شناسه پست: 22300
بازدید: 382

گردشگری و سیاست و اقتصاد و امنیت جامعه
ارتباطات اجتماعی در گردشگری
صنايع‌دستي و گردشگري توسعه صنعت توريسم اگر از مهمترين عناصر مورد توجه در سياست‌گذاري‌هاي کشورها در قرن حاضر نباشد، بي‌شک يکي از پراهميت‌ترين آنها است. اين توسعه مستلزم مهيا شدن محيطي مناسب براي رشد است. ايجاد اين محيط مناسب در گرو ايجاد فرهنگ گردشگري و به دنبال آن مناسبترين نوع آن يعني گردشگري فرهنگي است. همانگونه که پروفسور جعفري در بحث توسعه گردشگري راه حل و تنها مسير مستقيم نيل به اين هدف را ايجاد فرهنگ گردشگري بين کشورها مي‌داند، کمک به ايجاد هر چه بيشتر، مناسب‌تر و موثرتر اين فرهنگ مي‌تواند کشورها را به سوي توسعه گردشگري خود سوق دهد. و اما لازمه ايجاد اين فرهنگ، ايجاد ارتباطات اجتماعي است. اينکه اين ارتباطات اجتماعي در گرو عملکرد، توجه و گسترش چه بخش‌ها و عواملي است، موضوع بحث، تحقيق و ارائه نويسندگان اين مقاله است. در اين بحث سعي بر آن شده است که جدا از لزوم ايجاد ارتباط اجتماعي و تاثير آن بر ايجاد فرهنگ گردشگري در سطح جهاني و در نتيجه گسترش صنعت گردشگري، عوامل تسهيل کننده و تاثيرگذار بر اين برخوردها نيز مورد بررسي و مطالعه و بحث قرار گيرد. ارتباطات اجتماعي در صنعت گردشگري بررسي نظريات جهانگردي پس از دهه 60 و 70 ميلادي در زمينه‌هاي ارتباط صنعت گردشگري با مقوله‌هاي فرهنگ- جامعه و اقتصاد بيانگر اين واقعيت است که در توسعه صنعت جهانگردي در هر منطقه و هر کشور، در نظر گرفتن حلقه‌هاي ارتباطي آن يعني فرهنگ، اقتصاد و جامعه ضروري است، لذا ايجاد ارتباط و اينکه کداميک از سه راس مثلث فرهنگ، جامعه و اقتصاد در جهت دادن به پيشرفت گردشگري موثرند و يا بهتر بگوييم صنعت گردشگري به واسطه کمک رساني کداميک بهتر و وسيعتر مي‌تواند پيشرفت کند، ضروري به نظر مي‌رسد. وضعيت جوامع صنعتي و يا غيرصنعتي پس از جنگ دوم جهاني و دگرگوني اجتماعي و اقتصادي و در پي آن تغيير و تحولات نظام‌هاي سياسي در کشورهاي فوق اين واقعيت را در پي دارد که فرهنگ و اقتصاد را در جامعه نمي‌توان ناديده گرفت و در حقيقت جامعه با فرهنگ و اقتصاد ضعيف زمينه پيشرفت مناسبي در صنعت گردشگري ندارد. همانطور که ناولز، دايانيتز و الرجي (رج ص 67) يادآور مي‌شوند ارتباط پيوسته‌اي بين تمايلات اجتماعي و پيشرفت کشورها وجود دارد. از سوي ديگر اين مطلب که جوامع تنها با پيشرفت‌هاي فرهنگي و تاريخي خود گام در جهت توسعه صنعت گردشگري برداشته و در اين راه پيروز خواهند شد فرضيه‌اي کامل براي پيشرفت صنعت جهانگردي نيست. صنعت جهانگردي داراي پيش زمينه‌ها و پيش فرضيه‌هاي متعددي است که يکي از اين پيش فرض‌ها احساس نياز فرهنگي به توسعه گردشگري است. اين پيش نياز فرهنگي در ارتباط فرهنگي با ساير جوامع به چشم مي‌خورد در اين بين شايد بهترين نظر تئوري پروفسور جعفري باشد که فرهنگ جهانگردي را پيش توسعه گردشگري مي‌داند. مطابق با اين نظريه، در اثر تعامل فرهنگي بين جامعه ميزبان و ميهمان و از ادغام دو فرهنگ، فرهنگ جديدي به وجود مي‌آيد که نام آن فرهنگ گردشگري است. اما اين نظريه خود مي‌تواند پيش فرضي باشد مبني بر اين که چگونه جوامع مي‌توانند فرهنگ‌هاي بومي را به يکديگر نزديک کنند