنگی: 106
5) تغییر در کارآیی حرکت: 107
9) تغییر در توانایی شناسایی و اصلاح خطا: 108
فصل 11 109
سنجش انتقال میان تکلیفی: 109
1) مشابهت مهارت و اجزاء زمینه: 111
مشابهت ویژگیهای پردازش: 111
موقعیتهای انتقال منفی: 112
دلایل وقوع انتقال دو سویه: 114
توضیح شناختی انتقال دو سویه: 114
نقش بازخورد افزوده در یادگیری مهارت: 118
3) بازخورد افزوده ممکن است یادگیری مهارت را افزایش دهد: 120
مشاهده نمایش صحیح مهارت: 122
انواع ؟؟ کلامی: 129
بازخورد افزوده همزمان در مقابل پایانی: 131
فعالیت آزمودنیها در فاصله تاخیر؟؟: 132
تواتر مطلق در مقابل تواتر نسبی: 134
تغییر شرایط تمرین برای مهارتهای بسته: 136
پرآموزی و یادگیری مهارتهای حرکتی: 139
یادگیری حرکتی واجرا از اصول تا تمرین ریچارد. ای اشمیت
فصل اول: مقدمهای بر یادگیری و اجرای حرکتی:
تعاریف مهارت:
مهارت قابلیتی است که با ؟؟ معین و صرف حداقل انرژی یا زمان کاری به نتیجه برسد.
تفاوت حرکت و مهارت:
حرکت ضرورتاً در محیط به هدف خالی نمیرسد. مانند اینکه بدون هدف انگشتان خود را تکان دهید. اما اجراکننده مهارت، از حرکت به عنوان یک وسیله برای رسیدن به هدف استفاده میکند.
به طور کلی برای اینکه مهارتها به هدفهای تعیین شده خود برسند موارد زیر ضروری است:
الف) پیشینیه اطمینان نسبت به اجرای مهارت
ب) بکار بردن حداقل انرژی فیزیکی و روانی برای اجرا
ج) اجرای آن عمل در حداقل زمان
عوامل سه گانهای که برای اکثر مهارتها بسیار مهم است:
ادراک ویژگیهای نسبی محیطی
تصمیمگیری درباره نوع اجرا، محل و موقع اجرای آن
فعالیت عضلانی سازماندار به منظور اجرای حرکات ( بازده حرکتی)
اجزای تشکیلدهنده برای اجرای ماهرانه حرکات:
1- اجرای تشکیل دهنده وضعیت بدن، زمینه اجرا و حمایت از اعمال را فراهم میسازند.
2- اجزای تشکیل دهنده حرکت جابجایی، اندامها یا کل بدن را به حرکت درمیآورند.
3- اجزای تشکیل دهنده دستکاری و عمل و حرکت را ایجاد میکنند.
فرآیندهای اصلی و زیربنایی حرکات و اعمال عبارتند از:
1- فرآیندهای حسی یا ادراکی
2- فرآیندهای تصمیمگیری
3- فرآیندهای کنترل یا ایجاد حرکت
4- فرآیندهای یادگیری
طبقهبندی مهارتها:
الف) مهارتهای باز و بسته:
(براساس میزان و دامنه پایداری و ثبات وضعیت محیطی)
مهارت باز: حرکتی است که در موقع اجرای آن محیط و شرایط محیطی و متغیر و غیرقابل پیشبینی است. مانند کشتی و فوتبال آمریکایی
مهارت بسته: حرکتی است که در موقع اجرای آن محیط و شرایط محیطی، ثابت و قابل پیشبینی است. مانند اجرای یک برنامه ژیمناستیک و شنا کردن در یک خط آزاد استخر
این نوع طبقهبندی مهارتها، شاخص مهمی از اجرا را که میزان و نیاز پاسخهای لحظهای در مقابل تغییرات محیطی است را نشان میدهد.
ب) مهارتهای مداوم، مجرد و زنجیرهای:
(براساس اینکه تا چه اندازه یک حرکت جریان دارد یا اینکه کوتاه و مجرد عمل میشود)
مهارت مجرد: به طور روشن نقطه شروع آن مشخص است و زمان بسیار کوتاهی اجرا میشود.
مهارت مداوم: آغاز و پایان مشخصی ندارد و رفتار اجرا کننده مدت زیادی طول میکشد.
مهارت زنجیرهای: شامل گروهی از مهارتهای مجرد هستند که زنجیروار به هم متصل شده، پشت سر هم اجرا میشوند تا عمل پیچیده و مشکلتری را به وجود آورند. ترتیب اجرای هر یک از مهارتهای مجرد در این مجموعه بسیار مهم است و باید در جای خود عمل شوند تا نتیجه کار موفقیتآمیز باشد.
مهارتهای زنجیرهای به این دلیل از مهارتهای مجرد تفاوت دارند که در زمان نسبتاً بلندتری اجرا و به یکدیگر متصل میشوند با این وجود هر یک از اجزای آنها دارای نقطه شروع و پایان قابل تشخصی است.
ج) مهارتهای حرکتی و شناختی:
در یک مهارت حرکتی، تعیین کننده اصلی موفقیت کیفیت اجرای خود مهارت است. در اینجا ادراک و تصمیمگیری درباره نوع حرکت تقریباً دخالت ندارد.
در یک مهارت شناختی ماهیت و کیفیت حرکت مضاعف مهم نیست اما تصمیمگیری در خصوص انتخاب و نوع حرکت بسیار مهم است.
مهارت شناختی عمدتاً به انتخاب نوع حرکت وابسته است در حالیکه مهارت حرکتی- کیفیت و چگونگی اجرای مهارت اهمیت بیشتری میدهد.
نمیتوان گفت که یک مهارت صد درصد شناختی یا حرکتی است. اکثر مهارتهای دنیای واقعی در فاصله بین دو قطب پیوستار قرار میگیرند. به طوریکه آمیختهای از فرآیند تصمیمگیری و ایجاد حرکتند. لذا سایر عناوین به کار رفته در این زمینه عبارتند از: مهارتهای ادراکی- حرکتی یا مهارتهای روانی- حرکتی
رویکرد پردازش اطلاعات:
روانشناسان، تصور انسان را به عنوان یک پردازشگر اطلاعات که تا حد زیادی شبیه به یک کامپیوتر است مفید یافتهاند. اطلاعات به عنوان دروندان به انسان ارائه میشود و در مراحل گوناگون پردازش اطلاعات، عملیات مختلفی روی این دادهها انجام میشود. این فرآیندها نهایتاً به حرکات ماهرانهای منجر میشود که آنها را به عنوان برونداد دستگاه حرکتی میشناسیم.
هدف اصلی روانشناسان شناختی که به مطالعه کنترل مهارتها علاقمندند، این است که ماهیت خاص فرآیندهای درون مستطیل را درک کنند.
مراحل مشخصی از پردازش اطلاعات که دادهها در سر راه خود از درونداد تا برونداد باید بگذرانند عبارتند از:
شناسایی محرک گزینش پاسخ برنامهریزی پاسخ
مراحل پردازش اطلاعات:
الف) مرحله شناسایی محرک:
در این مرحله وظیفه دستگاه حرکتی تشخیص آن است که آیا محرکی ارائه شده یا نه و اینکه چنانچه محرک ارائه شده باشد آنرا شناسایی کند. از این رو، شناسایی محرک اصولاً یک مرحله حسی است و در آن اطلاعات دریافت شده از محیط بوسیله منابع مختلفی (بینایی- شنوایی و …) تجزیه و تحلیل میشوند.
در این مرحله اجزاء یا ابعاد گوناگون این محرکها در کنار هم قرار میگیرند مانند ترکیب حاشیهها و رنگها- نشان دهنده یک توپ در حال حرکت است (این مرحله طبیعت و ماهیت اطلاعات را شناسایی میکند)
در این مرحله همچنین الگوهای حرکت شناسایی میشوند. (آیا محرک حرکت میکند؟ اگر حرکت میکند در کدام مسیر؟)
ب) مرحله گزینش پاسخ: فعالیت این مرحله وقتی شروع میشود که اطلاعات لازم درباره ماهیت محرک محیطی از مرحله قبلی فراهم شده باشد.در مرحله گزینش پاسخ، با توجه به شرایط محیطی، وظیفه تصمیمگیری درباره نوع حرکت است.
در این مرحله از بین حرکات ممکن یک حرکت انتخاب میشود مانند پاس دادن یا شوت کردن به طرف حلقه
لذا مرحله گزینش پاسخ را میتوان به نوعی مکانیزم تبدیل تشبیه کرد که بین درونداد وحی و برونداد حرکتی رخ میدهد.
ج) مرحله برنامهریزی پاسخ:
این مرحله بلافاصله بعد از تصمیمگری درباره نوع حرکت آغاز میشود.
این مرحله وظیفه دارد که دستگاه حرکتی را برای حرکت مورد نظر سازماندهی کند. دستگاه حرکتی باید سطوح پایینتر عصبی در ساقه مغز و نخاع شوکی را آماده کند. (دستگاه را برای عمل سازمان میدهد)
مرحله گزینش پاسخ عدم قطعیت درباره اینکه چه عملی باید انجام شود را از بین میبرد.
در این مرحله همچنین یک برنامه حرکتیای که نهایتاً حرکت را کنترل خواهد کرد، بازیابی و سازماندهی میشود.
این مرحله از پردازش اطلاعات سرانجام عضلات را رهبری میکند تا برای انجام موثر حرکت، به نوبت و با نیرو و زمانبندی مناسب، منقبض شوند.
یک وسیله حیاتی برای فهمیدن چگونگی عمل مراحل پردازش اطلاعات است.
زمان واکنش و تصمیمگیری:
معیار مهم سرعت پردازش اطلاعات است.
زمان واکنش نشاندهنده بسیار مهم سرعت تصمیمگیری و کارآیی آن است.
به فاصله زمانی بین ارائه غیرمنتظره محرک تا شروع پاسخ گفته میشود.
مانند: در دوی سرعت از زمانی که تپانچه آغاز مسابقه شلیک میشود تا زمانی که دونده دویدن را آغاز میکند.
زمان واکنش وقتی آغاز میشود که محرک ارائه شده است و هنگامی پایان میپذیرد که پاسخ شروع شده باشد و لذا زمان واکنش مجموعه سه مرحله پردازش اطلاعات است.
عوامل موثر بر زمان واکنش و تصمیمگیری:
تعداد محرک – پاسخ
سازگاری محرک- پاسخ
مقدار تمرین و نوع آن
قابلیت پیشبینی
الف) تعداد محرک- پاسخ:
تعداد محرکهایی است که هر کدام ممکن است به پاسخ جداگانهای منجر شوند و هر زمان امکان اجرا داشته باشند.
زمان واکنش انتخابی: طی آن اجراکننده باید یک پاسخ را از بین حرکات ممکن و از پیش تعیین شده انتخاب کند. عموماً به موازات افزایش حرکتهای ممکن، زمان مورد نیاز برای پاسخ به هر کدام از آنها نیز افزایش مییابد. که همان افزایش در زمان واکنش انتخابی است.
سریعترین زمان واکنش نقطه شامل یک محرک و یک پاسخ است. که به آن زمان واکنش ساده میگویند.
قانون هیک: تأخیر در پاسخ بر اثر تعداد محرک- پاسخ این پدیده به قانون هیک معروف است. وقتی تعداد محرک- پاسخ از یک به دو افزایش مییابد. افزایش زمان واکنش بسیار زیاد است. زمان واکنش از حدود 190 هزارم ثانیه درزمان واکنش ساده به بیش از 300 هزارم ثانیه در زمان واکنش انتخابی افزایش مییابد. هر چه تعداد انتخابها بیشتر شود، زمان واکنش اضافهتر خواهد شد. اما این افزایش به تدریج کم و کمتر میشود. برای مثال افزایش از 9 به 10 انتخاب باعث افزایش 3 -2 درصد و زمان واکنش خواهد شد.
قانون هیک:
– رابطه زمان واکنش انتخابی و لگاریتم تعداد محرک- پاسخ یک رابطه فعلی است.
– این رابطه بر این مطلب اشاره دارد که هر بار تعداد محرک پاسخ دو برابر شود، زمان واکنش انتخابی با میزان ثابتی افزاش مییابد.
– تفسیر هم قانون هیک: زمان واکنش انتخابی به طور خطی به مقدار اطلاعاتی وابسته است که برای از بین بردن تردید درباره تعداد محرک- پاسخ باید پردازش شود.
ب) سازگاری محرک- پاسخ:
یکی از مهمترین عوامل تعیینکننده زمان واکنش انتخابی است. این سازگاری معمولاً به دامنهای گفته میشود که در آن محرک و پاسخی که برای آن راه اندازی میشود به طور طبیعی به هم وابسته شوند دریافت توپ یکی از مثالهای سازگاری محرک- پاسخ است. به این دلیل که حرکات توپ به طرف دست راست، حرکات دست را به همان سمت به دنبال خواهد داشت.
سازگاری جانبی محرک- پاسخ:
درجاتی است که مثلاً با هم چراغی که روشن میشود از آزمودنیها خواسته میشود تا با همان جهت در سمت بدن خود پاسخ دهند. در شکل ب چراغ سمت راست، پاسخ سمت چپ و چراغ سمت چپ، پاسخ دست راست را میطلبد. رابطه محرک- پاسخ در اینجا تقریباً غیرطبیعی است لذا محرک و پاسخ در این حالت کمتر با هم سازگارند یا اصلاً سازگاری ندارند.
برای تعداد معینی از محرک- پاسخ هر گاه سازگاری آنها بیشتر باشد. زمان واکنش انتخابی آن کاهش مییابد.
قوانین کلی مربوط به تعداد محرکهای ممکن و زمان واکنش انتخابی، در مورد محرک- پاسخهای سازگار نیز صدق میکند. با این حال مقدار افزایش در زمان واکنش انتخابی (شیب منفی کمتر) آن چیزی است که برای موقعیتهای کمتر سازگار دیده میشود.
قانون هیک در مورد درجات مختلف سازگاری صدق میکند اما شیب منحنی در زمانی که سازگاری کمتر باشد، بیشتر است.
ج) مقدار تمرین:
1) وقتی تعداد محرک- پاسخ مشخص است. هر چه مقدار تمرین بیشتر باشد زمان واکنش کوتاهتر خواهد بود. به طور کلی هنگام ازدیاد محرک-پاسخ، تمرین کردن شیب افزایش زمان واکنش را کاهش میدهد. اثر تمرین به زمان واکنش ساده، ناچیز اما در زمان واکنش انتخابی چشمگیر است. این اثر وقتی زیادتر میشود که تعداد محرک- پاسخ زیاد و سازگاری آن کم باشد.
2) در طبیعت تمرین (نوع تمرین) نیز در اینجا اهمیت دارد. تمرین یکنواخت، صورتی که یک محرک همیشه به یک پاسخ منجر شود به ایجاد واکنش سریع کمک میکند. این اثر تمرین اساساً شبیه افزایش سازکاری محرک- پاسخ است که در آن هر دو متغیر شیب خود را کم میکنند. از این رو به نظر میرسد که تمرین، سازمان محرک و پاسخ را سازگارتر میکند.
پیشبینی کردن برای تقلیل تأخیر: یکی از روشهای مناسب برای فائقآمدن به RT طولانی این است که اجرا کننده بتواند وقوع محرک را پیشبینی کند او میتواند پیشبینی کند که چه حادثهای در محیط اتفاق خواهد افتاد و در چه زمانی واقع خواهد شد.
انواع پیشبینی: پیشبینی فضایی – پیشبینی زمانی
الف) پیشبینی فضایی: یعنی پیشبینی اینکه در محیط چه اتفاقی خواهد افتاد. مثلاً پیشبینی اینکه حریف در بازی تنیس ضربهی محکم یا ضربهی توپ خواهد زد سبب میشود که به طور موثر جاگیری کنیم.
ب) پیشبینی زمانی:
گاهی اوقات اجرا کننده میداند که چه حادثهای واقع خواهد شد اما احتمالاً نمیداند که آن واقعه در چه زمانی رخ خواهد داد. (مثلاً میدانیم که بازیکن صاحب توپ در راگبی نهایتاً پاس کوتاهی خواهد داد اما زمان آنرا نمیدانیم)
ارزش پیشبینی:
1) اولین خطر پیشبینی زمانی متوجه ما میشود که حرکت پیشبینی شده همان حرکتی نباشد که حریف اجرا میکند. مثلاً فرد پیشبینی میکند که سرویس حریف به سمت راست میآید ولی برعکس به سمت چپ برود پس ورزشکار باید ابتدا از وقوع حرکتی که از قبیل آماده است جلوگیری کند. این عمل به زمان احتیاج دارد و در زمان واکنش ساده در حدد 40 هزارم ثانیه است سپس ورزشکار باید پاسخ درست را سازماندهی و آغاز کن و آنهم فرآیندی بسیار آهسته است و RT او طولانی خواهد شد.
2) پیشبینیها در بسیاری از مواقع درست از آب درنمیآیند و ورزشکار با مشکل جلوگیری او پاسخ نادرست و آماده کردن پاسخ درست مواجه است در چنین وضعیتی مشکل دیگری نیز وجود دارد و آن این است که پاسخ نادرست ورزشکار را از حضور در بهترین موقعیت مکانی برای پاسخ درست محروم و دور کرده است. زیرا اندازه حرکتی که او برای انجام پاسخ ایجاد کرده است در مسیر غلطی قرار دارد. این دو امر به زحمت جبران ناپذیرند. وقتی شما در اثر پیشبینی نادرست به طرف چپ زمین تنیس میدوید عملاً برایشان غیرممکن است که ناگهان بایستد و برای برگرداندن توپ حریف به سمت راست زمین حرکت کنیم.
راهبردهای پیشبینی:
1) برای جلوگیری از پیشبینی درست حریف، هر چه ممکن است حرکات را به طور غیرمنتظره و تصادفی (چه در نوع و چه در زمان اجرا) انجام دهید.
2) ورزشکار با گرفتن ابتکار عمل به دست خود، حریف را از پیشبینی کردن ساقط و او را وادار به واکنش نماید (RT آهسته)
3) به حریف اجازه پیشبینی بدهید ولی نهایتاً حرکتی را انجام دهد که مخالف پیشبینی اوست.
اصل یو وارونه:
انگیختگی را میتوان سطح هیجان یا فعالیت بوجود آمده در CNS تعریف کرد.
یکی از اصول مهم اثر سطح انگیختگی به کیفیت اجرای مهارتها اصل یو وارونه است این اصل بیان میکند که وقتی از انگیختگی شروع کنیم افزایش انگیزه باعث بهبود در اجرای مهارتها میشود ولی این بهبود فقط تا نقطهی بخصوص ادامه مییابد. معمولاً بهترین اجرا در حد متوسط از انگیختگی دیده میشود و به همین ترتیب اگر انگیختگی افزایش یابد، اجرا ضعیفتر میشود.
اثر فوق به نوع مهارت نیز وابسته است:
1) اگر مهارت به کنترل عضلانی بسیار ظریف نیاز داشته باشد (مانند تیروکمان، یا دارای عوامل تصمیمگیری مهم باشد (مانند بسکتبال) نقطه اوج منحنی انگیختگی به سمت چپ کشیده میشود. به نظر میرسد که سطوح بالا و حتی میانی انگیختگی با کنترل ظریف عضلانی و تصمیمگیری تداخل پیدا میکند در واقع:
مهارتهای پیچیده با سطح انگیختگی پایینتر بهتر اجرا میشوند و با اندک افزایشی در سطح انگیختگی افت پیدا میکند.
2) اما مهارتهایی که با عضلات بزرگ انجام میشود و نیاز به کنترل ظریف و دقیق ندارند. با سطح انگیختگی زیاد تضعیف نمیشوند. (مانند وزنهبرداری)
نکته مهم اینکه: به دلایل متفاوت، انگیختگی بسیار زیاد و بسیار کم هر دو پدیده بیتأثیر و نامطلوبی است.
حتی منطقه انجام بازی نیز در تعیین سطح انگیختگی نقش دارد:
پاسور والیبال: نیاز به انگیختگی کم (چون تصمیمات مهم میگیرد)
آبشار زدن: نیاز به انگیختگی بالا (به دلیل حداکثر نیرویی که اعمال میکند)
خلاصه اصل u وارونه:
– افزایش انگیختگی اجرای مهارتهای ورزش را تا حد معینی بهبود میبخشد.
– افزایش بیشتر در انگیختگی سطح اجرا را پایین میآورد.
– مهارتهایی که شامل تصمیمگیری اندک و حرکات عمدهاند، انگیختگی بیشتری را میطلبند.
– برخی از مردم و ورزشکاران نسبت به برخی دیگر، آسانتر برانگیخته میشوند……………..